خلاصه داستان قسمت ۹۴ سریال ترکی قهرمان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۴ سریال ترکی قهرمان را مطالعه می کنید. با ما همراه باشید. “قهرمان” محصول سال ۲۰۱۹ میلادی است و در ترکیه مخاطبان و طرفداران زیادی دارد. سریال ترکی قهرمان Şampiyon جدیدترین سریال تولگاهان ساییشمان بازیگر محبوب ترکیه ای می باشد که دارای داستانی درام و غم انگیز می باشد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ تولگاهان  سایمشان، ییلدیز چاگری آتیکسوی و امیر اوزیاکیشیر در سریال قهرمان به ایفای نقش پرداخته اند.

قسمت ۹۴ سریال ترکی قهرمان

خلاصه داستان سریال قهرمان

فیرات بولوکباشی ملقب به قفقاز قهرمان سابق بوکس بوده و در مسابقه قهرمانی رقیبش رو شکست میده ولی رقیب همونجا خونریزی مغزی میکنه و میمیره و این ماجرا زندگی فیرات رو زیر و رو میکنه و خونه و کار و همسرشو از دست میده و با پسرش تنها میمونه. بعد از هفت سال فیرات برای درمان پسرش که تب مدیترانه ای داره به ۶۰۰ هزار لیره نیاز پیدا میکنه و برای همین باز مجبور میشه به رینگ بره…

قسمت ۹۴ سریال ترکی قهرمان

سونا کنار فیرات می نشیند و به آرامی شروع به صحبت می کند. او می گوید که باید به المان و پیش خانواده اش برود اما شاید این رفتن باعث بشود چند ماه بیشتر آنجا بماند. فیرات که انتظار داشته سونا حداقل مسابقه را کنارشان باشد، ناراحت می شود و به او می گوید: «سونا من عادت کردم همیشه کسایی که برام عزیزن رو از دست بدم. ایلول و یامان رو مرگ ازم جدا کرد اما تو چی؟ ببخشید اما من جدایی غیر از مرگ رو نمیتونم هضم کنم. » و با دلخوری بلند می شود و می رود. سونا هم با ناراحتی به فکر فرو می رود. بچه ها در باشگاه دور گونش جمع شده اند و همراه او و ویلچرش بازی می کنند و برای لحظه ای او را بیرون از باشگاه می برند تا بچرخانند که ناگهان نسلی متوجه تانسل می شود که رو به کرم اسلحه کشیده و فریاد میزند و وحشت زده سعی می کند گونش را به داخل باشگاه ببرد. تانسل با نفرت رو به انها ماشه را می کشد اما گلوله ای در اسلحه نیست و پسرها وقتی این را متوجه می شوند به سرعت به سمت تانسل می روند اما تانسل هم دوان دوان می رود و مسعود از راه می رسد و او را سوار کرده و فراری می دهد.

چند روزی تا مسابقه بزرگ باقی مانده. فیرات به هرسختی ای تمرین می کند و به خودش فشار می آورد. شب قبل از مسابقه او همراه ظفر به مسجد می روند و از خدا می خواهد تا در این مسابقه برنده بشود و جلوی مردم ترکیه سربلند باشد. ظفر هم به او می گوید: «تو برای پیروزی دعا کردی و من برای تو. چه تو این کمربند رو ببری و چه نبری برای من قهرمانی.. » و دستان او را محکم فشار می دهد. روز رفتن سونا فرا می رسد. او تک به تک و با ناراحتی با همه خداحافظی می کند و بعد در حالی که بغض کرده به سمت فیرات برمی گردد و گردنبند شانس نجدت سوفی را بیرون می آورد و به طرفش می گیرد و می گوید: «بیا این پیشت باشه تا بعد مسابقه بهم برگردونیش. » فیرات گردنبند را قبول نمی کند و می گوید: «چیزی که ما نیاز داشتیم شانس نبود تو بودی سونا. » سونا گریه اش می گیرد و محکم فیرات را در آغوش می گیرد و بعد در حالی که نمی تواند از او چشم بردارد آنجا را ترک می کند.

روز مسابقه فرا می رسد. همه با هیجان منتظر این مسابقه هستند. مک واردی اماده برای مسابقه است و وارد رینگ می شود. فیرات در رختکن است و ظفر به او انرژی می دهد. فیرات کمی سرگیجه دارد و ترجیح می دهد کمی بنشیند و بعد وارد رینگ بشود که کادو به رختکن می آید و می گوید که دکتر برای معاینه فیرات قرار است به رختکن بیاید. آنها تعجب می کنند و دکتر می گوید که این خواست رئیس مسابقات است. او فیرات را معاینه می کند و وقتی سمت کبد او را فشار می دهد و می پرسد که درد دارد یا نه؟ فیرات به وضوح دردش می گیرد اما می گوید که خوب است. دکتر بعد از چند معاینه اعلام می کند که نمی تواند به فیرات اجازه ورود به بازی را بدهد چون هم تازه عمل کرده و هم الان وضعیت خوبی ندارد و اضافه می کند به دلیل اینکه نمی تواند در مسابقات شرکت کند، بازنده محسوب می شود. فیرات و ظفر و کادو به تعجب به دکتر خیره می شوند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا