خلاصه داستان قسمت ۱ سریال ترکی محرمانه ( Gizli Sakli ) + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب شاهد خلاصه داستان قسمت ۱ سریال ترکی محرمانه می باشید، با ما همراه باشید. سریال ترکی محرمانه ( Gizli Sakli ) که مخفیانه نیز نامیده میشود سریالی کمدی رمانتیک و تاحدودی پلیسی ترکیه ای که با هنرنمایی سینم اونسال و خالد اوزگور ساری به کارگردانی و نویسندگی شاهین آلتوگ در سال ۲۰۲۲ ساخته شده است. داستان این سریال درباره ناز ، افسری است که به تازگی از دانشکده پلیس فارغ التحصیل شده است. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ سینم اونسال و خالد اوزگور ساری ،تاردو فلوردون، بولنت امراه پارلاک، شناسی یورتسور، اجه دیزدر، سلچوک بوراک، ادریس نبی تاشکان ، فولدن آکیورک، ارسن آتکو اولمز، الماس اولماز و ارشان اوتکو سون اولماز.

قسمت 1 سریال ترکی محرمانه
قسمت ۱ سریال ترکی محرمانه

خلاصه داستان قسمت ۱ سریال ترکی محرمانه

ناز یه دختر  یبایی هست که با مادر و داییش زندگی می کنه و به تازگی فارق التحصیل دانشگاه افسری شده است. یه شب وقتی با خانواده اش به رستوران میره تا فارغ التحصیلیشو جشن بگیرن متوجه یکسری از اتفاقات عجیب میشه و به دو نفر شک میکنه. سپس وارد عمل میشه و یه نفر را دستگیر میکنه و از قبل به پلیس زنگ میزنه تا واسش نیرو بفرستن. وقتی به اداره پلیس میرن ناز متوجه میشه کسی را که دستگیر کرده خودش پلیس بوده و در حال یه ماموریت مهم بوده که واسش دو سال داره تلاش میکنه تا بتونه آنها را گیر بندازه و ناز وقتی میفهمه ماجرا از چه قراره ازش عذرخواهی میکنه اما اون پسر که اسمش پامیر هست مامور مخفیه و حسابی رو دنده لج می افته. ناز میفهمه که تو اداره پلیس همه دارن رو یه پرونده مافیایی بزرگ کار میکنند و هنوز موفق نشدن تا مدرکی چیزی ازشون گیر بیارن چون اونا کلا خانوادگی کار می کنن و هیچگونه آدم ناشناسی را تو باند خودشون راه نمیدن. رئیس پلیس یه فکری به سرش میزنه و به ناز و پامیر میگه حالا اونا که از طریق همکار نمیزارن بهشون نزدیک بشیم باید از طریق همسایگی وارد بشیم. به تازگی هم فهمیدم که خانه کناریشون تخلیه شده و صاحب خانه هم به ادم مجرد خونه نمیده ازتون میخوام شما دوتا به عنوان زن و شوهر به اون خونه برین و تمام تلاشتونو بکنین تا سر از کار اونا دربیارین. پامیر وقتی متوجه میشه کسی که باید باهاش هم خانه بشه ناز هست کلافه میشه و مخالفت خودشو به رئیسش اعلام می کنه که از طرفی ناز به خاطر این رفتارهای مغرورانه پامیر کلافه میشه و میگه تو فکر کردی کی هستی که خودتو دست بالا می گیری؟ منم همچین از خدا خواسته نیستم و رغبتی ندارم که نقش زنتو بازی کنم و باهمدیگه کل کل می کنن. رئیسشون وقتی میبینه اونا با هم سر ناسازگاری دارن چیزی نمیگه و فقط بهشون میگه فردا به اتاقم بیاین تا درباره این ماموریت باهاتون حرف بزنم و از اونجا میره.

ناز وقتی شب به خانه برمیگرده میبینه که رئیسش اونجاست او حسابی جا میخوره و رئیسش بهش میگه اومدم به خانواده ات بگم که باید برای تعلیم روانشناختی سه ماه بری لندن ناز شوکه شده و میفهمه که با این کارش می خواسته اونو تو عمل انجام شده قرار بده. وقتی میخواد بره ناز برای بدرقه کردنش میره که جلوی در مخالفت خودشو اعلام می کنه اما رئیسش اعتنایی نمی کنه و میگه همه کارهای هتل و شماره پروازت انجام شده برو وسایلتو جمع کن و با خانواده ات خداحافظی کن. ناز با کلافگی به خانه برمیگرده که مادرش باهاش دعوا میکنه و میگه دلش راضی نمیشه تنها بفرستتش. فردای آن روز سر میز صبحانه مادر ناز بهش میگه منم میخوام کارهای بلیطمو انجام بدم و باهات بیام اما ناز تمام تلاششو می کنه تا از این کار منصرفش کنه و وقتی به اداره میره به رئیسش میگه او هم بهش میگه همه تلاشمو می کنم تا کارهاش جور نشه و جلوی اومدنشو بگیرم. سپس شروع می کنه به تعریف کردن نقشه و معرفی کردن اعضای خانه. سر دسته مافیا اسمش طارق هست و همسرش نهیر که وظیفه ناز نزدیک شدن به او و طرح رفاقت ریختن باهاشه، و طوفان برادر طارق هست که نقطه ضعفشه. طارق همه ی تلاششو می کنه تا برادرش وارد ماجراهای او نشه اما مدام به دردسر می افته و تازه از زندان آزاد شده. آدم، پسرخاله و یه جورایی دست راست طارق میشه و تمام کارها را او مدیریت می کنه یعنی یجورایی اگه طارق مغز باشه، آدم قدرت و نیروی اونه.

رئیس پلیس تمام این چیزارو براشون باز می کنه و بهشون میگه برین آماده باید دیگه کم کم راهی بشین. یه نفر دیگه به نام طلعت به عنوان مامور مخفی بهشون کمک میکنه. ناز و پامیر پیشش میرن تا تمام کارهای لازم را انجام بده که نشون بده اونا باهمدیگه زن و شوهرن. پامیر و ناز لباس های مختلف از جمله لباس عروس و داماد میپوشن و جلوی یه پرده سبز رنگ عکس میگیرن تا با فتوشاپ کارهای لازم روی عکس ها انجام بشه. اسم مستعار ناز، یاز و اسم مسعار پامیر لَوَنته. یاز یه روانشناسه که تو انگلستان درس خوانده و اونجا با لونت اشنا شده و ۹ ماه با همدیگه دوست بودن و سه ساله که باهمدیگه ازدواج کردن. یاز قصد داره به ترکیه برگرده و لونت داره کارهاشو میکنه تا یه خونه خوب واسه یاز بگیره. لونت اهل ازمیر و از یه خانواده پولداره و ناوگان تریلی داره و به خاطر کارش زیاد به مسافرت و ماموریت خارج از کشور میره به خاطر همین می خواد تو یه شهرک امن واسه یاز خونه بگیره که در نبودش خیالش راحت باشه. تمام چیز هایی را که باید بدونن را بهشون میگن که وقتی به اونجا رفتن سوتی ندن و یادشون نره. وقتی همه میرن پامیر از رئیسش میپرسه چرا رئیس ناز را انتخاب کردین واسه این عملیات؟ اون تازه کاره و هنوز خیلی چیزهارو نمیدونه! رئیسش بهش میگه ناز قبل از اکادمی پلیس تو امنیت فرودگاه بوده.  تونسته از انفجار یه بمب جلوگیری کنه، خیلی باهوش و تیزه من خیلی وقته زیر نظر دارمش و میشناسمش و مطمئنم به درد این پرونده میخوره تو هم باید بهش اعتماد کنی….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی محرمانه + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا