خلاصه داستان قسمت ۹۶ سریال ترکی عشق از نو + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۶ سریال ترکی عشق از نو را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. سریال ترکی عشق از نو (به ترکی استانبولی: Aşk Yeniden) مجموعه تلویزیونی ترکیه‌ای، در ژانر کمدی، عاشقانه است که مهر ۹۹ با دوبله فارسی توسط شبکه های جم در حال پخش می باشد. بازیگران اصلی این سریال ازگه ازپیرینچی، بورا گولسوی می باشند.

قسمت ۹۶ سریال ترکی عشق از نو
قسمت ۹۶ سریال ترکی عشق از نو

خلاصه داستان سریال عشق از نو

زینب که بدون خبر دادن به خانواده اش، با عشقش اَرتان به آمریکا فرار کرده بود، بعد از اینکه توسط ارتان ترک شد، با پسر چند ماهه اش، نا امید به ترکیه برمی گردد. زینب که نمی‌داند چه توضیحی دربارهٔ پسرش، به پدر خود بدهد، درمانده سوار هواپیما می‌شود. از طرف دیگر فاتیح که برای فرار از نامزد اجباریش به آمریکا رفته بود، بعد از شکست عشقی در آمریکا تصمیم به بازگشت به ترکیه می‌گیرد. داستان این دو که در راه برگشت به خانه با هم آشنا می‌شوند، قصهٔ سریال عشق از نو ست.که لحظات خنده دار و عاشقانه‌ای را می‌آفریند.

قسمت ۹۶ سریال ترکی عشق از نو

زینب و فاتح و مقدس هنگامی که بیدار می شوند، از دیدن یک‌دیگر شوکه می شوند و سپس شروع به دعوا و بحث با یکدیگر میکنند. اورهان و سلین داخل اتاق می آیند و وقتی که مقدس می فهمد که اینها همه نقشه سلین و اورهان برای نزدیک شدن و آشتی کردن فاتح و زینب بوده است، با آنها دعوا میکند و سپس از اتاق بیرون می رود. زینب و فاتح یکدیگر را بغل می‌کنند. سلین و اورهان تصور می‌کنند که نقشه شأن عملی شده است. فاتح و زینب به آنها میگویند که آنها از اول نیز قهر نبوده اند و نقش بازی کرده اند و همه ماجرا را تعریف می‌کنند. سلین و اورهان شوکه می شوند. اورهان مقابل مقدس نقش بازی کرده و با حرص از زینب میخواهد که خانه را ترک کند و مادر زنش را اذیت نکند. مقدس از این حرکت اورهان خوشش می آید. در خانه فهمی، مقدر را که به خاطر افتاد در حال رقص پایش آسیب دیده، به خانه می آورند. او و گلسوم مشغول صحبت شده و از اینکه شب گذشته زینب و فاتح با هم آشتی کردند خوشحالند. مقدس به شادی به خانه آمده و می‌گوید که آنها آشتی نکرده بودند و همه چیز نقشه سلین و اورهان بوده است . گلسوم و مقدر ناراحت می شوند. بعد از رفتن مقدس، مقدر به گلسوم پیشنهاد میدهد که کاری کنند که زینب و فاتح به آنتالیا و هتل فهمی بروند تا آنجا یکدیگر را ببینند. گلسوم تایید میکند.
مقدس به شرکت مریم می رود و نقشه را به مریم می‌گوید. مریم قبول میکند و ترتیب یک سمینار را در آنتالیا برای زینب میدهد.

جواد دم خانه شوکت آمده و به آیفر می‌گوید که میخواهد با شاهزیمنت بیرون برود. آیفر به اتاق شاهزیمنت می رود و از او میخواهد که حاضر بشود و با نامزدش بیرون برود. شاهزیمنت عصبانی شده و با داد و فریاد و گریه می‌گوید که جواد را نمی‌خواهد. آیفر پیش جواد آمده و بهانه می آورد و از او میخواهد که بعداً بیاید.
مریم در شرکت زینب را صدا زده و می‌گوید که او باید به یک سمینار در آنتالیا برود. زینب قبول کرده و سپس با فاتح تماس می‌گیرد و خبر میدهد که می‌توانند با هم به آنتالیا برای ماه عسل بروند. فاتح دنبال بهانه ای برای رفتن است.کمی بعد، مقدر به اتاق فاتح می رود و می‌گوید که برای فروش سهام هتل خود میخواهد به آنتالیا برود و از فاتح میخواهد که همراهش برود. فاتح به شدت خوشحال شده و قبول میکند.

فادیک به اتاق شاهزیمنت می رود تا علت ناراحتی او از نامزدی با جواد و اجبار آیفر برای این کار را بفهمد. شاهزیمنت تمام ماجرا را برای فادیک تعریف میکند. فادیک شوکه و عصبانی می شود.
در خانه مریم به زینب می‌گوید که بهتر است به آنتالیا نرود، زیرا هنوز واحد پیدا نشده و خطرناک است. زینب مجبور می شود تعریف کند که خودش واحد و ارتان را به جزیره ای برده است. مریم، بیرول و افرادش را به جزیره می فرستد تا واحد را برگردانند. آنها ارتان را برنمیگرداند و بیرول به او می‌گوید که فعلا باید آنجا باشد تا تنبیه بشود.
فادیک سراغ زینب رفته و با او به خاطر پنهان کردن اصل ماجرا دعوا میکند. سپس موضوع را به مته می‌گوید و مته نیز با فاتح دعوا میکند. همه بچه ها ماجرا را میفهمند و زینب پیشنهاد میدهد که همگی با هم به آنتالیا بروند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا