خلاصه داستان قسمت ۹۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۹۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۹۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۹۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۹۷ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

کراج پیش جیحون میره تا متوجه بشه که مشکل آییچا با جیحون چیه، وقتی سر صحبت را باز میکنه جیحون پوزخندی میزنه به حالت مسخره گی و بهش میگه این موضوع واسه خیلی وقت پیشه برای زمانی که هنوز معروف نشده بود وقتی هنوز تازه وارد بود برای یکی از فیلم ها اومد پیشم برای مصاحبه منم ازش خوشم نیومد و برای سریال مناسبش نمیدونستم به خاطر همین جواب رد دادم و ردش کردم و رفت همین بوده مشکلی که داشتیم به غیر از این چیز دیگه ای نیست. سپس بعد از صحبت هایشان جیحون به کراج تاکید میکنه که شرط من برای کارگردانی این سریال اینه که نقش ترکان را آیچا بازی کنه نه کس دیگه ای. از طرفی چینار میره تا درباره سریال با آیلین نویسنده اون سناریو حرف بزنه. آیلین به چینار میگه من برای این سناریو خیلی زحمت کشیدم خیلی سختی کشیدم به خاطر همین نمیخوام خراب بشه یا جایش تغییر کنه اینو گفتم از همین اول که به خاطر داشته باشی.

قرار نیست جایی از سناریو تغییر کنه سپس به چینار می‌گه که دلش کامل راضی نیست با این که کارگردانیش را جیحون بر عهده داشته باشه از حرفهای آیلین چینار متوجه میشه که یک کدورتی بین آیلین و جیحون هست. امراه برای پیدا کردن همان دختری که گولش زد به مترو میره آنجا اتفاقی با همان دختر روبرو میشه امراه از فرصت استفاده میکنه و پیشش میره و بهش میگه من یه کار خیلی مهمی باهات دارم اگه مشکلی نداری بریم یه جا باهم دیگه حرف بزنیم و قهوه‌ای مهمونت کنم آن دختر وقتی میفهمه که امراه قراره مهمونش کنه دعوت را روی هوا می زند و قبول می کنه. امراه سربسته یکسری چیزها را بهش میگه و سپس برای صحبت های تکمیلی او را به آژانس میبره دجله با دیدن او خوشحال میشه و با امراه شروع می کنند ماجرا رو برایش تعریف کردند. آنها به این دختر میگن که برای تست بازیگری باید بره دختر که هم خیلی با اعتماد به نفسه از این شغل خوشش میاد حسابی خوشحال میشه و قبول میکنه.

دختر از ان‌ها درباره روز تست بازیگری می پرسد دجله و امراه بهش میگن که همین امروز باید بری دختر با شنیدن این کمی جا میخوره و تعجب میکنه. کراج پیش فریس میره و باهاش درباره قرارش با جیحون صحبت میکنه. او به فریس میگه مشکل اینا برمیگرده به سال های پیش زمانی که آیچا هنوز معروف نبود و از طرف جیحون برای یک کار رد شده بود به خاطر همین ناراحت شده ازش کراج به فریس می‌گه بهتره با آیچا یه قرار بذارید و صحبت کنی که این مسئله کوچیک رو انقدر بزرگ نکنه. فریس با آیچا قرار میذاره تا باهاش صحبت کنه آیچا به فریس میگه این موضوع شاید برای شما خیلی کوچک و پیش پا افتاده باشه اما برای من خیلی بزرگه چون وقتی که از طرف جیحون برای این سریال رد شدم من روزهای خیلی سختی را گذراندم و زندگی خیلی سختی داشتم بیشتر از این هم نمیخوام بهت چیزی بگم اما فقط اینو بدون که من تو این سریال تا زمانی که کارگردانیش با جیحون هستش بازی نمیکنم.

کراج برای اینکه از تغییر ناگهانی لوکیشن پروژه جدید باریش سر در بیاورد با کارگردان این سریال قرار میزاره و ازش درباره تغییر لوکیشن میپرسه. کارگردان بهش میگه من خیلی دوست داشتم که فیلمبرداری این سریال تو همین استانبول باشه اما دقیقه نود تهیه کننده نظرش را تغییر داده و لوکیشن را خارج از شهر زده. باریش برای دجله بلیط رفت به محل فیلمبرداری می‌گیرد و بهش میده و میگه هر موقع که وقت کردی بیا پیشم تا ببینمت. دجله خوشحال میشه و ازش تشکر میکنه و همدیگر را در آغوش می گیرند. بالاخره موعد دادگاه طلاق سرکان و ملیسا میرسه و به دادگاه میره و به صورت توافقی به ظاهر بدون هیچ مشکلی از هم دیگه بدون دردسر جدا میشن. سرکان حسابی از طلاقش خوشحال میشه و یک دسته گلی زیبا و بزرگ با یه یادداشت برای فریس میخره. او نوشته که امروز بالاخره میتونم بعد از مدت ها بدون هیچ مانع و عذاب وجدانی بهت بگم عشقم از احساسم برات بگم سپس گل و یادداشت را برای فریس می فرستد.

فریس حسابی از گل خوشش میاد و با خواندن یادداشت حسابی خوشحال میشه و ذوق میکند. دجله با پرس و جو کردن متوجه میشه آرزو همان دختری که امراه او را از مترو پیدا کرده بود به محل تست بازیگری نرفته به آرزو زنگ میزنه و دلیلشو میپرسه که بهش میگه من رفتم اونجا اما از اونجایی که خیلی از معطلی بدم میاد نیم ساعتی نشستم اما دیدم خبری نیست من از اونجا رفتم. دجله باهاش صحبت میکنه تا آرومش کند و بهش میگه اصلاً اینقدر عجله نداشته باش ازت خواهش می کنم که پا پس نکشی و رو صبرت بیشتر کار کنی و موفق میشه آرزو را راضی کنه تا دوباره به محل تست بازیگری بره از طرفی دجله به کارگردان زنگ میزنه و ازش یک زمان دیگه برای تست بازیگری میخواد. دجله بلاخره موفق میشه کارگردان را راضی کنه و یک قرار دیگه با آرزو ترتیب بده.

سرکان و فریس با همدیگه به دکتر میرن تا متوجه بشن که جنسیت بچه شان چیه دکتر با معاینه کردن و بهشون تبریک میگه و میگه شما صاحب یک دختر شدین سرکان و فریس حسابی خوشحال میشن و با همدیگه اسم آریا را که انتخاب کرده بودن روی بچه شون میزارن. مدیر برنامه ها بالاخره موفق می شوند تا آیتا و جیحون را باهم دیگه به رستوران بفرستند تا با هم صحبت کنن و مشکلشان را حل کنند از اونجایی که به آیچا گفتند جیحون میخواد ازت عذرخواهی کنه به جیحون میگه که من منتظر معذرت خواهی هستم جیحون خیلی حق به جانب بهش میگه من اصلا هم چنین قصدی ندارم چون کاری نکردم که بخوام عذرخواهی کنم توهم اگه منتظر همچین چیزی هستی میتونی بری.

آیچا با جیدا نقشه کشیده به خاطر همین باهاش کنار میاد و به جیحون میگه الان که فکرشو می کنم حق با تو بوده جیحون اون موقع ها بازیم اصلاً خوب نبوده و حرفای تو برام یه درس شد جیحون بهش میگه تو اونقدر ها هم بد نبودی و کسی که اومد جای تو خیلی بدتر بود و شروع میکنه به بدگویی کردن از اون شخص. آیچا تمام حرفهای جیحون را ضبط میکند، سرکان تصمیم میگیره رابطه اش را با فریس و بچه دار شدنشان را علنی کنه به خاطر همین به اجه میگه بیاد تا یه مصاحبه انجام بدن. در نشست خبری آیچا فایل صوتی حرف‌های جیحون را پخش میکنه و با ناراحتی و بغض از تحقیر هایی که توسط جیحون شده حرف میزنه سپس آیلین هم همراهیش میکنه که جیحون با حرف هایش ما را تحقیر می کرده….

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا