خلاصه داستان قسمت ۹۳ سریال ترکی اسم من ملک + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۳ سریال ترکی اسم من ملک را می خوانید. با ما همراه باشید. سریال ترکی اسم من ملک یکی از سریال های غم انگیز شبکه ت ر ت می باشد که پخش خود را دوباره شروع کرده است‌. این سریال دارای ژانر درام می باشد که چه در ترکیه و چه در دیگر کشورها دارای طرفداران زیادی می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Nehir Erdogan ،Kutsi Kutsi ،Mustafa Mert Koç ،Rabia Soyturk ،Mehmet Çevik ،Kaan Çakir ،Ece Ozdikici ،Ulvi Kahyaoglu ،Nizam Namidar ،Zeyno Eracar ،Muharrem Türkseven ،Hande Kaptan.

قسمت ۹۳ سریال ترکی اسم من ملک
قسمت ۹۳ سریال ترکی اسم من ملک

خلاصه داستان سریال ترکی اسم من ملک

نجات که از طرف همسرش بطور ناگهانی ترک شده بود به تنهایی از دخترش نگهداری میکرد و برای این که اونو ناراحت نکنه گفته بود مادرت در یه ماموریت در افریقاست و از زبان اون برای دخترش نامه مینوشت ولی متوجه شد که دخترش بشدت انتظار داره که مادرش در جشن تولد شش سالگیش شرکت کنه و …

قسمت ۹۳ سریال ترکی اسم من ملک

وقتی دفنه داخل دادگاه می آید، کرم با عصبانیت سمت او می رود و به خاطر صحبت کردن او با آلپای با او دعوا میکند و میگوید که او با این کار باعث می شود که همه چیز خراب بشود و دیگر در دادگاه شانسی نداشته باشند. وکیل آلپای به کنعان خبر میدهد که متوجه پرونده گواهی سلامت ملک شده که این به نفع آنهاست اما وکیل ملک خواسته که این موضوع علنی مطرح نشود. کنعان از وکیل میخواهد که او هم به این موضوع اشاره ای نکند.
در بیمارستان، زمرد از شنیدن حرفهای ویلدان و تصمیم آنها برای رفتن به آدانا به شدت عصبانی است، اما جومالی به او هشدار میدهد که چیزی به روی خودش نیاورد. آنها داخل اتاق می روند. زمرد مدام نیش و کنایه می زند و جومالی به او چشم غره می رود. هنگامی که جلسه دادگاه شروع می شود، آلپای همان ابتدا به قاضی اعلام میکند که از گرفتن حضانت بچه ها منصرف شده و آنها را به مادرشان می سپارد. کرم و دفنه و ملک به شدت خوشحال و غافلگیر می شوند. بعد از دادگاه، همگی با خوشحالی بیرون می آیند. ملک پیش آلپای رفته و از او تشکر میکند و بابت ازدواجش نیز تبریک میگوید. دفنه نیز از او تشکر میکند. کرم میفهمد که دفنه با حرفهایش باعث تغییر نظر آلپای شده است.
هنگامی که آنها می روند، آلپای با حسرت و ناراحتی از تنها شدنش به آنها نگاه میکند. کنعان به او میگوید که کار درستی کرده است.

محمود و قدریه برای سونوگرافی به بیمارستان می روند. وقتی که محمود صدای قلب بچه را می شنود از خوشحالی گریه اش میگیرد. ویلدان و زمرد در کافه بیمارستان هستند و زمرد حرفهای آنها را به رویش می آورد و با ویلدان بحث میکند. کمی بعد محمود و قدریه به کافه می آیند و ویلدان با آنها گرم میگیرد و بابت بارداری قدریه تبریک میگوید و می رود. زمرد شروع به زخم زبان زدن به قدریه و محمود میکند و همه آن ها را در مسأله دفنه و عمر مقصر میداند و میگوید که ملک با رفتنش باعث شده تا عمر نیز بخواهد از آنجا برود و او از نوه اش دور بشود. محمود و قدریه از برخورد زمرد کلافه می شوند. دفنه از دادگاه مستقیم به بیمارستان می رود تا عمر را ببیند. عمر خبر آمدنشان به آدانا را به او میدهد و دفنه خوشحال تر می شود.

ملک و میتات در ماشین هستند. ملک در مورد مشکل میتات پیگیری میکند و میتات می‌گوید که خدیجه یا حرفهایش باعث ناراحتی سیران شده است. ملک او را درک میکند و میگوید که مشکلات خانواده و حساسیت های آنها باعث حرفهای خدیجه شده و آنها نباید به حرف مردم اهمیت بدهند.
ملک به کارگاه می رود و به خلیل و میرزا ماجرا را میگوید. خلیل نیز به ملک می‌گوید که قرار است مغازه ای برای او در آدانا بگیرند و ملک خوشحال می شود. او سپس با نفیسه تماس میگیرد و خوش خبری میدهد. نفیسه میگوید که آنها شب به خانه ملک می آیند تا همگی شام دور هم باشند. سیدعلی با اشاره میگوید که او نمی رود.
ملک و بچه ها به همراه میتات به خانه می روند و مشغول درست کردن غذا می شوند و میز شام را آماده میکنند.
در خانه فوندا با آلپای و کنعان تماس میگیرد اما هیچکدام جواب نمیدهند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا