خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال ترکی دختران آفتاب

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال ترکی دختران آفتاب را مشاهده می فرمایید. با ما همراه باشید. این سریال ترکی به کارگردانی Metin Balekoğlu در ژانری درام، کمدی، رمانتیک در ۱ فصل ۳۹ قسمتی در استانبول ساخته شده است. تهیه کنندگان سریال دختران آفتاب اسماعیل گوندوگو و اینچی کرهان می باشند. این سریال یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای با بازی امره کینای، اوریم آلاسیا، تولگا ساریتاش و بورجو اوزبرک و هانده ارچل است.

قسمت ۷۲ سریال ترکی دختران آفتاب

خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال ترکی دختران آفتاب

کسی چه لونت را تحت نظر دارد، با هالوک تماس گرفته و خبر میدهد که لونت برای خودش و سویلای در رستوران میز رزرو کرده است. هالوک عصبی می شود. علی و ساواش، سلین و نازلی را به مدرسه می رسانند. سلین پیش توچه می رود. نازلی و ساواش مشغول صحبت هستند. ساواش می‌گوید که میخواهد دنبال کار برود. نازلی از او میخواهد که درس بخواند اما ساواش می‌گوید که وقت درس خواندن ندارد. ملیسا از دور آنها را با هم میبنید و هنگامی که نازلی داخل می رود، پیش ساواش می آید. او با ساواش صحبت کرده و میگوید که به خاطر ماجرای او مجبور شده بود او را ترک کند. ساواش متوجه است که ملیسا گناهی نداشته اما با این حال میگوید که این ماجرا مربوط به گذشته است و حالا او زندگی خودش را دارد. ملیسا هنگام رفتن صورت ساواش را می بوسد. گونش احمد را به آتلیه می رساند. احمد از رفتار سرد گونش حس میکند که او مشکلی دارد.گونش غیر مستقیم تایید میکند اما توضیحی نمی‌دهد. احمد پیاده می شود.
در کافه الیف و امره و توچه نشسته اند. هنگامی که علی و سلین می آیند، امره می رود . الیف میگوید که هم خانه ای اش به برلین رفته و او حالا تنهاست و به علی پیشنهاد میدهد همخانه بشوند. سلین عصبی شده و به او طعنه می زند .
رعنا از اتاق خود بیرون نمی آید و مدام گریه میکند. اینجی پیش او می رود و سعی دارد او را دلداری بدهد اما فایده ای ندارد.

هالوک به رستوران می رود و سویلای و لونت از دیدن او متعجب می شوند. هالوک با لونت به خاطر قرار گذاشتن با سویلای بحث میکند. لونت میگوید که این قضیه ربطی به او ندارد. سویلای سعی دارد آنها را آرام کند. او با هالوک بیرون می آید. هالوک میگوید که اگر علی این قضیه را بفهمد عصبانی می شود، اما سویلای میگوید که علی خودش با خبر است و مشکلی ندارد. هالوک باور نمیکند و به علی پیام میدهد و از او میخواهد به آنجا برود.
ساواش به نمایشگاه احمد می رود. احمد با او در مورد رعنا صحبت میکند اما ساواش به هیچ وجه حاضر به بخشیدن رعنا نیست و او را مادر خودش نمیداند. کمی بعد لونت به آنجا می آید و احمد ساواش را به او معرفی میکند. سپس ساواش می رود.علی پیش هالوک و سویلای می رود. او میگوید که با لونت مشکل ندارد و هالوک حق ندارد وقتی خودش ازدواج کرده با زندگی شخصی سویلای کار داشته باشد. هالوک اصرار دارد که لونت آدم درستی نیست اما علی به حرفهای او اهمیت نمی‌دهد.

تعقیب کننده لونت، متوجه نتیجه آزمایش تست لونت و علی می شود و با هالوک تماس میگیرد و میگوید‌ که شب میخواهد خبر مهمی به او بدهد. در خانه اینجی به گونش میگوید که هالوک پیش سویلای بوده است. گونش عصبی می شود و وقتی هالوک به خانه می آید با او بحث میکند. هالوک میگوید که او میخواهد بعد شام بیرون برود. گونش به او شک کرده و عصبانی است. علی و سلین و نازلی شب پیش ساواش در هتل رفته اند.
رعنا به سالن می آید و گونش با او صحبت کرده و بابت ساواش همدردی میکند . رعنا حال خوشی ندارد و به اتاقش برمیگردد‌.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا