خلاصه داستان قسمت ۹۰ سریال ترکی خواهران و برادران + تصویر

در این مطلب از سایت جدولیاب برای طرفداران خلاصه داستان قسمت ۹۰ سریال ترکی خواهران و برادران را گذاشته ایم، برای خواندن این مطلب ما را همراهی کنید. سریال ترکیه ای Kardeslerim خواهران و برادران به کارگردانی سرکان بیرینجی داستان یک خانواده را روایت می‌کند. خانواده‌ای که علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی ها سعی دارند هر طور شده کنارهم باشند و با تکیه بهم از پس سختی‌های زندگی بربیایند. این سریال خانواده بودن،کنارهم بودن،بدی‌ و خوبی را نشان می‌دهد. نویسندگی این اثر گول ابوس سرمچی می باشد. بازیگران این سریال جذاب عبارتنداز؛ Celil Nalçakan – Halit Özgür Sarı – Ahu Yağtu – Cüneyt Mete – Fadik Sevin Atasoy – Su Burcu Yazgı Coşkun  و …

قسمت ۹۰ سریال ترکی خواهران و برادران
قسمت ۹۰ سریال ترکی خواهران و برادران

خلاصه داستان قسمت ۹۰ سریال ترکی خواهران و برادران

ملیسا تو خانه بیهوشه که نباهت سوزی را سرزنش میکنه که چرا گذاشته اون رانندگی کنه! کان تعریف میکنه و میگه دستش لای در مونده بود ملیسا هم گفته بلده پشت رول نشسته! ملیسا به هوش میاد و سراغ قدیر را میگیره که نباهت سعی میکنه آرومش کنه و میگه خوبه بابات بردتش بیمارستان! ملیسا از سوزی میپرسه چیزی شده که بهم نمیگین؟ سوزی میگه نه بابات بردتش بیمارستان! ملیسا سراغ قدیر را مدام میگیره و میگه میخوام برم پیشش اما کان آرومش میکنه و میگه تو بیهوش شدی نمیتونی بری بیمارستان! بعدشم تو بدون گواهی نامه تصادف کردی معلوم نیست پلیس چیکار میکنه! در ضمن نمیدونیم که کدوم بیمارستان رفتن بزار خبر بده باهم میریم. بالاخره ملیسا کمی آروم میشه و نباهت بهش آرامبخش میده تا کمی بخوابه. آکیف قدیر را به دیوار بیمارستان تکیه میده و ازش معذرت خواهی میکنه و میگه طاقت بیار قدیر مجبورم برم به خاطر دخترم! هروقت خوب شدی و به هوش اومدی به تموم سؤالاتت جواب میدم باشه؟ سپس به یه پرستار خبر میده و میگه انگار با موتور تصادف کرده! سپس تا اونا با برانکارد میان او از اونجا فرار میکنه و تو مسیر به زینال زنگ میزنه و آدرس بیمارستانو میده و میگه زیرنظر داشته باش قدیر ارنو هرچی شد بهم بگو! دکتر با معاینه کردنش میگه نبضش ضعیفه امکان داره خونریزی داخلی داشته باشه سریع اتاق عملو آماده کنین. پلیس با گوشی قدیر به عمر زنگ میزنه و میگه که با موتور تصادف کرده و ازشون میخواد تا به بیمارستان برن عمر با شنیدن این خبر شوکه میشه و به بقیه خبر میده. آکیف به خانه برمیگرده که نباهت میپرسه زنده ست؟ آکیف تایید میکنه و سراغ ملیسارو میگیره کان میگه تو اتاقشه آرامبخش خورده با سوزی اتاقشه. سپس سراغ ماشینو میگیره که کان میگه تو گاراژه. آکیف به نباهت میگه بیا بریم تا واست تعریف کنم.

نباهت میگه من هیچی نمیدونم چه اتفاقی افتاده؟ آکیف فلشو نشون میده و میگه چیزی که باعث همه ی این بدبختیاست تو اینه! نباهت میگه مگه چیه توش؟ آکیف میگه همون فیلمی که تو میخواستی باهاش منو تهدید کنی! نباهت میگه مگه اون فیلمو از بین نبردیم؟ این از کجا در اومد؟ آکیف میگه یه نسخه اش را ارهان داشت انگار تو ماشین پنهان کرده بوده که قدیر پیدا کرده و دیده! بعد چی شد؟ چیزی که رو صورت من میبینی! نباهت میگه ملیسا چی؟ آکیف میگه از لاین روبرو با ماشین سوزی در حال رانندگی بوده! نباهت غصه میخوره که باید چیکار کنن؟ آکیف میگه الان فقط میخوام قدیر زنده بمونه چون پای ملیسا وسطه! سپس فلشو از بین میبره. آکیف پیش کان میره و میپرسه تو چرا اومده بودی خونه ما؟ کان میگه اومدم تا بگم چیزهایی که تو مدرسه گفتی حقیقت نداره اصلا به همچین چیزی حتی فکرم نکردم! سپس به نباهت میگه نباید هیچکی از چیزی بو ببره حتی دوروک! سوزی میاد و حال قدیرو میپرسه که آکیف میگه نمیدونم بردمش اورژانس، سوزی میپرسه اگه اتفاق بدی بیوفته چی؟ آکیف میگه تو و ملیسا میرین زندان البته اگه کسی چیزی بفهمه سپس ازش میخواد تا این موضوعو به هیچکس نگه و بین خودشون بمونه و به خانواده اش بگه که ماشینشو دزدیدن! سپس به کان میگه ما هم میریم تا از شر این ماشین خلاص بشیم. عمر و بقیه با عجله به بیمارستان میرن و سراغ قدیر را میگیرن، پرستار میگه تا اومد بردنش به اتاق عمل باید صبر کنین تا ببینیم چی میشه! آنها حسابی استرس دارن و میگن یعنی چی؟ مظلوم از راه میرسه و سراغ قدیر را میگیره و میگه پلیس بهم گفت تصادف کرده! انگاری پرت شده! زدن و در رفتن! عمر به شدت عصبانی شده و به صندلی ضربه میزنه که اوگولجان و اورهان جلوشو میگیرن و دلداریش میدن که خوب میشه باهم برمیگردیم به خونه!

دوروک تو خونه برک هست و بهش میگه دیره وقته! باید برم خونه صبح دیگه نمیتونم بیدار بشم برک میگه همینجا بخواب صبح باهم از اینجا میریم مدرسه دوروک قبول میکنه و میگه بزار به مامانم فقط خبر بدم همان موقع آیبیکه به برک پیام میده و خبر میده که قدیر تصادف کرده و تو اتاق عمله! برک و دوروک باهم با عجله به طرف بیمارستان میرن. آکیف با کان به قبرستان ماشین میرن و اونجا آکیف به آدمش میگه تا ماشین را از بین ببرن. کان وقتی از اونجا دورمیشه با خودش حرف میزنه و میگه چجوری من این کارو کردم؟ سپس گریه میکنه و از مادرش طلب بخشش میکنه. دوروک و برک به بیمارستان میرن و اوضاع را بررسی میکنن. دوروک به ملیسا زنگ میرنه که مادرش برمیداره و میگه بهش شوک عصبی دست داده منم بهش آرامبخش دادم تا راحت بخوابه دوروک سریعا به خانه میره. همگی پشت در اتاق عمل نشستن و منتظر خبری از دکتر هستن که وقتی دکتر میاد بهشون میگه خبر تا جایی رد شده ولی شکستگی داشته و به ارگان های داخلیش صدمه زده باید بره تو آی سی یو اونجا مشخص میشه که وضعش چجوریه! سپس میره زینال خبر را به آکیف میده و میگه که اینجا اوضاع اصلا خوب نیست. دوروک میپرسه کی بهش پیام داد که به این حال افتاد؟ نباهت میگه گفت یکی اتفاقی تو بیمارستان دیده بودتش اونم بهش گفته! بعد از چند دقیقه آکیف با کان به اونجا میان و دوروک با دیدن کان حسابی عصبی میشه و میگه اینجا چخبره؟ آکیف بهش میگه که اونم برادر ملیسا هستش میتونه بمونه! دوروک میگه تو چند ساعت که نبودم چه بلاهایی سرمون اومده! بعد از چند ساعت آسیه میبینه که قدیر انگشتشو تکان داد او با خوشحالی پرستار و دکتر را صدا میزنه که وقتی از اتاق بیرون میان پرستار میگه ری اکشن عضلانی بوده هیچ تغییری هنوز نکرده! آسیه عصبی و کلافه میشه که عمر آرومش میکنه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران kardeslerim + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا