خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی بابا + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی بابا را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. بابا Baba (عنوان انگلیسی: the father) یک سریال درام ترکی محصول ۲۰۲۲ با بازی Haluk Bilginer و Tolga Sarıtaş است که قسمت اول آن در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۲۲ از شبکه Show TV منتشر شد. حال دوبله فارسی این سریال از شنبه تا چهارشنبه از شبکه جم سریز راس ساعت ۲۰ پخش می شود. داستان سریال پدر ما (بابا) در مورد امین ساروهانلی است که پدری مستبد است که وقتی تنها وارث یک ثروت قابل توجه می شود، برای حفظ خانواده اش تلاش می کند. آیا امین ساروهانلی در حفظ خانواده موفق خواهد شد؟

قسمت ۸ سریال ترکی بابا
قسمت ۸ سریال ترکی بابا

خلاصه داستان قسمت ۸ سریال ترکی بابا

راننده ای که امین را در حال رساندن به خانه اش است باهاش دردودل میکنه و از وضعیت زندگیش بهش میگه از وضعیت همسرش که نارسایی کلیه داره و دیالیز میشه امین به حرفهای او گوش میده و باهاش احساس همدردی میکنه ایلهان به اتاق بوراک میرود و بهش میگه مگه قرار نبود هر وقت که اینا وارد شرکت شدن به من اطلاع بدی؟ بوراک میگه ما همچین قراری باهم دیگه نداشتیم وظیفه من اینه که این شرکت را جوری پیش ببرم که هیچ اتفاقی نیفته و همه چیز خوب پیش بره ایلهان عصبانی میشه و با مشت روی میزش می کوبد و میگه چی چرت و پرت میگی؟ اینجا حرف منه، قانون منم، چون پول منم! بهتره دیگه کم کم بری شرکت خودتو تاسیس کنی یا برای کسی دیگه کار کنی هر چند هر جایی کار کنی من کاری می کنم که همه چیزتو از دست بدی. ایلهان به اتاق کنفرانس می‌رود و با یاشار ثروت و قدیر جان سلام و احوالپرسی میکنه همان موقع بوشرا هم وارد اتاق میشه و دست دوستی به طرفش دراز می کند و با او هم سلام و احوالپرسی میکنه. قدیر به شرکت رسیده او ابتدا ماشین را در پارکینگ می گذارد و وقتی میخواد بالا بره حرفهای کارگرها نظرش را جلب می‌کند یکی از کارگرها میگه اینا دو سه روز دیگه شرکت را ورشکست می کنند هرچند برای خودشان پول همیشه هست و چیزی را از دست نمی دهند اما این وسط ما هستیم که بیکار میشیم. قدیر به شرکت میرود بشرا و برادر ها با دیدن او خوشحال می شوند و سلام و احوالپرسی می کنند ایلهان که وقتی میبینه قدیر هم یک برادر دیگر آن ها هست جا میخوره که چرا از وجودش بی خبر بوده! سپس با او هم آشنا می‌شود و دست دوستی به طرفش دراز می‌کند ایلهان خیلی خودمانی و دوستانه از بچه‌های در اتاق کنفرانس خداحافظی میکند و میره.

بوراک پیش قدیر میاد و بهش میگه آقا امین گفته وقتی شما اومدین براتون همه چیز را تعریف کنم قدیر تایید میکنه و میگه بله بفرمایید برام بگین. بوراک میگه همان مردی که چند دقیقه پیش دیدین بهش ۴۰۰ میلیون دلار بدهکاریم بدهی است که از عمویتان مانده قدیر شوکه می شود. راننده ماشین را جلوی عمارت مهمت نگه میدارد امین وقتی میخواد پول را حساب کنه میبینه به اندازه کافی پول نداره و ۱۰ لیر به راننده بدهکار می شود راننده با خوشرویی بهش میگه اشکالی نداره برادر حلالت باشه امین وقتی از ماشین پیاده میشه پلاک ماشین را برمی دارد و از طریق در پشتی وارد خانه میشود و به جیحون میگه این ماشین را واسم پیدا کن. بوراک به قدیر میگه بین ایلهان و پدرتون اتفاق های خوبی نیفتاد و با هم کمی درگیر شدند ایلهان هم گفت از شرکت نمیره قدیر میگه ای بابا چه اتفاق تلخی ولی خوب حق داشته کلی پول دست ما داره کجا بزاره بره! بشرا و ثروت و یاشار در حال برگشت به خانه هستند که یاشار از شیشه ماشین احمد شوهر بشرا را میبیند. او ازش میخواد تا سوار ماشین بشه احمد هم از خدا خواسته قبول می کند و وقتی سوار ماشین میشه دستش را دور گردن بشرا میندازد بوشرا حرص می‌خورد اما ظاهرش را حفظ میکند. ثروت طبق قرار قبلی با ایلهان به خانه او می رود برای خوشگذرانی و مهمانی. او ازش تشکر میکنه به خاطر دعوتش و میگه ای کاش برادری مثل تو داشتم باهات دنیا را فتح میکردم. شاهیکا در خانه به کورشاد میگه این ثروت عوضی هم معلوم نیست کجاست! کورشاد میگه قبلاً این اخلاقو نداشتی که پیگیر اون بشی؟ شاهیکا میگه چون قبلاً پولی به اون صورت نبود هر وقت پولش تموم میشد برمیگشت اما الان پول تمومی نداره و امکان داره اصلا برنگرده کورشاد میگه خوب دیگه میدون برای ما بازه.

ثروت در حال خوشگذرانی است که آدمهای ایلهان از او فیلم می‌گیرد قدیر به حیاط خانه ایلهان میره و بهش میگه نمیدونستم اینجا مهمونی هستش وگرنه نمی اومدم فقط اومدم بگم که خیالتون راحت باشه پولتونو تا قرون آخر بهتون برمیگردونیم ایلهان بهش میگه تو این که شما خانواده خیلی خوبی هستین اصلاً شکی ندارم این شهر برای شما خوب نیست و شما را خفه میکنه ریشه تونو خشک میکنه باید سریعتر برگردین و من قول میدم که کاری کنم هفت نسلتون راحت زندگی کنه قدیر از حرفهای ایلهان کمی مشکوک می شود سپس به بوراک زنگ میزنه و میگه بحث پدرم با ایلهان سر چه بوده؟ بوراک فیلم را برایش می فرستد و در آن فیلم می بیند که ایلهان پدرش را به خاطر فقر و تنگدستی مسخره میکنه و میگه از شماها متنفرم قدیر با عصبانیت به حیاط خانه ایلهان برمیگرده و او که با آرامش در حال خوردن شام است دعوا میکنه و میگه حق نداری خانواده ام را برای فقر و تنگدستی مسخره کنی! حق نداری اونا رو اذیت کنی هر کاری که میخوای بکنی با من بکن ولی با خانواده‌ام کاری نداشته باش! امین با یک دستگاه دیالیز به منطقه پایین شهری رفته و به راننده می دهد راننده با دیدن اون دستگاه حسابی خوشحال میشه و نمیدونه چه جوری تشکر کنه. چند جوان با دیدن ماشین مدل بالای امین که به بهانه دست بوسی به طرفش می‌روند و شروع می‌کنند به کتک زدنش و او را بین بوته‌ها رها می‌کنند سپس گوشی و سوئیچ ماشین را ازش می گیرند و از آنجا می روند. امین وقتی به هوش میاد تازه می‌فهمد که چی شده و سعی می کند که نیروشو جمع کنه و کمک بخواد….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی بابا (Baba) + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا