خلاصه داستان قسمت ۹۰ سریال ترکی اسم من ملک + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۰ سریال ترکی اسم من ملک را می خوانید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسم من ملک یکی از سریال های غم انگیز شبکه ت ر ت می باشد که پخش خود را دوباره شروع کرده است‌. این سریال دارای ژانر درام می باشد که چه در ترکیه و چه در دیگر کشورها دارای طرفداران زیادی می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Nehir Erdogan ،Kutsi Kutsi ،Mustafa Mert Koç ،Rabia Soyturk ،Mehmet Çevik ،Kaan Çakir ،Ece Ozdikici ،Ulvi Kahyaoglu ،Nizam Namidar ،Zeyno Eracar ،Muharrem Türkseven ،Hande Kaptan.

قسمت ۹۰ سریال ترکی اسم من ملک
قسمت ۹۰ سریال ترکی اسم من ملک

خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک

نجات که از طرف همسرش بطور ناگهانی ترک شده بود به تنهایی از دخترش نگهداری میکرد و برای این که اونو ناراحت نکنه گفته بود مادرت در یه ماموریت در افریقاست و از زبان اون برای دخترش نامه مینوشت ولی متوجه شد که دخترش بشدت انتظار داره که مادرش در جشن تولد شش سالگیش شرکت کنه و …

قسمت ۹۰ سریال ترکی اسم من ملک

فوندا و آلپای به محضر رفته و میخواهند عقد کنند. آلپای به کرم پیام میدهد و از او میخواهد که برای مراسم عقد او بیاید. کرم از دیدن پیام آلپای عصبی می شود و جواب او را نمی‌دهد.
کنعان نیز به محضر می آید و شاعر عقد آلپای و فوندا می شود. آنها با هم عقد میکنند و سپس برای شام به رستوران می روند.
در خانه جومالی و زمرد بخاطر ملک و دردسرهایی که باعثش شده با هم بحث میکنند. جومالی از اینکه همه ای خانه رفته اند ناراحت و عصبی است. در خانه سید علی، محمود سراغ قدریه رفته تا با هم سر میز شام بروند. قدریه بابت سو تفاهم با سیدعلی صحبت میکند و میگوید که تصور کرده بود که سیدعلی از درخواست طلاق آنها خوشحال شده و نمی‌دانست که او از بارداری قدریه خبر دارد. آنها سپس دور هم شام می‌خورند. سیدعلی کوچک نیز پیش آنها میماند.
میتات با سیران تماس میگیرد و میخواهد او را ببیند. سیران به خاطر حرفهای خدیجه خانم، نگران است و گولجه را بهانه میکند تا میتات فعلا به دیدن او نیاید. میتات ناراحت شده اما قبول میکند.
در رستوران، کنعان مقابل آلپای اعتراف میکند که عدنان بیماری داشته و قبلا نیز چنین کاری با یک دختر کرده بود اما او تصور می‌کرد که حالش خوب شده و از این کار عدنان خبر نداشته است. سپس دعا می‌کند که هرچه زودتر عدنان دستگیر شود . آلپای جا خورده و به سرویس بهداشتی می رود. فوندا به کنعان طعنه می زند که نمایش خوبی اجرا کرده است. کنعان سعی دارد به فوندا بفهماند که نمی‌تواند با زرنگی از او سو استفاده کند و از او پول و خانه بخواهد.
احسان پیش ملک آمده و برگه گواهی وضعیت سلامت او را تحویل می‌گیرد. ملک می‌گوید که ترجیح میدهد برگه را ارایه بدهد و نمیخواهد چیزی را پنهان کند. او از احسان میخواهد که بچه ها چیزی در این مورد در دادگاه نفهمند.
خلیل در بیمارستان پیش دفنه آمده و او را ملاقات میکند و بابت بحرانی که پشت سر گذاشته اند او را تحسین میکند.
میتات در بیمارستان به ملک ماجرای ترک خانه را می گوید. ملک ناراحت شده و از میتات میخواهد که فعلا به خانه او بیاید.
کرم با سید علی تماس میگیرد و خبر میدهد مادرش را برای رفتن به آدانا راضی کرده و از او پول میخواهد. سیدعلی نیز قبول میکند. اما در واقع ناراحت و دلگیر می شود. او به نفیسه میگوید که ملک دوباره با خودسری و بدون مشورت با او تصمیم گرفته است. نفیسه نیز ماجرای رفتن میتات را به او میگوید و سیدعلی بیشتر ناراحت می شود. نیمه شب در بیمارستان دفنه میخواهد سراغ عمر برود. او در راهرو حس میکند که سایه ای می بیند و میترسد که عدنان باشد. سپس سریع داخل اتاق عمر می رود و کمی با او حرف می زند. او به عمر میگوید که آنها قرار است برای زندگی به آدانا بروند. عمر نگران می شود که دفنه بخواهد از او جدا بشود، اما دفنه میگوید که هرگز از او جدا نمی شود . او فقط از اینکه از عمر کمی دور می شود ناراحت است. روز بعد، دفنه از بیمارستان مرخص می شود و به همراه ملک و کرم به خانه می روند. آنها تصمیم دارند در اولین فرصت به آدانا بروند.
۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا