خلاصه داستان قسمت ۸۷ سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب برای دوستداران سریال های ترکیه ای خلاصه داستان قسمت ۸۷ سریال ترکی پشت پرده ازدواج را قرار داده ایم. برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی Yusuf Pirhasan و تهیه کنندگی Asena Bülbüloğlu در ژانری درام ، حقوقی ، داستانی تولید شده است. نویسندگان این اثر ترکیه ای oğlu و Toprak Karaoğlu و Ayşe Canan Ertuğ می باشند.

قسمت ۸۷ سریال ترکی پشت پرده ازدواج
قسمت ۸۷ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

قسمت ۸۷ سریال ترکی پشت پرده ازدواج

چولپان به یالین پول میده تا کارهای صنم را زیر نظر بگیره او اول قبول نمیکنه ولی وقتی مبلغ را میبینه قبول میکنه و میگه خیالت راحت باشه به من میگن یالین مارمولک! صنم میاد و چولپان ازش میپرسه خوب امروز چیکار کردی؟ صنم میگه نمیتونم بگم که شما از دفتر مخالفی! سپس از زیر دستش در میره. صنم فردای آن روز یواشکی در حال بیرون رفتن از خانه هست که چولپان متوجه میشه و سریع در اتاق یالین را میزنه و بهش میگه بدو باید بری دنبالش! چولپان بهش میگه من میرم سرشو گرم میکنم تا تو حاضر بشی! چولپان صنم را صدا میزنه و باهاش درباره ازدواج حرف میزنه صنم جا میخوره و میگه کی خواست ازدواج کنه مامان! بعد از کمی حرف زدن چولپان متوجه میشه که یالین حاضر شده و منتظره میگه خیلی خوب دیگه برو به کارت برس حالا بعدا حرف میزنیم. آزرا با افه به دفتر کار آرمان ارسن میرن آرمان با دیدن افه میگه شما اینجا چیکار میکنید؟ افه میگه قرار شده تو دفتر شما شروع به کار کنم، آرمان میگه خوبه باعث افتخاره که وکیل موفق و بزرگی مثل شما تو دفتر ما شروع به کار کنه! افه میگه البته فقط برای یه پرونده آرمان میخنده و با طعنه میگه آزرا هم فقط واسه یه پرونده میخواست با ما کار کنه! بعد از چند دقیقه اکرم شوهر دوم ناگهان خانم به اونجا میاد و از افه میخواد تا وکیلش بشه. آزرا وقتی ازش میشنوه که مادرش چولپان جوهر وکیل مقابله جا میخوره. ناگهان خانم در اتاق کار چولپان با هانده هستش. او بهشون میگه که میخواد جدا بشه چولپان میگه این یکی از سخترین پرونده هایی هستش که قراره تجربه کنیم! هانده دلیلشو میپرسه که چولپان میگه چون همشون حق دارن! عزیز وقتی بیهوش بوده همسرش رفته ازدواج کرده! از طرفی ناگهان خانم هم حق داشت و میخواست زندگی تشکیل بده و بچه دار بشه! اکرم هم حق داشت میخواست زندگی کنه با کسی که دوستش داشته!

سپس از ناگهان میپرسه تو مطمئنی که عزیز میخواد بعد از طلاقت با اکرم باهات زندگی کنه؟ ناگهان میگه نمیدونم! هانده بعد از رفتن ناگهان از چولپان نظرشو میپرسه که چولپان میگه یه چیزیو داره مخفی میکنه! یالین که صنم را تعقیب میکرد متوجه میشه با یالین اومدن هتل. بعد از چند دقیقه دیلارا از هتل بیرون میاد و اونارو به داخل راهنمایی میکنه. دیلارا جلوی چشم صنم با بورا خیلی گرم و صمیمی برخورد میکنه و بورا هم هم پاش میره جلو صنم حسادت میکنه و با خودش میگه من که میدونم داری از قصد این کارارو میکنی! دیلارا دوتا اتاق نشون میده که تو دو قطب مخالف از همدیگه هستن و میگه من آقا بورا را به اتاق پرو کت و شلوارها میبرم همکارم شمارو به اتاق لباس عروس ها! بورا میگه خوبه بریم درباره گاوصندوق هم گپ بزنیم. بالین از حرف های اونا متوجه شده که دارن یه کارهایی میکنن. بعد از رفتنشان به دنبال صنم میره و از یه پرسنل میپرسه که این لباس ها واسه صنم خانمه؟ او تایید میکنه یالین دلیلشو میپرسه که پرسنل بهش میگه چون امشب یکیشو میخواد بپوشه واسه عروسیش! یالین شوکه میشه. سپس نمیدونه باید چیکار کنه او به چولپان زنگ میرنه اما جرأت نمیکنه بگه واسه همین بهش میگه همه چیز امن و امانه سپس بعد از قطع تماس به گونش زنگ می زنه و میگه خواهرت. آره ازدواج میکنه! گونش شوکه میشه و میگه چی؟ چرا منو دعوت نکرده! یالین از ری اکشنش جا میخوره و میگه آدرس میدم بیا اینجا. آزرا و افه به دفتر جوهر رفتن برای جلسه اکرم و ناگهان. هانده با دیدنشون میره جلو و میگه میبینم که پرونده را با دوست دخترت گرفتی! سپس بعد از کمی کل کل وارد جلسه میشن.

دیلارا وقتی با بورا تنها میشه تو اتاق باهاش خیلی سعی میکنه صمیمی بشه و در آخر میگه که بهتر نیست قبل از ازدواج جشن مجردی بگیری؟ بورا میگه یعنی چجوری؟ دیلارا میگه مثلا خودمون دوتای! بورا صنم را بهونه میکنه و میگه نه نمیخوام صنم را از دست بدم ولی سپس طبق نقشه اش قبول میکنه سپس به صنم پیام میده که نیم ساعت دیگه بیا اتاق من واسه مچ گیری. صنم اصلا به گوشیش نگاه نمیکنه و درحال حرف زدن با پرسنل درباره ازدواجه سپس شروع میکنه طبق گفته پرسنل لباس عروس پرو کردن. او حسابی محو لباس عروس ها شده و اصلا حواسش به گوشیش نیست، بورا مدام به گوشیش نگاه میکنه و میگه پس این کجاست؟ سپس پشت دراتاقش میره و صداش میزنه. دیلارا او را میبینه و بورا میپیچونتش سپس به اتاق برمیگردن. گونش بچه را پیش آزرا میزاره و میگه نگهش داره سپس به هتل میره. اونجا میخوان با صنم واسه اینکه دعوتش نکرده دعوا کنه که یالین عمق فاجعه را بهش میگه و باهم استرس میگیرن که چیکار کنن جلوشونو بگیرن چون اگه مادرشون بفهمه معلوم نیست چی بشه! دیلارا مدام خودشو به بورا نزدیک میکنه که بورا به بهانه دستشویی به سرویس میره اونجا به صنم زنگ میزنه و میگه اگه تا چند دقیقه دیگه نیای اینجا اتاق من شوهرتو بر زدن! صنم با قطع کردن تلفن به خودش میگه یعنی چی؟ سپس به طرف اتاق بورا می دود. چولپان و آزرا و افه درباره پرونده ناگهان خانم و اکرم آقا صحبت میکنن. ناگهان میگه من بهش شک دارم من فهمیدم که موقع تصادف عزیز داشته باهات دعوا میکرده که کلا بهم بزنین شراکتو! سر چی بوده؟ اکرم میگه چیز خاصی نبوده سپس اعتراف میکنه که از اول ناگهانی دوست داشته ولی عزیز از فرصت استفاده کرده و باهاش ازدواج کرده بود! افه بهش میگه این باعث نمیشد که کینه ازش به دل بگیری؟ همهگی تو فکر فرو میرن و او را چپ چپ نگاه میکنن…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی پشت پرده ازدواج + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا