خلاصه داستان قسمت ۹۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۹۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۹۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۹۶ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

دجله به خاطر فیلمبرداری پروژه جدید باریش در خارج از کشور ناراحت شده و تصمیم را پای خود باریش میزاره به خاطر همین به خانه باریش میره و فیلمبرداری در خارج از شهر را بهش میگه. او اول جا میخوره و میگه خیلی یهویی شده نمیدونم باید چی بگم دجله بهش میگم نمیدونم نداره که این موقعیت خیلی خوبه برای تو نباید از دستش بدی باریش هم تائید و قبول میکنه به خاطر اینکه باریش خیلی زود قبول کرده و مشکلی نداره از این دوری دجله کمی دلخور میشه. مرال با کراج که در خانه آنها در حال استراحت است حرف میزنه و بهش میگه که کارگردان‌ سریال یک دفعه نظرش را تغییر داده و تصمیم گرفته که خارج از شهر فیلم برداری کند که کراج به این مسئله کمی مشکوک میشه و حدس میزنه که زیر سر جیدا باشه. فریس با سرکان باهم دیگه در حال انتخاب اسم برای بچه شان هستند.

آیدین مادرش را میبینه که مثل همیشه نیست و خیلی خوشحال و پر انرژیه به خاطر همین ازش دلیلشو میپرسه که آیلا به آیدین میگه که باریش برای یه پروژه جدید انتخاب شده آیدین از شنیدن این خبر کلی خوشحال میشه و می خواد بهش زنگ بزنه که مادرش مانع میشه آیدبن متوجه میشه که کاسه ای زیر نیم کاسه است . آیلا ماجرا را بهش میگه که این کار را جیدا براش انجام داده و ماجرای آشناییش را به او بهش میگه. آیدین کلافه میشه و به مادرش میگه بهت گفته بودم که هیچ کاری نکنی، مامان باهاشون کار نداشته باش! امراه تو مترو هستش که میبینه یه دختری با زبان فرانسه داره با مامور مترو بحث میکنه امراه که زبان فرانسوی بلده میره جلو و با دختر حرف میزنه و متوجه میشه که کیفشو تو هتل جا گذاشته و مامور خواسته تا این دفعه را نادیده بگیره و بزاره اون از گیت رد بشه امراه حرفهای دختر را برای مامور ترجمه میکنه و بهش میگه این دختره یه توریسته پس مهمان‌نوازی ما کجا رفته؟ خوبه بره همه جا بگه که رفتارشون باهام خیلی بد بود؟

مامور به امراه میگه هر روز ده ها نفر میان بهم میگن کیفمون رو تو خونه جا گذاشتن و میخوان بزارم که از گیت رد بشن تو که خیلی مهمون نوازی خودت براش کارت بزن امراه همین کار رو می کنه و دختر به محض اینکه از گیت رد میشه روی پله برقی امراه با همان زبان ترکیشان تشکر میکنه امراه متوجه میشه که اون دختر توریست نبوده و امراه را گول زده، امراه از اینگه گول اون دختر را خورده حسابی عصبانی و شوکه میشه. کراج با کارگردانش جیحون قرار میزاره تا درباره یک پروژه به نویسندگی آیلین باهاش حرف بزنه جیحون وقتی وارد آژانس میشه با لحنی تحقیر آمیز و زننده به ژولیده می‌گه همه این بیماریهای آرتروز گردن، پیرچشمی های زودرس، کم شنوایی ها به خاطر همین کارهای پشت میزی هستش کار منشی‌گریتو ول کن هر چند که تو بازیگری هم چندان موفق نبوده اما باز هر چی باشه بهتر از این منشی بودنه حداقل به خودت صدمه نمیزنی و به طرف اتاق جلسه میره. ژولیده با این حرف او حسابی به هم میریزه و ناراحت میشه.

کراج و چینار درباره فیلم با جیحون صحبت می‌کنند و از سناریو برایش می گویند ازشون میپرسه که به نظر فیلم خوبی میاد اما کارگردانیش را کی میخواد انجام بده؟ کراج بهش میگه وقتی بهت گفتم بیا اینجا تا باهات حرف بزنم پس قطعا می خوام که کارگردانیش را تو انجام بدی او به سرعت قبول می کنه و میگه باشه اما من شرط دارم. ازش میپرسن که شرطش چیه؟ جیحون بهش میگه من دوست دارم تو این سریال آیچا بازی کنه اونم برای نقش ترکان. چینار بهش میگه آیچا بازیگر فریسه الانم  سر پروژه ای نیستش سناریو هم دستشه باهاش حرف می زنیم و این شرطتو قبول می کنیم. کراج ازش میپرسه شرط های دیگه ‌ات چیه؟ او بهش میگه شرط دیگه ای ندارم فقط همین شرطم همین بود و به سمت فیلمبرداری می رود. کراج و چینار ماجرا را به فریس میگن تا با آیچا صحبت کنه. آیچا از فریس میپرسه که کارگردان این سریال کیه؟ او بهش میگه که جیحونه خیلی مشتاق بود که با تو همبازی بشه و اسم تو رو آورده برای نقش ترکان، آیچا با شنیدن اسم جیحون نظرش برمیگرده و به فریس میگه ببخشید فریس ولی من نمیتونم قبول کنم.

فریس ازش می پرسه که مشکلت چیه باهاش؟ آیچا بهش میگه برمیگرده به گذشته اما باید بیاد از من عذرخواهی کنه در غیر این صورت من تو این سریال بازی نمیکنم و از آژانس میخواد بره بیرون که جیدا را میبینه و متوجه کلافگی او میشه.جیدا او را به صرف یک قهوه دعوت میکنه تا ازش بپرسه ماجرا چیه. جیدا وقتی ماجرای آیچا و جیحون را میفهمه با خوشحالی پیش سرکان میره و او را هم از این ماجرا با خبر میکنه و بهش میگه کراج فعلاً سرش با جیحون و آیچا گرمه و می دونم که از پس این مشکل بر نمیاد به خاطر همین به زودی از آژانس میتونیم بیرونش کنیم. سرکن با شنیدن این موضوع خوشحال میشه و به جیدا می‌گه دیگه باید کم کم از تو ترسید. باریش بنا به درخواست دجله به خانه‌اش می‌رود و آیلا با دیدن او ذوق میکنه و خوشحال میشه.

باریش به مادرش میگه که این سریال را دجله برام جور کرده و ازش میخواد تا با او بدرفتاری نکنه مادرش که مطمئنه از این به بعد دیگه دجله تو زندگی باریش نیست قبول میکنه و بهش میگه تو راست میگی خیلی باهاش بدرفتاری کردم از این به بعد دیگه همچین کاری نمیکنم. به خاطر اینکه جیدا بازیگرهای ایرم و گلبن را از دجله گرفته و خودش به کار هاشون رسیدگی میکنه مجبور است شروع به جذب بازیگر های جوان و تازه وارد کند اما بازیگر های دجله تو مصاحبه قبول نمیشن و همشون رد میشن امراه فکری به سرش میزنه تا به دجله کمک کنه و بهش میگه آقا نادر همیشه توی این مواقع میگفت اگه دنبال بازیگرین برین تو خیابون پیدا می کنید. امراه یاد همان دختری می‌افتد که تو مترو برایش نقش بازی کرده بود….

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا