خلاصه داستان قسمت ۸۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۸۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۸۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۸۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

به خاطر اتفاق هایی که آژانس افتاد همگی ناراحت هستند و یه جورایی تو شوک. پریده پیش کراج میره و ازش میپرسه حالا میخوای با گولین چیکار کنی؟ همکاریتو باهاش ادامه میدی یا نه؟ کراج بهش میگه نمی دونم پریده از یه طرفی نمیخوام سرکان از این موضوع چیزی بفهمه و خودمم خیلی از دستش عصبانیم اما خوب الان خودش هم خیلی ناراحت و پشیمونه فکر می‌کرد که این کار به نفعمونه نه به ضررمون. دلم به حالش میسوزه. گولین در حال گریه کردن است و امراه سعی میکنه او را آروم کنه و دلداریش بده و افسوس میخوره و میگه ای کاش هیچ وقت اون پرونده را از اتاق آقا کراج بیرون نمی بردم امراه بهش میگه حالا اتفاقیه که افتاده دیگه اینقدر خودتو اذیت نکن. باریش را به کلانتری می برند و همان موقع فیلم درگیری عمر و باریش را اجه برای همه آنها می فرستد.

کراج به فریس میگه مگه تو نگفتی با باریش صحبت کردی و این موضوع تموم شده؟ فریش با عصبانیت بهش میگه چرا حرف زدم خیلی هم حرف زدم اما این پسر کار خودشو میکنه و به حرف هیچ کسی گوش نمیده. سپس همگی فیلمی که اجه فرستاده را میبینند و فریس یک لحظه فشار خیلی زیادی بهش وارد میشه و از آنجایی که بارداره از شدت عصبانیت فشارش می افته و سرش گیج میره. چینار بهش میگه تو برو خونه استراحت کن من با بقیه به کلانتری میریم و هر اتفاقی بیفته تو رو در جریان میزاریم. مرال فیلم درگیری باریش و عمر را تو فضای مجازی میبینه و دجله ساعت‌هاست بی تابه و به خاطر این که نه آیدین تلفنش را جواب میده نه باریش استرس گرفته. مرال صداش میزنه تا فیلم را ببینه بعد از دیدن این فیلم خودشونو به سرعت به کلانتری می رسانند. مرال و دجله همزمان با چینار و کراج و پریده به کلانتری می رسند. کراج با عصبانیت به دجله میگه من نگفتم خودتو قاطی این ماجرا نکن و با عمر حرف نزن؟

دجله بهش میگه هرچی بهم بگین حق دارین و به داخل کلانتری میره. دجله برای باریش توضیح می دهد که چیزی که تو کلیپ میبینه حقیقت نداره بلکه با عمر فقط درباره او صحبت می کردند نه هیچ چیز دیگه ای. باریش هم حرفاهایش را باورش می کند. دجله با باریش صحبت میکنه تا کمی آرام شود و بهش میگه باریش یکمی به کارهایت و زندگی خودت و من فکر کن من تا آخرش باهاتم اصلا حرف بقیه برام مهم نیست و برای تو هم مهم نباشه باریش قبول میکنه و بعد از کلانتری به خانه دجله میرن. برن فیلمی از خودش میگیرد که تو این فیلم داره از باریش حمایت میکنه و در فضای مجازی پخش میکنه باریش با دیدن این فیلم و به یاد آوردن حرف هایی که به مادرش درباره دجله زده بود به هم میریزه و عصبی میشه که چرا برن تو کارهایی که بهش مربوط نیست دخالت میکنه. باریش به خانه می رود که مادرش باهاش بحث میکنه و بهش میگه به خاطر یه دختر داری زندگیتو شغلتو همه چیتو از دست میدی باریش از دجله حمایت میکنه و آنها سر دجله با همدیگه کمی بحث می کند.

همان موقع برن به خانه باریش میره تا باهاش حرف بزنه اما باریش با دیدن برن عصبانی میشه و باهاش دعوا میکنه که چرا تو مسائلی که بهش مربوط نیست دخالت میکنه و او را از خانه اش بیرون میکند. برن که توقع همچین رفتاری را از باریش نداشته به هم میریزه و با چشمانی گریان به طرف ماشینش می‌رود و سوار میشه. خبرنگارها که جلوی خانه باریش بودند برن را می بینن. فردای آن شب دجله به باریش زنگ می زند تا باهاش کمی حرف بزنه و حالشو بپرسه اما مادر باریش تلفنش را بر میداره و با شنیدن صدای دجله به هم میریزه و باهاش زیاد خوب حرف نمیزنه که باعث دلخوری دجله میشه. آیدین با مادرش آیلا صحبت میکنه که چرا تو زندگی شخصی باریش دخالت میکنه و ازش میخواد کاری به کار های باریش نداشته باشد. دجله تو آژانس به پست های مربوط به خودش و باریش نگاه می‌اندازد و با خواندن کامنت ها ناراحت می شود.

امراه پیشش میره و دلداریش می دهد و بهش میگه به حرف مردم زیاد اعتنا نکن ولشون کن با خوندن کامنت ها فقط خودتو اذیت می کنی و از کار عقب میوفتی. کراج سر صحنه فیلمبرداری یکی از بازیگرانش میرود. بازیگر او با نقش مقابلش مشکل داره و با همدیگه آبشون توی یه جوب نمیره بعد از کمی فیلمبرداری بازیگر کراج از این که نقش مقابلش دیالوگ های سناریو را عوض میکنه و طبق سناریو پیش نمیره کلافه میشه. دجله تمام تلاشش را می کند تا برای باریش یه پروژه جدید پیدا کند اما به خاطر اتفاق های اخیر و اخباری که درباره باریش در فضای مجازی پخش شده کسی زیاد مایل به همکاری با باریش نیست و یه جورایی خودشان را عقب می کشند. دجله کلافه میشه. گولین یه سناریو جدید به دستش رسیده و به دجله پیشنهاد میده که با کارگردان صحبت کند تا ببینه باریش را قبول میکنند یا نه. کراح به خاطر بازیگرش با نقش مقابل بازیگرش قرار میزاره تا باهاش حرف بزنه.

هاریکا بهش میگه این سناریو درباره زندگی منه من بازیمو با دیالوگ هایی که مناسب میبینم جلو می برم نه با بازیگر پیر و قدیمی تو این مشکل خودشه نه مشکل من! در آخر هاریکا برای پز دادن و اینکه نشون بده خودش برتر از بازیگر کراج است بهش میگه میدونی مجله کارتون باهام تماس گرفته تا برای جلد روی مجله‌اش برم عکاسی؟ کراج با شنیدن این حرف فکری به سرش میزنه. سرکان به منیجر های آژانس اگو میگه  مشکل پیش اومده درباره گوکچه گردن خودتونه و خودتون باید حلش کنین و میره. کراج بهشون میگه گوکچه نباید تو دو تا پروژه همزمان کار میکرده ولی این کار را انجام داده ما نمی‌توانیم این را انکار کنیم به خاطر همین یه راهی به سرم زده اونم اینکه ما دوتا گوکچه داشته باشیم به جای یکی. فریس و پریده و چینار حس خوبی به این فکر کراج ندارن و بهش میگن که امکان نداره این نقشه عملی بشه اما کراج راضیشون می کنه و می گه این نقشه عملی میشه فقط باید بگردیم دنبال یه گوکچه دیگه…

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا