خلاصه داستان قسمت ۸۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۸۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.

قسمت ۸۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
قسمت ۸۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

قسمت ۸۰ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

آرمان از صنم تشکر میکنه که حقیقتو به بورا نگفته سپس صنم از آرمان میخواد تا حقیقتو بگه. افه موکل های جدید دفتر جوهر را میبینه و همه را رد میکنه دنیز میگه همه را رد کردی دلیلت چیه؟ افه میگه دنبال یه موکلم که ۱۰۰٪ برنده بشه تو دادگاه دنیز با کلافگی میگه نیست همشونو پروندی دیگه نیست! همون موقع یه زن تو دفتر جوهر داد میزنه و میگه میخوام بهترین وکیل این دفترو ببینم! صنم وقتی ماجرارو میفهمه گریه میکنه و میگه همه ی این کارهارو واسه خود بورا کردی! سپس باهاش حرف میزنه و در آخر بهش میگه به خاطر همینم با مامانم اون بازیو راه انداختین؟ آرمان میگه آره ولی بدم نمیاد واقعی بشه! صنم میخنده و میگه پس دیگه وقتشه اون شام دونفره نخورده را باهم بخورین سپس با خنده میگه عموجون میشه بهتون بگم بابا؟ و باهم میخندن. دمت موکل جدید برای افه تعریف میکنه که یه روز که به خانه زود رفتم دیدم یه ساک باشگاه غریبه تو خونه ست هرچی شوهرم کرم را صدا کردم ولی خبری نشد رفتم تو اتاق خوابمون دیدم بهم ریخته ست و کرم اومد. وقتی ازش پرسیدم او ساک باشگاه چیه؟ گفت مربیه اومده اینجا باهام ورزش کنه! اونم چی! شنا! ما اصلا تو خونمون استخر نداریم! یه دروغ بهترم پیدا نکرده! منم وقتی مربیه داشت میرفت مچشو گرفتم و لایو گرفتم تا همه ببینن افه میگه وکالتتونو قبول میکنم اما خودم نه دمت میگه پس کی؟ افه میگه یه نفر که تو وکالت از منم بهتره! آزرا همان موقع به افه زنگ میزنه و ازش درباره فوتبال میپرسه و میگه فوتبال خوبه دیگه؟ افه میگه فقط میتونم بگم اگه اون اتفاق واسه پام نمیوفتاد تو تیمی که طرفدارشم بازی میکردم آزرا میگه خیلی خوبه پس ازت یه کاری بخوام انجام میدی؟ افه میگه حتما اگه خواسته منو قبول کنی آزرا میگه نشد یکبار بدون درخواست کاری بکنی نه؟ افه میگه ببخشید بدموقع زنگ زدی درست وقتیکه بهت کار داشتم، آزرا قبول میکنه.

بعد از رفتن دمت چولپان به اونجا میاد و از افه میپرسه اینجا چخبره؟ افه اول میگه دیگه وقتشه شما به قولتون عمل کنین چولپان میگه بگو میشنوم چی میخوای؟ افه یه برگه جلوش میزاره و میگه دیگه دفتر جوهر ماله منه همگی شوکه میشن اما بعدش میگه شوخی کردم و درخواستشو میگه که میخوام یه وکیل خیلی بدی را استخدام کنین به نام هانده یامان، همسر سابقم، چولپان جا میخوره. افه شروع میکنه به تعریف کردن که ۵ سال پیش ما دخترمونو از دست دادیم و از اون موقع به بعد زنم افسرده شد و اصلا وکالتاشو نمیبره، دنیز میگه پس به خاطر همین دنبال پرونده ای بودی که ۱۰۰٪ برنده بشه؟ افه تایید میکنه چولپان میگه ولی باید ببینیم وکیل طرف مقابل کیه! اونقدر انصاف داره که سوء استفاده نکنه؟! افه میگه آره این مهمه به خاطر همین باید وکیلیو بزاریم جلو راه طرف مقابل که انصاف داشته باشه! چولپان میگه آزرا؟! افه تایید میکنه که چولپان میگه چجوری میخوای راضیش کنی؟ افه میگه با فوتبال چولپان جا میخوره و میگه چی؟ آزرا با ارن به زمین فوتبال رفته ولی به خاطر بلد نبودنش مسخره اش میکنن. افه اونجاست و با توپ در حال اجرای نمایشی که ارن و آزرا با دیدنش شوکه میشن. ارن به افه بعد از آشنایی میگه میتونم بهت بگم رونالدو؟ افه قبول میکنه. آزرا میگه در مقابل چی میخواستی؟ افه میگه وکالت مردی را که خیانت کرده و باید ببازی تو دادگاه آزرا جا میخوره و میگه من اینو قبول نمیکنم افه میگه میکنی و میره. آزرا جا میخوره و وقتی رو نیمکت میشینه تابازی بچه اش را ببینه مادرهای دیگه اونجان و درباره افه باهاش حرف میزنن و وقتی میفهمن که مجرده ازش میخوان تا اونو باهاشون معرفی کنن شاید بتونن باهمدیگه باشن. آزرا از توجه اونا به افه تعجب میکنه سپس بهش میگن  که کمی به سر و وضع خودش برسه آزرا میگه واسه چی؟

اونا میگن بالاخره ۱ سال و نیم از جداییت میگذره! آزرا میگه من اومدم بازی فوتبال بچه ام را نگاه کنم چرا باید مینی ژوپ بپوشم مثل شماها؟ یکی از اون زن ها میگه اینجا یکی از بهترین جاها برای مجردهاست! همان موقع مربی ارن میره پیش آزرا و به طرفش دست آشنایی دراز میکنه تا باهمدیگه آشنا بشن سپس کنارش میشینه و ازش میخواد آدرس ایمیلشو بفرسته تا خصوصیات اخلاقی و از چیزهایی که خوشش میاد و بدش میاد را واسش بفرسته آزرا میگه بهتره اینو برای کسی دیگه ای بفرستین به درد من نمیخوره. او باهاش حرف میزنه تا کمی نرمال بشه. آنها تمرین افه و ارن را میبینن و زن ها افه را تشویق میکنن. بعد از تمرین افه میره پیش مربی قبلی و میگه اگه ارن گل بزنه میزاری برگرده تو تیم؟ او میگه تکنیک هات قدیمین! فکر نکنم موفق بشه افه میگه چه فرقی داره! اگه تکنیک قدیمی باشه ولی کار راه انداز مشکلی نداره که! آنها میشینن تا بازی را ببینن. بورا به خانه اش میره که میبینه صنم اونجاست و میگه تو هنوز نرفتی؟ صنم میگه نه موندم ببینمت بورا میگه واسه چی؟ صنم میگه چون چند ساعت پیش یه رابطه ای شروع شد! بورا میگه واقعا؟ چند دقیقه پیش جلوی مادرت انکار کردی که! صنم یاد برگه دی ان ای میوفته و میگه هل کردم اونجوری گفتم سپس باهاش حرف میزنه و باهمدیگه خوب میشن. بورا میگه فردا شام بیرون قرار بزاریم؟ صنم میگه نه فردا همینجا قرار بزاریم خودمم واست غذا درست میکنم بورا میگه بلدی؟ صنم میگه آره پس چی اونم اردک پرتغالی! سپس وقتی میخواد بره با خودش میگه من که یه نیمرو هم بلد نیستم، این چی بود که گفتم دیگه! و با استرس میره…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا