خلاصه داستان قسمت ۸۸ سریال ترکی تو در بزن + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۸۸ سریال ترکی تو در بزن (تو در خانه ام را بزن) را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی تو در بزن به تهیه کنندگی شرکت  MF Yapım از شبکه Fox TV پخش می شود و کارگردانی آن به عهده کارگردان مشهور و خوشنام ترک اوندر میهلار Ender Mıhlar میباشد. هانده ارچل و کرم بورسین که نقش های اصلی داستان را به عهده دارند مهمترین دلیل جذابیت این سریال است. ( Sen Çal Kapimi ) یا همان تو در خانه ام را بزن شنبه ها از ساعت ۲۱:۳۰ به وقت ترکیه به مدت ۱۳۰ دقیقه از شبکه فاکس پخش میشود.

قسمت ۸۸ سریال ترکی تو در بزن

خلاصه داستان قسمت ۸۸ سریال ترکی تو در بزن

آیفر، ملو را گیر میندازه و میگه چرا من باید از بقیه بفهمم که چه اتفاقی افتاده؟ دیگه به جای من با بقیه میری حرف دلتو میگی؟ ملو میگه از دهنم در رفته. آیفر میگه حالا چیه اون راز دلت بگو بهم. ملو یخورده دست دست میکنه و در آخر بهش میگه که من عاشق بوراک شدم، آیفر جا میخورد و میگه چجوری؟ کی؟ میفهمی چی داری میگی؟ ملو میگه شده دیگه نمیدونم چجوری ولی اون منو بوسید. آیفر با تعجب میگه بوسید؟ واقعا؟ ملو میگه ولی مست بوده اصلا یادشم نمیاد ولش کن هرچی بود تموم شد. آیفر میگه پس واسه همین میگفتی از کافه بریم، آیفر دلداریش میده و میگه ببین بعد از هر بارونی چه خورشیدی در میاد؟ و بعد ملو را در آغوش میگیرد. کرم با بوراک در کافه حرف میزنن. کرم بهش میگه حسی نداری بهش؟ وقتی بوسیدیش حسی نداشتی؟ بوراک میگه من هیچ وقت به ملو اینجوری فکر نکردم بعد ملو از حسم به ادا خبرداره، کرم بهش میگه داداش ملو داره میره حداقل برو باهاش حرف بزن معذرت خواهی کن بگو بهش مثل خواهر میمونه واست . ادا و سرکان با پریل و انگین سر میز میشینن و باهم کل کل میکنن که یکی از داور ها میاد و بهشون میگه مرحله بعدی یه رقص هماهنگه که همین امشب فقط فرصت دارین تمرین کنین. پریل و انگین همان لحظه میرن و شروع به تمرین میکنن.

کیراز و جان پشت مبل قایم میشن همان موقع آیدان و سیفی میان و درباره کمال که پدر سرکانه حرف میزنن، کیراز و جان هم میفهمن. سیفی بهشون میگه براتون بستنی میگیرم اگه به کسی نگین. پریل استرس میگیره و انگین به دنبال رقصی دونفره میگرده ولی هرچی پیدا میکنه سنتیه، در آخر پریل یه رقص پیدا میکنه و باهم شروع به تمرین میکنن. ادا و سرکان تو حیاط نشستن. سرکان میگه مجبور بودم بگم باهم میخوابیم فکر کنم به تخت بیشتر نداره حالا یه کاناپه ای چیزی حتما پیدا میشه. ادا میگه عب نداره رو تخت میخوابیم واسه دخترمون تحمل میکنیم.سرکان تایید میکنه. ادا میگه بخوام یه اعترافی بکنم اینه که خوشحال اینجا تنهایی نشستیم خیلی وقته تنها نبودیم. ادا میگه میترسم واسه فردا سرکان باهاش حرف میزنه و آرومش میکنه. ادا میگه من برم بخوابم دیگه و میره. فردای آن روز آیفر و ملو تنها میشن و آیفر میگه چقد خوب شد یکدفعه ای اومدیم اینجا یه مسافرتی هم شد واسمون ملو میگه آره خوب شد و آیفر میگه قبل از هرکاری باید با بوراک حرف بزنی و همان موقع بوراک میاد و آیفر میره. بوراک به ملو میگه هرچی زنگ زدم جواب ندادی آیفر خانم گفت اینجایی. بوراک از ملو عذرخواهی میکند و میگه میدونم کار اشتباهی کردم و بهش میگه که ملو تو مثل خواهرم میمونی و ازش خواهش میکنه به کافه برگرده، ملو میگه مثل خواهر؟ و با عذرخواهی کردن بوراک حالش بهتر می شود و میگه من برنمیگردم به کافه آدم هرازگاهی احتیاج به تغییر کردن داره، بوراک قبول میکنه و از اینکه بر نمیگردن به کافه ناراحت میشه و میره.

سر میز صبحانه کمال میگه خیلی وقت بود دور هم جمع نشده بودیم دلم تنگ شده بود، آیدان و آیفر کل کل کردنشون داشت شروع میشد که جلویشان را میگیرند. کیراز و جان میان و میگن پدربزرگ کمال، آیدان و سیفی جا میخورند وکمال میگه دختر سرکان منو پذیرفته ولی خود سرکان هنوز منو نپذیرفته. ملو به کیراز میگه خوش بحالت تو یه روز مادر بزرگ و پدر پیدا کردی حالا الان یه پدر بزرگ گیر آوردی. سیفی بچه هارو به بهانه سر زدن به اسب ها از آنجا میبرد. مسابقه شروع می شود و اول ادا و سرکان شروع می کنند، ناظرهای مسابقه تشویقشون میکنن و میگن خیلی خوب بود، سپس پریل و انگین میان و باهم می رقصند. ناظرها از دوتا گروه خوشش میاد و میگه خیلی خوب بودین ولی این مسابقه باید یه برنده داشته باشه و اونم گروه ادا و سرکان هست. مرحله بعدی مسابقه این است که سرکان و انگین چشم های ادا و پریل را میبندن و باید با راهنمایی سرکان و انگین مسیر را طی کنند و در آخر همسرشان را پیدا کنن. تو این بازی ادا زودتر سرکان را پیدا می کند اما یه جا از مسیر خارج می شود ولی پریل بدون شکستن قانون بازی را تمام می کند. ناظرهای مسابقه ابتدا ادا و سرکان را برنده بازی می دانند اما پریل و انگین مخالفت میکنن و میگن قانون را شکسته نمیشه اینجوری که، آنها نظراشون را عوض می کنند و پریل و انگین را برنده این مرحله می دانند. آیدان با کیراز تنها بود که بهش میگه مگه قرار نبود به کسی چیزی نگی که میدونی بابای سرکان بولات کماله؟ آیفر همان موقع از دور حرف هایشان را می شنود و میفهمد ‌که کمال پدر سرکانه.

آیفر بعد از رفتن کیراز با آیدان دعوا میکنه که تو همش میزدی تو سرمون که ۵ ساله کیرازو ازم مخفی کردین. خودت چی؟ یه دروغ ۳۰ ساله داری، آیدان میگه من اصلا نمیدونم چجوری بگم بهشون. ادا و سرکان با پریل و انگین سر میز نشستن و در حال کل کل کردن هستن. پریل و انگین میگن که شما اصلا ۱ ساعتم نمیتونین پیش هم باشین چجوری میخواین زوج مناسبی باشین؟ اهان یا م رفت ببخشید شما اصلا زوج نیستین. ادا هم میگه همین شما بودین تو هفته پیش که فکر کردی انگین داره بهت خیانت میکنه. میکروفون انگین باز بوده و تمام حرف هایشان را ناظرهای مسابقه می شنوند. آنها را صدا میکنن تا گروه برنده را اعلام کنن و بهشون میگن که میکروفونتون روشن بوده هرچی گفتین ما هم شنیدیم. شما ها اصلا خانواده خوبی نیستین برای بزرگ کردن یه بچه. ادا و سرکان و انگین و پریل ۴تایی باهم از اونجا بیرون میزنن و به سمت رستوران میرن. اونجا از همدیگه عذرخواهی میکنن و اعتراف میکنن که خیلی هم خانواده خوبی هستن.بعد از رفتن پریل و انگین، سرکان دست ادارو میگیره و میگه کی تتو پاک کردی؟ ادا میگه چند ماه پیش بردمش به جای دیگه که خودم فقط بدونم. سرکان در حال رفتن بود که پشیمان می شود و در را دوباره میزند. و با دیدن ادا بهش میگه من باید اون تتو را ببینم….

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا