خلاصه داستان قسمت ۷۵ سریال ترکی عشق از نو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۵ سریال ترکی عشق از نو را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی عشق از نو (به ترکی استانبولی: Aşk Yeniden) مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای، در ژانر کمدی، عاشقانه است که مهر ۹۹ با دوبله فارسی توسط شبکه های جم در حال پخش می باشد. بازیگران اصلی این سریال ازگه ازپیرینچی، بورا گولسوی می باشند.

قسمت ۷۵ سریال ترکی عشق از نو
قسمت ۷۵ سریال ترکی عشق از نو

خلاصه داستان سریال ترکی عشق از نو

زینب که بدون خبر دادن به خانواده اش، با عشقش اَرتان به آمریکا فرار کرده بود، بعد از اینکه توسط ارتان ترک شد، با پسر چند ماهه اش، نا امید به ترکیه برمی گردد. زینب که نمی‌داند چه توضیحی دربارهٔ پسرش، به پدر خود بدهد، درمانده سوار هواپیما می‌شود. از طرف دیگر فاتیح که برای فرار از نامزد اجباریش به آمریکا رفته بود، بعد از شکست عشقی در آمریکا تصمیم به بازگشت به ترکیه می‌گیرد. داستان این دو که در راه برگشت به خانه با هم آشنا می‌شوند، قصهٔ سریال عشق از نو ست.که لحظات خنده دار و عاشقانه‌ای را می‌آفریند.

قسمت ۷۵ سریال ترکی عشق از نو

مریم از اینکه شوکت واحد را با تیر زده عصبانی می شود و می‌گوید که واحد باید زنده بماند زیرا او به زینب زهر داده و پادزهر نیز دست اوست. فاتح با عجله زینب را سوار ماشین میکند تا به بیمارستان ببرد. ارتان از دور شاهد تمام این اتفاقات است و او نیز سریع سوار ماشین می شود و می رود.
شوکت واحد را داخل خانه می برد. او با عصبانیت یقه واحد را گرفته و میگوید که پادزهر را بدهد. حال واحد خوب نیست و مریم دکتر خبر میکند. واحد میگوید تا وقتی که پسرش را نیاورند پادزهر را نمی‌دهد. مریم سریع با اورهان که پیش زن و پسر واحد است تماس میگیرد و از او میخواهد که پسر واحد را با خود به آنجا ببرد. اورهان پسر واحد را با خود بیرون می برد. او در کوچه ارتان را میبیند که مقابلش نگه داشته و از او میخواهد سریع سوار ماشین بشود تا پسر بچه را پیش واحد ببرند. او میگوید که مریم از او خواسته بود تا به دنبال آنها بیاید. اورهان حرف ارتان را باور نمیکند و خودش با مریم تماس میگیرد، اما گوشی او در دسترس نیست. ارتان میگوید که سریع سوار بشود زیرا وقت را از دست می‌دهند. اورهان نیز به ناچار قبول میکند .
فاتح زینب را به بیمارستان می رساند. دکتر بعد از معاینه می‌گوید که زهری که به او داده شده مخصوص است و مستقیم روی ریه زینب اثر گذاشته و با تست خون قابل شناسایی نیست و تنها راه نجات او آوردن پادزهر است. فاتح عصبی و درمانده می شود.

مریم به بیمارستان می آید و وقتی ماجرا را می فهمد، از فاتح میخواهد سریع به خانه برود و پادزهر را پیدا کند. یادگار در خانه خیلی نگران است و با مریم تماس میگیرد و مریم ماجرا را به او میگوید. در خانه همه ناراحت و نگران هستند. دکتر زخم واحد را پانسمان کرده و به او سرم می زند. شوکت با کلافگی به دکتر میگوید که هر طور شده باید او را زنده نگه دارند. مریم از زینب در مورد خوردن خوارکی های خانه واحد سوال میکند و زینب یادش می آید که او گل گاو زبان خورده بود و بعد حالش بد شده بود. مریم پنهانی سریع با فاتح تماس میگیرد و از او میخواهد که دنبال چای کیسه ای کل گاو زبان بگردد. فاتح از خدمتکار خانه واحد سوال میکند و او میگوید که چای را داخل کیسه زباله ریخته و بیرون گذاشته است. فاتح سطل زباله را می‌گردد اما شهرداری زباله ها را برده است. فاتح درمانده می شود. مریم در اتاق با زینب حرف می زند و او را دلداری میدهد و میگوید که به زودی خوب می شود. با این حال زینب نگران است.
فاتح تمام خانه واحد را زیر و رو میکند تا پادزهر را پیدا بکند اما موفق نمی شود.
شوکت به شدت عصبانی است و در حالی که واحد هنوز بی هوش است، مدام او را تهدید میکند. یادگار و آیفر، سلیم را به بیمارستان می آورند تا زینب او را ببیند. زینب سلیم را بغل کرده و گریه میکند و برای او درد دل میکند. یادگار نیز با ناراحتی بیرون ایستاده و گریه میکند.
در بین راه پسر واحد تشنه اش شده و ارتان در پمپ بنزین نگه میدارد و از اورهان میخواهد برای او آب بخرد. هنگامی که اورهان پیاده می شود، ارتان سریع فرار میکند. وقتی اورهان از مغازه بیرون می آید و میبیند که ماشین نیست، شوکه و عصبانی می شود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا