خلاصه داستان قسمت ۸۰ سریال ترکی عشق از نو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۰ سریال ترکی عشق از نو را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی عشق از نو (به ترکی استانبولی: Aşk Yeniden) مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای، در ژانر کمدی، عاشقانه است که مهر ۹۹ با دوبله فارسی توسط شبکه های جم در حال پخش می باشد. بازیگران اصلی این سریال ازگه ازپیرینچی، بورا گولسوی می باشند.

قسمت ۸۰ سریال ترکی عشق از نو
قسمت ۸۰ سریال ترکی عشق از نو

خلاصه داستان سریال ترکی عشق از نو

زینب که بدون خبر دادن به خانواده اش، با عشقش اَرتان به آمریکا فرار کرده بود، بعد از اینکه توسط ارتان ترک شد، با پسر چند ماهه اش، نا امید به ترکیه برمی گردد. زینب که نمی‌داند چه توضیحی دربارهٔ پسرش، به پدر خود بدهد، درمانده سوار هواپیما می‌شود. از طرف دیگر فاتیح که برای فرار از نامزد اجباریش به آمریکا رفته بود، بعد از شکست عشقی در آمریکا تصمیم به بازگشت به ترکیه می‌گیرد. داستان این دو که در راه برگشت به خانه با هم آشنا می‌شوند، قصهٔ سریال عشق از نو ست.که لحظات خنده دار و عاشقانه‌ای را می‌آفریند.

قسمت ۸۰ سریال ترکی عشق از نو

شوکت به خانه پیش زینب می رود و به او میگوید که در مورد خیانت فاتح حق با او بوده است و او از زینب حمایت میکند.‌ او میگوید که خیانت فاتح را با چشمان خودش دیده است. زینب عصبی و شوکه شده و شروع به فریاد و تهدید فاتح میکند و میگوید که او را نابود خواهد کرد.
آیفر و یادگار به کاباره ای که دلبر آنجا کار میکند می روند. آیفر با دیدن دلبر، با عصبانیت به سمت او حمله میکند و با فریاد و آبروریزی میگوید که دلبر با فاتح به زبنب خیانت کرده است. دلبر شوکه شده و چنین چیزی را انکار میکند و میگوید که فاتح جای برادر اوست. حیدر به کاباره آمده و با دیدن آیفر، خوشحال شده و حق را به او میدهد. او دستور میدهد که دلبر را بگیرند و به شکنجه گاه ببرند. آیفر و یادگار نیز همراهشان می روند. دلبر از ترس آنجا از حال می رود.
مقدس دنبال فاتح رفته و او را به خانه می برد. او به فاتح میگوید که در خانه یک سوپرایز دیگر برایش دارد. سپس در خانه، وکیل آنها آمده و مقدس میگوید که او خودش برگه طلاق فاتح را تنظیم کرده است و از فاتح میخواهد که فقط امضا کند. فاتح برگه را گرفته و بدون اینکه بخواند امضا میکند. مقدس به شدت خوشحال می شود.

فادیک و مته با هم بیرون می روند. فادیک سعی دارد در مورد مشکل جنسی فاتح از مته سوال کند. مته متوجه حرفهای فادیک نمی شود. فادیک به ناچار موضوع را برای مته تعریف میکند. مته متعجب می شود.فادیک از نشانه ها حدس می زند که این موضوع کاملا حقیقت دارد. مته پیش اورهان می رود و موضوع را به او نیز می‌گوید.
در خانه، مقدس با خوشحالی برگه درخواست طلاق را به گلسوم و فهمی نشان میدهد. گلسوم برگه را گرفته و پاره میکند. مقدس میگوید ک این برگه کپی بوده و باز هم دارد. گلسوم از اینکه فاتح چنین کاری میکند متعجب و ناراحت است. فاتح میگوید که تصمیم خودش را گرفته و نمیخواهد با زینب زندگی کند.
شب در خانه، اورهان ماجرا را به سلین میگوید. سلین که تصور می‌کرد آنها هنوز درگیر ماجرای خیانت هستند، شوکه و عصبی شده و میگوید که چنین چیزی انکار ندارد.

کمی بعد، فاتح به خانه شوکت می رود. زینب با دیدن او عصبانی می شود و از او میخواهد که برود. فاتح پرونده‌ طلاق را به زینب میدهد و میگوید که میخواهد طلاق بگیرد. زینب پرونده را گرفته و میگوید که خودش نیز قصد طلاق دارد و از این قضیه خوشحال است. سپس برگه را امضا میکند. همه با یکدیگر مشغول بحث می شوند و هرکس چیزی میگوید. عده ای تصور می‌کنند که فاتح خیانت کرده است و عده ای نیز تصور می‌کنند که او مشکل جنسی دارد.
زینب و فاتح از این موقعیت استفاده کرده و طبقه پایین می آیند.
آنها یادشان می آید که چند روز قبل، به خاطر اینکه مقدس در مورد سلیم به ارتان چیزی نگوید، تصمیم گرفتند که تظاهر کنند یکدیگر را نمی‌خواهند و جدا بشوند، تا مقدس خوشحال شده و چیزی به ارتان نگوید، تا آنها راه چاره‌ای پیدا کنند.زینب از فاتح خواسته بود که مطلقا به هیچکس ، حتی مته و فادیک و سلین نیز چیزی نگویند. فاتح نیز قبول کرده بود.
زینب و فاتح پایین آمده و یکدیگر را بغل کرده و ابراز دلتنگی میکنند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا