خلاصه داستان کامل قسمت اول تا آخر سریال جیران

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال جیران را خواهیم داشت. این سریال به کارگردانی حسن فتحی و اسماعیل عفیفه ساخته شده است که هر هفته جمعه از پلتفرم فیلیمو پخش می شود.

داستان کامل قسمت ۳۰ سریال جیران

ملک زاده به دیدن ناصر الدین شاه رفته که او می پرسه علت این جا اومدن خواهرم چیه که او میگه جیران، ناصر الدین شاه جا می خوره که او با کنایه میگه امروز تاجی، مادر ولیعهد آینده، مهد علیای ایران زمین امروز تا جایی که تونست، جیران و خانواده اش را سر خاک محمد میرزا پسرت خفت داد و می خواد برود که ناصر درباره میرزا کاظم سوال می پرسه که او از عشق و عاشقی اش می گوید و از حال خوبش که مرد خوبی گیرش افتاده که ناصر الدین شاه خدا را شکر می کند و با نگاه ریزی دوباره از او می پرسه امروز تاجی، جیران را خفت داده که او بله ای میگه و میره.

 

داستان کامل قسمت ۲۹ سریال جیران

مراسم ولیعهدی شاهزاده معین میرزا شروع شده و مهد علیا به همراه تاجی از نبود جیران و گلین کفری اند، از طرفی دیگر گلین و جیران و گل نسا هم بر سر خاک محمد میرزا گریه می کنند و بی تابند.

قسمت 29 سریال جیران

داستان کامل قسمت ۲۸ سریال جیران

گلین کنار جیران است و او را آرام می کند و دستمال پارچه ای که ننه آشوب بهش داده را در دستش می گذارد و بهش میگه بذار این ساحره ببینتت تا همه چیز را بهت بگه که جیران قبول نمی کنه و درست همان لحظه ننه آشوب و گل نسا وارد اندرونی اش می شوند و او با دیدن ننه آشوب حسابی کپ می کند.

قسمت 28 سریال جیران

داستان کامل قسمت ۲۷ سریال جیران

قسمت 27 سریال جیران

ناصرالدین شاه به همراه جیران به تفرج گاه سلطانی رفته اند، جیران تاب بازی می کند و سلطان برای شعر می خواند و او را هم قبیله ای اش می خواند.
جیران به او میگه چرا داخل حرمسرا برام نخوندی که او میگه همه با ولیعهدی پسرمون مخالفن و امروز بزرگان قاجار برای نصیحت جمع شده بودند که من هم پیچوندمشون.

داستان کامل قسمت ۲۶ سریال جیران

قسمت 26 سریال جیران

ناصرالدین شاه به همراه جیران به تفرج گاه سلطانی رفته اند، جیران تاب بازی می کند و سلطان برای شعر می خواند و او را هم قبیله ای اش می خواند.
جیران به او میگه چرا داخل حرمسرا برام نخوندی که او میگه همه با ولیعهدی پسرمون مخالفن و امروز بزرگان قاجار برای نصیحت جمع شده بودند که من هم پیچوندمشون.

داستان کامل قسمت ۲۵ سریال جیران

قسمت 25 سریال جیران

ناصرالدین شاه با دیدن این صحنه از جای خودش بلند می شود و با غرور به سفیر روسی نگاه می کند، از ته دل می خندد و برای سیاوش دست می زند و به سمت جایش می رود و روی صندلی اش می نشیند…
سفرای روس و بریتانیا هم با صورت تو هم به هم نگاه می کنند و کار بزنی خون میرزا آقاخان در نمی آید…

داستان کامل قسمت ۲۴ سریال جیران

قسمت 24 سریال جیران

سلمان خان و یکی دیگر قراول ها با هم حرف می زنند و نگران حکم سیاوش هستند، سلمان هم میگه بعید می دونم حکم سیاوش عوض شود و به اتاقش می رود…
سلمان خان زیر میزش جعبه ای می بیند که آن را بر می دارد و باز می کند، داخل آن را باز می کند که یک نامه و مقداری طلا توجهش را جلب می کند، جعبه و محتویات داخلش از طرف جیران است و دست به دامن او شده تا جون سیاوش را نجات دهد…

داستان کامل قسمت ۲۳ سریال جیران

قسمت 23 سریال جیران

گلین و ملک زاده در اندرونی با هم نشسته اند و حرف می زنند، ملک زاده دلیل پریشونی گلین را ازش می پرسد که او می گوید قابل بیان نیست وگرنه همه جا جارش می زدم…
میرزا کاظم به جمعشون اضافه می شود و بعد از خوش و بش و بازی با بچه ها خبر عاشق و معشوقی سیاوش و جیران را بهشون می گوید و به ملک زاده زنهار می دهد که کاری به این قائله نداشته باشد، اما او می گوید وقتی همه تنهایم گذاشتند او پشتم ماند، منم تنهایش نمی گذارم…

داستان کامل قسمت ۲۲ سریال جیران

قسمت 22 سریال جیران

با روشن شدن هوا، سارا گرجی لباس هایی که سیاوش بهش داده را پوشیده و آب روی سیاوش خواب می ریزد تا بیدار شود…
سیاوش از جایش بلند شده و نگاهشان در هم گره خورده است و سیاوش به خودش می آید و می گوید باید زودتر جمع کنیم و از این جا برویم و به راه می افتند.
قراوول ها از کنار آن ها می گذرند و سیاوش به خوبی خودشان را پنهان می کند و بر عکس مسیر آن ها سارا را به کلبه ای که قولش را داده بود، می برد.

داستان کامل قسمت ۲۱ سریال جیران

قسمت 21 سریال جیران

جیران و عزیز آقا با هم به حیاط ارگ رفته اند و جایی دور از دید همگان منتظر سیاوش هستند. سیاوش از راه می رسد و سلام می کند که جیران بابت گردنبند او را سرزنش می کند و سیاوش هم حسابی بهش می پرد و می گوید تو خیلی عوض شدی و با خدیجه ای که من توی کوهسار می شناختم زمین تا آسمون عوض شدی…
خدیجه هم که شرایط دیگر باب میلش نیست ازش سوال می پرسد، با منی یا بر منی و سیاوش هم می گوید من نه با توام نه بر تو و طلسم ماه را از جیبش در می آورد و‌می گوید این گردنبند را به صاحبش بر می گردانم و می رود.

داستان کامل قسمت ۲۰ سریال جیران

قسمت 20 سریال جیران

علی خان در یکی از حیاط های ارگ منتظر نواب علیه است، مهد علیا به سراغش می رود و می گوید چرا از پس کشتن خدیجه خاتون و عباس میرزا برنیامدی و سرزنشش می کند که او می گوید اگر فقط چند دقیقه قراوول خواسته با حکم شاه دیرتر رسیده بود، کار آن ها تموم شده بود و می رود. بعد از رفتم علی خان، نواب علیه زیر لب اسم سلمان را صدا می کند که خواجه باشی هم به آن جا می رود و رو به او می گوید همسران شاه هم چنان بس نشسته اند تا خواسته هایشان برآورده شود و می رود.

داستان کامل قسمت نوزدهم سریال جیران

میرزا کاظم برای ملک زاده شربت سکنجبین برده تا کامش را شیرین کند اما شاه دخت تلخ تر از این حرف ها است و رو ازش بر می گرداند…
میرزا کاظم سعی می کنه تا کمی با او حرف بزند و دلش را به دست بیاورد که او می گوید نمی دونم چی پیش خودت فکر کردی که پا گذاشتی جلو برای منی که بابات دشمن امیر من بود، میرزا کاظم می گوید که من در این ماجرا دست نداشتم و پدرم با همدستی مهدعلیا اون کار و انجام داد ولی ملک زاده بهش می پرد و می گوید اگر دست نداشتی نمی گفتی ماجرا می گفتی قتل امیرکبیر که ازش دو تا دختر مونده رو دستم و پدرت هم چشم دیدنشون رو نداره…

قسمت نوزدهم سریال جیران

داستان کامل قسمت هجدهم سریال جیران

مادر و پدر جیران به همراه اسدالله به ارگ رفته اند تا جیران را ببیند که اول از همه گل نسا به استقبالشان می رود. مهد علیا و نقره آن ها را از داخل ارگ نگاه می کنند و مهد علیا می گوید تاجی قافله را به همچین آدم هایی باخت و سر تکان می دهد.
قراوول ها کنار هم نشسته اند که سلمان خان وارد می شود و سیاوش را به اتاقش صدا می کند. او به سیاوش می گوید که من باب ورود بی اجازه جیران خاتون به اردوگاه سلطنتی برنامه ای ریخته شده و باید بگویی که جیران خاتون از یک لحظه غفلت رحمت استفاده کرده است و به تاخت فرار کرد.
سیاوش نگران رحمت است که او می گوید به خاطر بارداری جیران خاتون او بخشیده می شود و یک اشرفی هم پاداش می گیرد، سیاوش با شنیدن خبر بارداری جیران، چشم هایش پر از اشک می شود که سلمان مقابلش می ایستد و او را دلداری می دهد.

قسمت هجدهم سریال جیران

داستان کامل قسمت هفدهم سریال جیران

تمامی وزرا مقابل ناصرالدین شاه جمع شده اند و صدراعظم برای شاه، ریش سفیدان و مهدعلیا حرف می زند و این اتفاق را به گردن قراوول خواسته می اندازد که ناصرالدین شاه می گوید من دشمن خودم را می شناسم و به موقع حکم اعدامش را بهش می دهم و هیچ کس از بیرون قصر حق ندارد در جریان این سوءقصد قرار بگیرد.
بعد از تمام شدن این مسئله و سخنرانی مهد علیا، صدر اعظم جلوی ناصرالدین شاه می ایستد و با عز و ناله ازش می خواهد که سریع تر مراسم خواندن خطبه ولایت عهدی شاهزاده معین را بخوانند تا بعد از شما تاج و تخت به دست غیر نیوفتد.

قسمت هفدهم سریال جیران

داستان کامل قسمت شانزدهم سریال جیران

ننه آشوب سوار بر خرش می رود و درباره طلسم مهری که به جیران داده فکر می کند.
توضیح ( طلسم مهر خاتون را صاحب پسر با مقام و منزلت بالا می کند اما هیچ کس از سرنوشت صاحب طلسم ماه باخبر نیست و همینطور هیچ کس نمی داند زور کدام طلسم به آن می رسد. )
جیران خاتون سوار بر اسب در کوه و بیابان می رود تا بتواند محل اردوی شاه را پیدا کند. ناصرالدین شاه به همراه لشکر سلطنتی به محل اردو رسیده اند.

قسمت شانزدهم سریال جیران

داستان کامل قسمت پانزدهم سریال جیران

همسران شاه برای سلام شاه به صف ایستاده اند و جیران خاتون نیز میان آن ها است، بعد از آمدن قبله عالم، آن دو یعنی جیران خاتون و ناصرالدین شاه نیم نگاهی به هم می اندازند و شاه می رود.
خواجه باشی دربار رو به همسران شاه می گوید که قبله عالم خاستار حضور خاتون گرجی در این سفر است که باعث ایجاد همهمه در حرمسرا می شود.
جیران خاتون گردنبندی که مهدعلیا به گردن سارای گرجی انداخته را می بیند و آشوب می شود، یواشکی گل نسا را صدا می زند که با آمدن کوچول خان سکوت می کند.

قسمت پانزدهم سریال جیران

داستان کامل قسمت چهاردهم سریال جیران

همه در عمارت شاه مشغول هستند که کفایت خاتون سوار بر کالاسکه به همراه مبارک به سراغ سیاوش می روند و بابت کارش بهش پاداش می دهند و کفایت خانم به او می گوید که اگر روزی قصد داشتی تجارتی را شروع کنی حتما روی من حساب کن و بعد از تشکر های سیاوش، مبارک را که کمی آن طرف تر ایستاده را صدایش می کند تا با هم بروند.

قسمت چهاردهم سریال جیران

داستان کامل قسمت سیزدهم سریال جیران

در حال به روز رسانی

داستان کامل قسمت دوازدهم سریال جیران

مهد علیا با دادن قهوه به سلمان دل میدن و قلوه می گیرند، مهد علیا از سلمان می خواهد که او را ملک جهان خالی صدا کند تا برای چند وقت کوتاه هم که شده فراموش کند زن شاه قبلی و مادر شاه فعلی است.
نقره و خاتون دیگری به خانه شازده بصیر رفته اند، شازده بصیر در خانه با بهادر حرف می زند و می گوید تا کی می خوای همش کشتی بگیری که بهادر می گوید حسرت به دل کمربند پهلوانی مانده ام و اگر سر پا نباشم چجوری پهلوون اول دارالخلافه باشم…
نقره و آن خاتون از راه می رسند که شازده بصیر به کنارشان می رود و بعد از اطلاعات دادن درباره برادر سارای گرجی پیشنهاد وقت گذرونی به نقره می دهد که نقره می گوید اربابم برایت خاتون طلا فرستاده تا حسابی به خودت برسی شازده شهوتی…

قسمت دوازدهم سریال جیران

داستان کامل قسمت یازدهم سریال جیران

مهمانی خاستگاری ملک زاده تمام شده است و مادر میرزا کاظم کنایه از نیومدن شاه دخت به خاستگاری می زند که مهد علیا به خوبی جواب او را می دهد و تا دم در همراهی اش می کنند که ملک زاده از اتاقش تمام هدایای آن ها را در حیاط قصر می ریزد، همه زیر لب حرف می زنند و مادر میرزا کاظم حسابی از این رفتار بدش آمده، اما مهد علیا تنها به او نگاه می کند و حرفی نمی زند.
شاه دخت قصد رفتن به محبس را دارد که مهد علیا جلویش را می گیرد و می گوید به جای محبس بایستی در اتاقت حبس شوی و تا زمانی که رخت سفید نپوشی حق بیرون آمدن از اتاق را نداری و هر کسی به این اتاق برود مورد غضب ما قرار می گیرد.

قسمت یازدهم سریال جیران

داستان کامل قسمت دهم سریال جیران

سیاوش در ارگ پادشاهی به پنجره اتاق همایونی نگاه می کند و سیب می خورد.
هر کدام از قراوول ها مشغول کاری هستند و سیاوش در اتاق استراحتشان نقشه ارگ را می کشد و مراقب است که کسی نبیند.
میرزا آقاخان نوری به اتاق مهد علیا رفته است و مهد علیا از این که او ظاهرا نزدیک است و در اصل دور شده گله می کند و می گوید تو سر همه را کلاه گذاشتی و هر یک از اعضای خاندانت را جایی جا داده ای و بیشتر از اسم قاجار اسم خاندان نوری است و دیگر باج به شغال نمی دهم.
مهد علیا قصد رفتن دارد که صدر اعظم جلویش را می گیرد و می گوید پیشنهاد جدیدی براتون دارم که اگر قبول کنید، خاندان قاجار و نوری تا ابد کنار هم می مانند…

قسمت دهم سریال جیران

داستان کامل قسمت نهم سریال جیران

خواجه روشن در میان باقی خواجه ها می زند و می رقصد تعدادی از خاتون ها نگاهشان می کنند و برایشان دست می زنند که شاه دخت از اتاقش صدای ساز و رقص را می شنود و بیرون می رود.
تاج الدوله هم همزمان با شاه دخت می رسد و همه آن ها را دعوا می کند و خواجه روشن را هم می زند.
تاجی کم با شاه دخت حرف می زند و بعد از رفتن او، تاجی خواجه روشن را تشویق می کند و می گوید اگر با این ترفند، شاه دخت زن میرزا کاظم بشه صدراعظم را هم در دست می گیریم و بعد از کمی حرف تاجی به او تاکید می کند که باید سارای گرجی را روی بیاوریم این خاتون تجریشی را هم از میدان به در کنیم و می رود.

قسمت نهم سریال جیران

داستان کامل قسمت هشتم سریال جیران

قسمت هشتم سریال جیران

ناصرالدین شاه به دیدار مردمی که برای دادن عریضه شرفیاب شده اند و او به علی خان حاجب دستور می دهد تا کاغذ تمامی رعیت جمع شود و بهش رسیدگی شود.
آقاخان نوری که از دیدن این رفتار شاه متعجب شده با پسرش کاظم حرف می زند و می گوید هر چقدر لازم باشه خرج می کنم تا تو داماد این خانواده شوی …
مهد علیا به دیدار شاه رفته است و بعد کلی خوش و بش مهد علیا ازش می خواهد که به تمام زن های اندرونی توجه کند و اجازه ندهد که زن هایش بی توجهی او را ببینند و آتیش به پا کنند.

داستان کامل قسمت هفتم سریال جیران

قسمت هفتم سریال جیران

شاه و جیران خاتون در کنار هم پای سفره غذا نشسته اند، اما جیران باز هم روی تلخ به خود گرفته است و شاه می گفت گمان می کردم اینجوری شود، خدیجه بی پروا جوابش را می دهد که شاه جا می خورد و می گوید از غضب ما نمی ترسی و خودش حرف را عوض می کند و از زندگی کودکی اش تا به حال می گوید.
سیاوش سلانه سلانه به در خروجی قصر می رود و سلمان دستور می دهد که اسبش را بهش بدهند و او از دروازه بیرون می رود تا خودش را به کوهسار برساند.
سلمان نامه دیگری به خدیجه نوشته است و می گوید هر چه تلاش کردم سیاوش قراوول شود، راضی نشد و طبق قول و قرارمون آزاد شد.

داستان کامل قسمت ششم سریال جیران

قسمت ششم سریال جیران

نقره سعی دارد با کسی حرف بزند اما خواجه اش می گوید باید کمی صبر کند تا بیاید.
خواجه روشن به جایی که نقره است، رفته و قلیون می کشد و باهاش حرف می زند و در آخر هم بهش دستور می دهد که زیر گوش مهدعلیا برای بردن سارای گرجی به خلوت شاه خوب رجز بخواند.
عزیزآقا در محضر شاه ایستاده است و درباره عدم تمکین خدیجه حرف می زند و می گوید قصور از ما نبوده است و او مبهوت جلال جبروت شما شده است، شاه از جواب عزیزآقا خوشش آمده و بهش یک سلام حرم دیگر فرصت می دهد تا جیرانش خلعت سرخ به سر کند.
بعد از رفتن عزیزآقا شاه شعر های عاشقانه ای روی کاغذ می نویسد، سیاوش به تاخت به سمت جایی می رود که ننه آشوب را می بیند اما بدون هیچ ایستادنی رد می شود و می رود.

داستان کامل قسمت پنجم سریال جیران 

قسمت پنجم سریال جیران

خدیجه به همراه عزیزآقا به محضر شاه می رود. شاه او را جیران صدا می کند و کلیددار باشی را از اتاق مرخص می کند.
خدیجه با چشم های اشکی صورتش را پایین می اندازد، ناصرالدین شاه مقابلش می ایستد که دیدن اشک های او اعصابش را خورد می کند و به عزیز آقا می گوید که از اتاقش بروند.
مهدعلیا و به همراه زن های عقدی و صیغه ایه شاه با هم حرف می زنند و تاج الدوله حسابی از این که یک دختر روستایی به خلوت شاه رفته و شاه او را به آن ها ترجیح داده گرد و خاک می کند که مهدعلیا همه زن های صیغه ای و خواجه ها را بیرون می کند و عزیزآقا را فرا می خواند و ازش سوالاتی درمورد جیران و نبودش می پرسد که او می گوید همه دستور از قبله عالم است.

داستان کامل قسمت چهارم سریال جیران 

قسمت چهارم سریال جیران

راهزن ها شبانه به کاروانسرایی که در آن قافله همایونی مستقر شده رفته اند و شروع به زدن مردم خواب و لشکر همایونی کرده اند.
سیاوش و هم اتاقی هایش از خواب پریده اند که سیاوش با دیدن این صحنه کمربندش را می بندد.
حرومی ها یا همان راهزن ها تمام پول های قافله قاجار را می گیرند و می خواهند سارای گرجی را با خودشان ببرند که یکی از خواجه ها بلند می شود و می گوید او خاتون دربار است و اگر این کار را بکنید عاقبت خوبی برایتان نمی ماند.
همان لحظه سیاوش دخالت می کند و با غافلگیر کردن آن ها دختر را نجات می دهد که در لحظه آخر بازویش تیر می خورد و می خواهند بکشنش که نیرو های امنیه همایونی از راه می رسند و به داد اهالی کاروانسرا می رسند.

داستان کامل قسمت سوم سریال جیران 

قسمت سوم سریال جیران

سیاوش به همراه ثریا خانم به کنار بی بی معصومه رفته است و به اویی که در بستر بیماری افتاده غذا می دهد، اما بی بی معصومه بی اشتهایی را بهانه می کند و نمی خورد.
بعد از رفتن ثریا، سیاوش و بی بی معصومه با هم درباره ازدواج او با خدیجه حرف می زنند و بی بی بعد از این که جواب بله او را از زبان سیاوش می شوند و کلی خوشحالی می کند که به سرفه می افتد.
اسدالله با سلمان حرف می زند و از خوشحالی سر از پا نمی شناسد و مدام خوش آمد گویی می کند که همان لحظه خدیجه از راه می رسد و شوکه شده به جمعیت مقابل خانه شان نگاه می کند، دخترا برایش کل می کشند و گل روی سرش می پاچند، اما خدیجه با حال بد فقط به پدر و مادرش و برادرش که حسابی شادی می کنند خیره شده است و تنها گویا گل نسا خبر از حال دلش دارد که در همان گیر و دار خدیجه از حال می رود.

داستان کامل قسمت دوم سریال جیران 

قسمت دوم سریال جیران

خدیجه از این که جیران صدایش کرده تعجب می کند و به او می گوید اسمم جیران نیست و ناصرالدین شاه برایش توضیح می دهد که ترک ها به کسی که چشم هایش شبیه آهو باشد جیران می گویند و سر تفنگش را به سمت او می گیرد. خدیجه از روی درخت پایین می آید و فرفره اش را ازش پس می گیرد و به سمت اسبش می رود که او خودش را شکارچی شاه جا می زند و ازش خاستگاری می کند که خدیجه به سمتش سنگ پرتاب می کند و می گوید تو که نوکر شاهی اما اگر خود شاه هم بیاد من زنش نمی شوم و می رود.
در قصر همایونی میرزا آقاخان نوری و پسرش با هم حرف می زنند و او از این که پول بی عیار دست رعیت می دهند عصبی است، اما پسرش حسابی سرخوش از حمایت های شاه است که او می گوید این ها همه اش تو خالی است و رو به پسرش کاظم می گوید که باید با خون قاجاری وصلت کنیم و باید دوماد شاه شوی که او شوکه می شود و نمی داند که چه بگوید.

داستان کامل قسمت اول سریال جیران 

قسمت اول سریال جیران

شب هنگام گرگ ها زوزه می کشند…
خدیجه در خانه پدری اش خواب است، خواب می بیند که صدای گریه ی بچه ای می آید و او پارچه ی قرمزی که روی سرش افتاده را بر می دارد و به سمتی که صدای بچه می آید می رود. به اتاقی می رسد که نوزادان بسیاری در قفس خواب هستند و عجوزه ای که دو بچه در آغوشش است به سمت او می رود و پارچه ای قرمز روی سرش می اندازد و او کمی آن طرف تر سیاوش را در یکی از قفس ها می بیند و عجوزه به سمتش می رود که با جیغ از خواب می پرد.
از خواب که می پرد کمی آب می خورد و فانوس را بر می دارد و به زیر زمین خانه شان می رود که قفس ها را خالی می بیند و بعد از آن به اتاق سیاوش می رود و او را غرق در خواب می بیند تا خیالش راحت شود.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا