خلاصه داستان قسمت ۷۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۷۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۷۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۷۹ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

برن همچنان در حال بدگویی از دجله به آیلا مادر باریش است. او میگه راسیتش من تعجب نکردم که این اتفاقات برای باریش افتاد چون این اولین کاری نیستش که دجله کرده خیلی کارهای دیگه ای هم انجام داده و ماجرای خانواده خودش را میگه برای آیلا تعریف میکنه اول وقتی دجله وارد آژانس شد ادعا کرد که اصلا کراج را نمیشناسه اما بعدها اتفاقاتی افتاد که مجبور شد بگه کراج از قدیم دوست مادرم بوده آشنایی با هم داشتند ولی بعدها مشخص شد که درست گفته همدیگر را می شناختند و دختر دوست پدرم کراج بوده اما میدونین پدرش کی بود؟ آیلا با تعجب بهش نگاه میکنه که برن میگه پدرش کراج پدرم بود وقتی هم مادرم این را فهمید از پدرم جدا شد و زندگیمون به هم ریخت این یکی دیگر از کارهای دجله بود.

راسیتش من آمده بودم اینجا تا باهاش حرف بزنم و یک سری چیزها را بهش بگم که دیدم نیست آیلا ازش تشکر می کنه که این چیزها را بهش گفته و میگه از این به بعد خودم حواسم هست که این دختره زیاد نزدیکمون نشه. دجله پرونده عمر را از گولین میگیره و پیش کراج میره و بهش میگه اومدم درباره یه چیزی باهات حرف بزنم و مشورت کنم نمیدونم کار درستی هست یا نه و بهش میگه من تصمیم گرفتم که برم با عمر حرف بزنم چون قبلاً اخراج شده گفتم باهاش حرف بزنم که برگرده به آژانس و حتی خودم مدیر برنامه‌اش بشم اینجوری شاید از شکایتش از باریش صرف نظر کنه. کراج باهاش مخالفت می کنه و می گه اصلاً نباید دخالت کنی و وارد این ماجرا بشی می دونم همه این کارها را می کنی برای باریش اما تو نمیتونی همیشه با این کارها باریش را کنترل کنی و وضعیتش را درست کنی رفتار آدمها رو نمیتونی تغییر بدی و کنترل کنی و در نهایت کسی که ناراحت میشه اون تویی و من اصلا نمیخوام ناراحتی تو ببینم و او را در آغوش می کشد.

کراج پیش اردم میره و بهش میگه لون نمیخواد بره تو آب و باید این قسمت از سکانس را تغییر بدیم اما اردم میگه این سکانس برای من خیلی مهمه چون وقتی هفت سالم بود تو حمام با یکی از همین اردک های بادی در حال بازی بودم که صدای دعوای مادر پدرم و خبر طلاقشان را شنیدم در آخر کراج موفق میشه تا اردم را راضی کنه که لون وارد آب نشه بلکه کنار استخر باشه. فریس و چینار برای دیدن ملک میرن که پریده آن‌ها را میبینه و ازشون میپرسه کجا میرین؟ فریس تعجب میکنه و بهش یه اسمی میگه که یک خواننده تازه وارده داریم میریم اونجا باهاش جلسه داریم تو قسمت همکف کراچ آنها را می بینه و او هم ازشون سوال میکنه چینار که فکر میکنه جاسوسه بهش اخم میکنه و با خشم جوابشو میده کراج تعجب میکنه و بهشون میگه کمک بخواین میتونم بیام باهاتون فریس بهش میگه نه چیز خاصی نیست میریم زود برمیگردیم.

لون برای فیلمبرداری دوباره سر صحنه میاد این دفعه جوری که کنار استخر ایستاده چند باری آن سکانس را می گیرد اما به دل اردم نمیشینه و بهش میگه این سکانس بدون تو آب رفتن نمیشه لون با اردم دعوا میکنه سر همین تو آب نرفتن و در آخر اردم به اردک بادی ضربه میزنه که باعث میشه بخوره به لون و بیفته تو استخر. لون که شنا کردن بلد نیست دست و پا میزنه و کمک میخواد و میگه دارم غرق میشم نمیتونم نفس بکشم اردم اونو از استخر بیرون می‌آورد که این بار لون با عصبانیت بهش میگه تو همیشه همینجوری کارها تو پیش میبری؟ و این دفعه لون هولش می دهد و اردم تو استخر می افتد و صحنه را ترک می کنه. باریش عمر را تعقیب میکند و وقتی میبینه اون به یک کافه رفته بعد از چند لحظه به همون کافه میره و روبه رویش می نشیند و بهش زل میزند.

عمر وقتی چشمش به باریش میوفته عصبی میشه و بهش میگه مشکلی داری؟ به چی نگاه می کنی؟ افتادی دنبالم تعقیبم می کنی؟ باریش بهش میگه باید اون حرفایی که زدی را پس بگیری و ازم معذرت خواهی کنیم عمر که اینکارو نمیکنه باریش به سمتش حمله ور میشه و دوباره چند مشت دیگر بهش میزند. افراد کافه آنها را از هم جدا می‌کنند و بقیه ازشون فیلم می‌گیرد و این فیلم در فضای مجازی پخش میشه. فریس و چینار وقتی به دیدن ملک ها برای تاسیس آژانسشان رفتند پریده بهشون زنگ میزنه و از فریس میپرسه که کجا هستند؟ فریس جا میخوره و میگه همون کافه همیشگی در حال حرف زدن هستیم پریده پیش امراه میره و از آنجایی که میدونه فریس با چینار هستش به امراه میگه از طریق همان اپلیکیشن بفهمد که چینار کجاست امراه وقتی موقعیت چینار را به پریده میگه اون متوجه میشه که فریس بهشون دروغ گفته و یه جای دور از کافه هستند و حسابی جا میخوره و تو فکر فرو میره.

فریس و چینار وقتی در حال قدم زدن در اطراف همان ملک موردنظرشان هستند فردی به اسم یاشار آنها را می بیند و ازشون میپرسه که اینجا چیکار می کنین؟ فریس و چینار هم بهانه دیدار دوستشان را میگن که به تازگی کافه زده است همان لحظه مشاور املاک جلو میاد یاشار متوجه میشه که آن دو حتی اسم های خودشان را هم عوض کردن و به آنها شک میکنه. سرکان دجله را صدا می‌زند و بهش میگه که به اتاقش برود وقتی اونجا میره سرکان بهش میگه که بالاخره گلبن تصمیم گرفت که با کی همکاری کنه گلبن میخواد با تو هم کاری کنه. او حسابی خوشحال میشه و تشکر میکنه و میره اول به عمر زنگ میزنه بدون اینکه اسمش را بگه و خودش را معرفی کنه، ازش میخواد که با هم دیگه حرف بزنند سپس به مرال زنگ‌میزنه و خبر همکاریش با گلبن را بهش میده او حسابی خوشحال میشه. پریده در حال سرچ کردن درباره اسمی است که فریس و چینار بهش گفته بودند همان لحظه یاشار پیشش میره و میگه فکر کنم کاسه ای زیر نیم کاسه است و ماجرا را برایش تعریف می کند.

وقتی چینار و فریس در حال برگشت به آژانس هستند اجه را سر راهشان می بیند. اجه به فریس ماجرای جدید باریش را میگه و بهش میگه که تو خبر داشتی دیگه؟ بالاخره تو مدیر برنامه اش هستی. فریس برای اینکه آتو دستش نده تایید میکنه. بعد از رفتن اجه فریس حرص میخوره و چینار سعی میکنه آرومش کند اما فریس میگه حق داره من مسئول رفتارهای باریشم چون من مدیر برنامه شم…

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا