خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی محکوم mahkum به همراه تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی محکوم را برای علاقمندان به این سریال قرار داده ایم. برای خواندن این قسمت از سریال ما را همراهی کنید. سریال ترکی محکوم سریالی در ژانر اکشن و درام است که به خوبی توانسته خود را در دل بینندگان و منتقدین جا کند. کارگردان این سریال ولکان کوجاتورک (Volkan Kocatürk) است و بازیگرانی چون اونور تونا، اسماعیل حاجی‌اوغلو و سرای کایا در آن بازی می‌کنند. پخش سریال ترکیه ای محکوم از ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ (۲۳ آذر ۱۴۰۰) از شبکه FOX آغاز شده است. سریال محکوم به صورت دوبله فارسی از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۱ از شبکه mbc persia و تکرارش روز بعد ساعات ۰۹:۰۰ و ۱۶:۴۵ پخش می شود.

قسمت ۷۱ سریال ترکی محکوم
قسمت ۷۱ سریال ترکی محکوم

خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال ترکی محکوم

مامی در حال بازجویی کردن از یک نفر از تا بتواند به کمک آن آدرس خانه علیرضا را پیدا کند عایشه پیش فیرات رفته و بهش میگه دارو دسته باریش یه سایت دارن که اونجا تاریخ انتقام گیریشونو ثبت می کنند. فیرات با کلافگی به ساعت دستش نگاه می‌کند و میگه زمان زیادی برای پیدا کردن آدرس خونه علیرضا نداریم همان موقع مامی از اتاق بیرون میاد و آدرس خانه علیرضا را بهش میده. شب باریش و ایلول به خانه علیرضا میرن و اونجا باریش با چوب ضربه محکمی به علیرضا میزند سپس چوب را به ایلول میده و میگه حالا نوبت توعه! انتقامتو بگیر ازش بکشش! فیرات و مامی بعد از چند دقیقه به خانه علیرضا می رسند فیرات با دیدن چوب بیسبال خونی یاد قتل ملیکه توسط باریش می‌افتد فیرات به طبقه بالا می رود که آنجا زنی را می بیند که دست و پایش به تخت بسته شده فیرات با دیدنش به یاد می آورد که او را در رستوران دیده بوده و عصبانی می شود و بهش میگه که فهمیده او را تعقیب می کرده اون زن بهش میگه من دنبال خواهرم ایلول بودم تا از دست باریش نجاتش بدم به خاطر همین علیرضا را زودتر پیدا کردم اما وقتی اومدم همان موقع باریش و ایلول هم رسیدند و باریش کار علیرضا را تمام کرد. فیرات به مامی میگه تا اون زن را دستگیر کنند اون زن بهشون میگه من از همه چیز خبر دارم حتی هدف بعدی را هم می دونم کیه فردی به اسم حاجی آلاگوز. فیرات با شنیدن این اسم شوکه میشه. حاجی میخواد مغازه اش را ببندد که فردی با چهره‌ای فقیرانه به اونجا میره حاجی با دیدن او ازش میخواد تا به داخل بیاید و بهش غذا بدهد همان موقع فیرات به حاجی زنگ می‌زند و ازش میخواد تا حسابی مواظب خودش باشد و ماجرا رو میگه از طرفی اون مرد بلافاصله ماسک باریش یساری را به چهره اش می زند و اسلحه را به طرفش می گیرد حاجی حسابی جا می خورد.

باریش پیش محسن رفته و بهش میگه که علیرضا مجروح شد نتونستیم کارشو یکسره کنیم فیرات از راه رسید و مجبور شدم بیارمش اینجا سپس محسن ازش میپرسه کسی که من بهت گفته بودم چی شد؟ باریش میگه اون باید دیگه تا الان مرده باشه سپس ازش میپرسه که چرا با حاجی آلاگوز دشمنی داره محسن میگه آلاگوز ها تو کار پخش مواد مخدر بودند بین تمام جوان ها باریش توی این موضوع شک داره و ازش میپرسه که از کجا میدونه! محسن میگه پدر حاجی را می شناختم رئیس شون بود و حالا که اون نیست حتماً پسرش این کار را ادامه می‌دهد. فیرات و مامی به موقع به رستوران می رسند و موفق می شوند که جلوی شلیک را بگیرند و حاجی را نجات بدهند آنها آن پسر را که اسمش اوموت هست دستگیر می کنند آن زن با طعنه به فیرات میگه باید الان از من تشکر کنی به خاطر اینکه جون دوستتو نجات دادم وقتی خبر زنده بودن حاجی به گوش محسن می رسد حسابی عصبانی میشود و سریعاً به باریش زنگ می زند محسن با باریش دعوا می کند که نتوانسته حاجی را بکشد. باریش بهش میگه ایندفعه نتوانستیم ولی مطمئن باش که موفق میشیم. فیرات به همراه مامی و عایشه به دفتر کارشان میرود وقتی متوجه می‌شود که توانستند جلوی دو تا قتل را بگیرند متحیر می شود و تحسینشون میکند عایشه پرونده اطلاعات اون زن را به فیرات میدهد فیرات با خواندن اطلاعات به طرف اتاق بازجویی میرود سپس با طعنه به اون زن میگه که همه چیز را درباره اش میدونه اون میگه من خواهر ایلول هستم و از بچگی بدون پدر و مادر بزرگ شدیم.

سپس میگه من با یکسری کلاهبردار همکاری می کردم و کارهای اجرایی آنها را انجام میدادم و هیچ وقت عملاً دزدی یا کلاهبرداری نکردم سپس دستاشو جلو می آورد و به فیرات اشاره می کند که او را دستگیر کند اما فیرات بهش میگه من یک شانس بهت میدم اونم اینکه در ازاش به من کمک کنی و تو گروه من باشی اون زن قبول میکنه و فیرات به همراه او از اتاق بیرون میاد و به افراد گروه او را به عنوان عضو جدید شان معرفی می کند. دفنه از اینکه فیرات افراد نادرستی را برای این کار انتخاب می‌کند حسابی عصبانی میشود مامی و فیرات اوموت را به اتاق بازجویی می برند آنها تلاش می‌کنند تا از زیر زبانش حرف بکشن بیرون و متوجه بشن که باریش کجا پنهان شده از آنجایی که او اصلا حرفی نمی‌زند مامی عصبی میشود و میخواد به طرفش حمله کند اما فیرات جلویش را می‌گیرد و برای اینکه کمی آرام شود او را از اتاق بیرون می برد. اوموت طبق قوانینی که باریش برایشان گذاشته بود برای اینکه نتوانند از او حرفی بیرون بکشند گردن خودش را می شکند و می میرد فیرات از این حرکتش حسابی شوکه می شود. او به طرف خانه بوگه می رود تا نازلی را بردارد وقتی از آنجا می رود باریش به بوگه زنگ می زند. بوگه با دیدن شماره ناشناس حدس می زند که باریش باشد و بعد از جواب دادن تلفنش بهش میگه میدونستم و حدس زده بودم که تو باشی به خاطر همین برداشتم تا بهت بگم دست از سر زندگی من و پسرم بردار اما باریش میگه من بالاخره دوباره دل تورو به دست می‌آورم. عایشه به فیرات میگه یه اکانت برای گریول درست کردم که با اون با باریش در ارتباط باشیم…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محکوم Mahkum + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا