خلاصه داستان قسمت ۹۱ سریال ترکی دختران آفتاب

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۱ سریال ترکی دختران آفتاب را مشاهده می فرمایید. با ما همراه باشید. این سریال ترکی به کارگردانی Metin Balekoğlu در ژانری درام، کمدی، رمانتیک در ۱ فصل ۳۹ قسمتی در استانبول ساخته شده است. تهیه کنندگان سریال دختران آفتاب اسماعیل گوندوگو و اینچی کرهان می باشند. این سریال یک مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای با بازی امره کینای، اوریم آلاسیا، تولگا ساریتاش و بورجو اوزبرک و هانده ارچل است.

قسمت ۹۱ سریال ترکی دختران آفتاب
قسمت ۹۱ سریال ترکی دختران آفتاب

خلاصه داستان قسمت ۹۱ سریال ترکی دختران آفتاب

پری داخل اتاق هتل به هوش می آید. او از موقعیت خود شوکه می شود. ظفر بالای سر او است و سعی دارد پری را آرام کند. پری عصبانی است و میخواهد به خانه برود. همان لحظه ییعیت داخل اتاق می آید و با ظفر به خاطر دزدیدن پری دعوا میکند. نازلی و ساواش نیز از راه می رسند و با ظفر درگیر می شوند. سپس علی و سلین نیز می آیند. آنها پری را بیرون می برند. نازلی با ظفر دعوا میکند و از او میخواهد که دست از سر آنها بردارد. ظفر با درماندگی میگوید که به خاطر بچه دیگرش، قصد داشت پری را به آلمان ببرد. نازلی بیشتر عصبانی شده و از ظفر میخواهد که به آنها نزدیک نشود.
گونش از اینکه بچه ها دیر کرده اند نگران شده و با سلین تماس میگیرد. او از صدای سلین متوجه می شود که اتفاقی افتاده و بیشتر نگران می شود. سلین به ناچار ماجرا را برای گونش تعریف میکند‌‌. گونش نگران می شود و هالوک نیز ماجرا را می فهمد. بچه ها به خانه برمی‌گردند. ییعیت به ساواش که معلوم است از او دلخور است، میگوید‌ که کتک کاری ساواش تقصیر او نبوده و او چنین کاری نکرده است.

در خانه، هالوک با ظفر تماس میگیرد و به خاطر کارش با او دعوا میکند. ظفر میگوید که هالوک طبق قرارشان عمل نکرده و او نمی‌تواند دیگر بیش از این صبر کند. وقتی بچه ها به خانه می آیند، خیال گونش راحت می شود.
صبح روز بعد، گونش به بچه ها پیشنهاد میدهد که برای اسکی پاتیناژ بروند، زیرا میخواهد که روحیه پری عوض بشود. همان لحظه، ظفر دم خانه هالوک می آید و با گونش کار دارد. همه دم در می روند. سلین با دیدن ظفر عصبانی شده و از آنجا می رود. بچه ها نیز داخل می روند. هالوک با ظفر دعوا میکند. ظفر بی اهمیت به هالوک، به گونش می‌گوید که باید با او صحبت کند. او داخل می رود و به گونش می‌گوید که او به خاطر بیماری بچه اش، به کمک پری احتیاج دارد . هالوک با تهدید به ظفر اشاره میکند که چیز دیگری به گونش نگوید. گونش شرایط ظفر را درک میکند و سپس میگوید‌ که دو دختر دیگر نیز برای کمک دارند و بعد از مشورت به آنها به ظفر خبر میدهد. ظفر به روی خودش نمی آورد که دوقلو ها دختران او نیستند. او می رود.

هالوک از رفتارهای رعنا حس میکند که او در ماجرای ظفر دخیل است. او به اتاق رعنا می رود و با رعنا بحث میکند. رعنا میگوید که کار خوبی کرده است و گونش باید همه چیز را بداند. هالوک دوباره رعنا را با ساواش تهدید میکند.
ساواش و امره برای صبحانه‌ با هم بیرون هستند. رعنا پیش ساواش می رود و از او میخواهد که مدتی از آنجا دور بشود و پیش احمد برود. ساواش متوجه علت خواسته رعنا نمی شود. سپس یاد حرف ییعیت می افتد که گفته بود کتک کاری ساواش کار او نبوده است. ساواش در مورد علت خواسته اش و ماجرای کتک خوردنش سوال می‌پرسد. رعنا به او توضیحی نمی‌دهد و اصرار دارد که او مدتی از آنجا دور بشود.
بچه ها به همراه علی به پاتیناژ رفته اند. پری ازاو را ییعیت نیز دعوت کرده است. پری و سلین مقابل نازلی مدام از ییعیت تعریف میکنند تا او را حرص بدهند. علی که علاقه ای به پاتیناژ ندارد، به خاطر سلین وارد پیست می شود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا