خلاصه داستان قسمت ۹۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۹۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۹۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۹۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

کراج بعد از شنیدن پیشنهاد جیدا حسابی جا میخوره و با خنده بهش میگه تو از طرفی دست دوستی با سرکان دادی بعد الان اومدی با من میخوای دست دوستی بدی که سرکان را ورشکسته کنی؟ و حرفهای او را باور نمی کنه. جیدا بهش میگه هر وقت فکراتو کردی و نظرت عوض شد به من خبر بده و از اتاقش بیرون میره. سرکان تمام ماجرا را برای فریس تعریف میکنه و بهش میگه که ازدواجش با ملیسا صوری بوده برای اینکه بتوانند به اهدافشان برسن و هیچ چیزی بینشان نبوده و چند وقت پیش با ملیسا حرف زده و او هم توافق کرده که از همدیگه جدا بشن. فریس با شنیدن حقایق خیالش راحت میشه و سرکان را در آغوش می‌گیرد. جیدا تو آژانس به دجله گفته که کراج راضی نمیشه از جاهیده پینار عذرخواهی کنه ازش کمک میخواد تا کراج را راضی به این کار کند چون سریال کلاغ های شهر براش خیلی مهمه.  فریس سر فیلمبرداری بازیگرش تورگای میره.

تورگای آنجا متوجه میشه که مدیر فیلمبرداری لمان است و به محض دیدن او سکسکه‌اش میگیرد و حواسش پرت میشه. فریس متوجه تغییر رفتار ترگای میشه و ازش می پرسه که ماجرا چیه؟ او به فریس میگه حدود ۱۲ سال پیش با لمان وارد یه رابطه عاشقانه شدیم با هم دیگه تصمیم گرفتیم تا برای آخرین بار در هتل قرار بذاریم و تکلیفمان را مشخص کنیم اما من پشت در اتاق یک لحظه به این فکر کردم که کاری که داریم میکنیم ناحقیه در مقابل کسانی که دوستمون دارن به خاطر همین از همانجا برگشتم و بعد از اون دیگه لمان را ندیدم. فریس ازش میپرسه یعنی این رابطه تموم شده است؟ تورگای با اطمینان بهش میگه تموم شده و دیگه چیزی نیست و یک لحظه به خودش میاد و میبینه که سکسکه‌اش بند اومده و به فریس میگه بریم که کارها عقب افتاده. دجله به بیمارستان میره و کراج هم که مرخص شده با بیرون اومدنش از آژانس با دجله رو به رو میشه.

دجله از علاقه اش به پدرش میگه که نمیتونه هیچ جوره ازش جدا بشه و بهش میگه کل روز پیشت بودم حتی اومدم با دکترتم حرف زدم تا خیالم راحت بشه که حالت خوبه ولی چون میدونستم که دوست نداشتی کسی چیزی بفهمه از گولن قول گرفتم که بهت چیزی نگه و در آخر کراج را در آغوش می‌گیرد و رابطه شان با هم دیگه خوب میشه. دجله به محل قدیمی باریش میره و او را در خانه غافلگیر میکنه. باریش با دیدن دجله خوشحال میشه و با هم دیگه درباره سناریوی جدید که دجله بهش داده بود حرف می زنند. باریش میگه خیلی خوشم اومده حس نزدیکی دارم به کاراکترش. آیلا هم به اون محله قدیمی میره و یکی از هم محله‌ای هایش با کنایه بهش میگه باریش را با یه دختر دیدن و مثل اینکه پیشش میمونه آیلا با عصبانیت با خودش میگه همین مونده بود که اینا هم درباره ما حرف بزنن و به خانه باریش میره. آیلا با دیدن دجله اونجا به هم میریزه و بهش میگه تو اصلا خجالت سرت میشه؟

میدونی احترام یعنی چی؟ دجله حسابی جا خورده سعی میکنه محترمانه جواب مادر باریش را بده ولی او به دجله میگه احترام سرت نمیشه وگرنه حرفمو گوش میکردی باریش که از ماجرا خبر نداره ازش میپرسه که ماجرا چیه؟ چرا چیزی به من نگفته بودین؟ ولی از حرف های آنها متوجه میشه که مادرش از دجله خواسته بود تا ازش دور بشه به خاطر همین باریش حسابی عصبی و کلافه میشه و از مادرش دلیل این کارش رو میپرسه؟! دجله با ناراحتی به مادرش میگه من تمام سعیمو می کنم تا به باریش هیچ صدمه‌ای وارد نکنم ‏آیلا بهش میگه اگه میخواستی صدمه‌ای وارد نکنی ازش دور میشدی به حرف من گوش میکردی و دجله با ناراحتی اونجا رو ترک میکنه. باریش با مادرش به خاطر رفتار بدش با دجله و دخالت هایش در زندگی او دعوا می کنه و ازش میخواد تا او را تنها بزاره و بهش میگه من اومدم اینجا چون از دخالت‌های تو خسته شده بودم و ازش میخواد تا تنهایش بزاره. جیدا با آقا جلال تماس میگیره و ازش میخواد تا یه جلسه ترتیب بدهند به خاطر برن اما آقا جلال قبول نمیکنه و بعد از شنیدن این که جیدا خسارت وارد شده از طرف برن را میده خوشحال میشه و با جیدا قرار ملاقات میزاره.

چینار قسمتی از قسمت آخر سریال بازیگر پریده به نام سودا را که آرزو دوبلور چینار دوبله اش می کند را بهش نشون میده. پریده حسابی خوشش میاد می‌گه هیچکی به اندازه سودا نمیتونست از پس این نقش بر بیاد و هیچکی به اندازه آرزو نمیتونست صدای سودا را دوبله کنه. سودا در حال آمدن به آژانس است که در حیاط آژانس دوتا از طرفدارانش باهاش عکس می‌گیرند آنها وقتی صدای سودا را میشنوند جا می خورد و به همدیگه میگن صداش با صدای تو سریال ها خیلی فرق میکنه او بهش بر میخوره و به طرف آژانس میره. سودا تو اتاق پریده به آرزو زنگ میزنه تا ببینه کی میاد اما آرزو تلفنش را جواب نمیده همان موقع آنها خبری را در فضای مجازی می بینند که نوشته آرزو به دلیل گازگرفتگی مرده او حسابی حالش بد میشه و گریه می کنه.

پریده سعی میکنه او را آرام کنه و بهش میگه به خودت مسلط باش شاید شایعه باشه همان موقع آرزو با چینار وارد اتاق پریده می‌شوند که سودا با دیدن آرزو از حال میره. سودا وقتی حالش خوب میشه آرزو با مسخره گی بهشون میگه نگاه کنید توروخدا حداقل یه عکس خوب منو پخش نکردن حداقل مینوشتن سکته ای چیزی کردم آخه این چه جور مرگیه و می خنده سودا از این شوخی های بی مزه اش عصبی و کلافه میشه….

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا