خلاصه داستان قسمت ۷۹ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۷۹ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.

قسمت ۷۹ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
قسمت ۷۹ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

قسمت ۷۹ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

صنم به بورا میگه اعتراف کن دیگه! بگو که حسودیت میشه و رو من غیرتی شدی! بورا میگه بروبابا متوهم! همان مرد که واسش نقشه کشیدن به اونجا میاد که صنم میگه اومدی بالاخره مجنون؟ او از خانه تعریف میکنه و شروع میکنه ازش سوال پرسیدن که بفهمه مال خودشه یا نه. بعد از چند دقیقه یالین در لباس پلیس به اونجا میاد و نقش پلیس را ایفا میکنه و بورا و صنم از نقشش تعجب میکنن. یالین به مامورهای قلابی میگه یه استعلام بگیرین ببینم اینم جزء دارو دسته این بورا هستش یا نه! اون مرد میگه نه من با اینا کاری ندارم! یالین که از قبل بهش گفته بودن اون مرد چیکاره ست بهش میگه. بعد از کمی ترسوندن اون مرد بهش میگه برو خداروشکر کن که تو حیطه کاری ما نیست وگرنه تورو هم میبردیم سپس بهش میگه الان باید برای ثبت وقایع تو این دوربین نگاه کنی و به همه ی کارهات اعتراف کنی تا سندی بشه که با اینا دستت تو یه کاسه نیست! اون مرد با ترس شروع میکنه به اعتراف کردن که من با زن های ثروتمند وارد رابطه میشم و ازشون سوء استفاده میکنم و پولهاشونو بالا میکشم هرچقدر که بتونم و اسامی کساییو که باهاشون این کارو کرده بود را میگه. صنم و بورا که نقشه شان گرفته حسابی خوشحال میشن و صنم میگه میخواستی منو هم گول بزنی آره؟ سپس یالین همه آنها را میبره و به بهانه اینکه جرم‌ها فرق میکنه بورا و صنم را تو یه ماشین میزاره، اون مرد کلاهبردار را هم تو یه ماشین دیگه! چولپان و آرمان در حال رفتن به خانه بورا هستن آرمان به شدت استرس داره که نکنه بورا زودتر برسه و نتیجه آزمایش را برداره و بخونه. آزرا و افه با یاسمین و جیحون تو دفتر قرار میزارن و بهشون برگه هایی را میدن تا امضاء کنند.

آنها میپرسند که این چیه دیگه؟ آزرا میگه خسارتی که شما باید بدین به دفتر آرمان ارسن، آنها میگن ما نمیفهمیم چی میگین؟! آزرا شروع میکنه به گفتن حقایق که ما فهمیدیم شما با این کارتون میخواستین منو زیرسوال ببرین تا با این کارتون ارزش سهام خودتون بیشتر از این چیزی که هست بشه‌افه هم تایید میکنه و جزئیات اینکه چجوری فهمیدن را بهشون میگه. آزرا میگه حالا شما باید علاوه بر خسارتی که باید بدین تو یه مصاحبه جلوی خبرنگارها از من معذرت خواهی کنین و بگین که من همچین کاریو نکردم و اشتباه کردین وگرنه هرچیزی که میدونم و فهمیدمو به خبرنگارها میگم تا سهامتون سیر نزولی را در پیش بگیره! سپس رو به جیحون میگه در ضمن همسرتون بهتون با فردی به نام کاپیتان داره خیانت میکنه. جیحون میگه چی؟؟ یاسمین میگه همش دروغه اینچیزا چیه که داری میگی؟! آزرا میگه سند و مدرک هم داریم جیحون با یاسمین دعوا میکنه و مجبور میشن که برگه ها را امضاء کنن سپس بعد از امضا بهشون میگه پددتون با این گوشی که اینجا بود همه ی حرفاتونو شنید حالا هم میتونین برین تو اتاق کناری که پدرتون کارتون داره! یالین وسط راه ماشینو نگه میداره و با مامورها از تو ماشین پیاده میشه، اون کلاهبردار میگه اینجا چخبره؟ همان موقع یالین سوار ماشینی که صنم و بورا شده بود میشه و واسش دست تکون میدن، اون مرد شوکه میشه و با تعجب میگه اینجا چخبره؟ همان موقع سه تا از زن هایی که بهشون نارو زده بود سوار ماشین میشن‌، کلاهبردار شوکه شده و میگه شماها اینجا چیکار میکنین؟ صنم که صدای اون مرد را ضبط کرده بود واسه یکی از اونا میفرسته و در آخر صنم بهشون زنگ میزنه و میگه که پولی ازش گرفتیم که ببن خودتون تقسیم کنین.

چولپان و آرمان خانه بورا میرسن و منتظرن تا جواب آزمایش از راه برسه بعد از چند دقیقه بورا به اونجا میاد و اونا پنهان میشن. سپس زنگ در به صدا درمیاد و جواب ازمایش را بورا میره بگیره چولپان فکری به سرش میزنه که خودشونو نشون بده بهش سپس شروع میکنه بلند بلند خندیدن با آرمان که جواب آزمایش را بورا نخونه. بورا جا میخوره و میگه بابا؟ چولپان؟ شما اینجا چیکار میکنید؟ انها جا میخورن و چولپان سریع دست آرمان را میگیره و میگه خوب ما هم باهم تو رابطه ایم و به ارمان میگه مثل اینکه باید دیگه کم کم به بچه ها بگیم ارمان که جا خورده میگه آره خوب باید بگیم دیگه. بورا جا خورده و میگه چی؟ شما دوتا باهم؟ بعد از چند دقیقه صنم به اونجا میاد و بورا را عشقم خطاب میکنه که چولپان شوکه میشه و میگه چی؟ و با آرمان باهمدیگه میگن عشقم؟ صنم جا خورده و هل کرده و نمیدونه چی بگه سپس میگه نه من داشتم با چولپان سو تصویری حرف میزدم به اون گفتم عشقم! بورا جا میخوره و نگاه معناداری بهش میکنه. سپس بحث را عوض میکنه و میگه ماجرا چیه؟ شما اینجا چیکار میکنین مامان؟ بورا میگه نمیبینی؟ باهمدیگه رابطه دارن! صنم با تعجب میگه چی؟ مگه میشه؟ چولپان با کلافگی میگه ای بابا! مگه ما چمونه؟ مگه دل نداریم؟ همدیگرو دوست داریم سپس با اشاره به صنم میفهمونه که برگه آزمایش را از روی میز برداره صنم با خوندن برگه شوکه میشه و میگه این چیه؟ بورا میگه برگه آزمایش من و بابامه دیگه برای اومدن اسمش تو شناسنامه ام لازم بود بگیریم آزمایشو سپس صنم کم کم متوجه میشه که باید چیکار کنه و قهوه میریزه روی برگه و میندازتش دور بورا میگه اونو چرا انداختی؟ آرمان میگه حالا عیب نداره یه نسخه دیگه اش میاد واسه من اونو میبریم چولپان میخواد بره دفتر که بورا میگه میخواین برسونمتون؟ چولپان تایید میکنه که صنم و آرمان تنها بشن و آرمان ماجرارو به صنم بگه.…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا