رمان های «دکتر ژیواگو» و «هدا گابلر» را با هم بخوانیم
بسیاری از علاقمندان به کتاب هنگام مواجهه با کتابهای مختلف و فراوان تازه چاپ شده، در شناسایی آثار مورد علاقه خود دچار ابهام و سردرگمی میشوند. از سویی بسیاری کتابهای مشهور و جذاب وجود دارند که کمتر به آنها پرداخته شده است و از چشممان دور مانده اند. در این سری مطالب قصد داریم کتابهای جدید و یا مشهوری مثل دکتر ژیواگو را که به تازگی ترجمه و منتشر یا در سالهای اخیر تجدید چاپ شده اند، برای شما عزیزان معرفی نماییم.
در این مطلب از سری کتاب بخوانیم چهار اثر ادبی داریم: یک رمان کلاسیک و روسی درباره عشق در میانهی جنگ و انقلاب؛ یک رمان خواندنی از ادبیات یونان درباره زندگی مردی که از یک جوان عیاش به قدیس تبدیل شد؛ نمایشنامهای جذاب درباره یک زن اغواگر از نویسندهی بزرگ نروژی و در نهایت مجموعه شعرهایی از شاعری مکزیکی که روی زمین و برای مردم شعر میگفت. یک اثر تحلیلی در حوزه جامعهشناسی با محوریت جنبشهای اجتماعی نیز برای شما عزیزان انختاب و بررسی نمودهایم. با ما همراه باشید.
«دکتر ژیواگو» اثر بوریس پاسترناک
بسیاری از آثار عاشقانه و درخشان در تاریخ ادبیات، در گونه و ژانرِ سیاسی به عنوان بستر و پسزمینه طرح شده و به بلوغ رسیده اند. یکی از بهترین نمونههای آثار سیاسی-رمانتیک در تاریخ ادبیات و در میان کلاسیکها، دکتر ژیواگو اثر بوریس (باریس) پاسترناک است.
پاسترناک در ۱۸۹۰ در خانوادهای هنری و بورژوا و اهل ذوق متولد شد، مادرش پیانیستی مشهور و پدرش استاد دانشگاه هنر بود. در روسیه تزاری به دلیل محدودیت در ظرفیت پذیرش و هزینه بالای تحصیلات دانشگاهی، افراد زیادی موفق به ورود به دانشگاه نمیشدند، اما بخت و اقبال پاسترناک در داشتن خانوادهای مرفه و فرهنگی، این امکان را برایش فراهم ساخت.
پاسترناک در دهه دوم قرن بیستم ابتدا در روسیه و بعدها آلمان فلسفه خواند، اما از فلسفه رویگردان شد و به ادبیات و شاعری روی آورد، رشته و حوزهای که بیشتر با طبع هنری و ذوق او سازگاری و تناسب داشت. وی پیش از انقلاب ۱۹۱۷ با انتشار چند دفتر شعر، به شهرتی نسبی دست یافت. در دوران استالینی و دهه ۳۰ میلادی، «کنگره نویسندگان شوروی» پاسترناک را به طور رسمی «بزرگترین شاعر معاصر روس» برشمرد.
پاسترناک اگرچه از حدود سال ۱۹۱۵ طرح و ایده اولیه رمان دکتر ژیواگو را در سر داشت، اما وقایع انقلاب شورری و جنگ داخلی پس از آن بود که باعث شد تا طرح خام پاسترناک، بستر مناسبی برای بسط و روایت خود پیدا کند. وی پس از فراغت از شغل خبرنگاری نظامی در جبهههای جنگ دوم بینالملل، در سال ۱۹۴۶ خلق شاهکار خود را آغاز کرد که یک دهه نوشتن آن به طول انجامید. واژه «ژیو» در زبان روسی به معنای زندگی است.
رمان دکتر ژیواگو داستانی است با محوریت زندگی یک پزشک که طبع لطیف و ظریفی دارد و دستی نیز در شاعری و فلسفیدن. ژیواگو مردی است احساساتی و دلبسته به دو زن، از جمله عاشق لارا، همسر یک انقلابی است؛ احساسات سوزناک ژیواگو با انقلاب ۱۹۱۷ و جنگ داخلی برخورد میکند. در میان آشفتگی حاصل از انقلاب، ژیواگو خانوادهاش را از مسکو به نقاط دوردستِ اورال میبرد تا در پناه از طوفان انقلاب باشند. طبعا سیر حوادث تاریخی در کشور، زندگی ژیواگو را دگرگون کرده و مسیری دراماتیک بر او تحمیل میشود.
در این تلاقیِ عشق و سیاست است که کتاب به “آیینهای از زندگی شخصی افراد تحت لوای یک حکومت تمامیت خواه و متمرکز و انقلابی” تبدیل میشود، اگرچه در نهایت جنبههای انسانی و اخلاقی اثر برجستهتر است. پاسترناک برخلاف تمایل رژیم فقط به موضوعات کارگری و رئالیسم سوسیالیستی محدود نمیماند، کتاب تاثیرات انقلاب را بر زندگی ثروتمندان به تصویر میکشد. یوری ژیواگو به نوعی خودِ نویسنده است که به عنوان یک انسان با طبع هنری، در برابر یک رژیم انقلابی و خشن، بخت چندانی ندارد و بسیار آسیب پذیر است. تنها سلاح او در برابر این رژیم «شعر» است که به غنیترین بخشهای کتاب نیز شکل میدهد.
طبیعتا به دلیل مضمون حساسِ اثر و ضدیت آن با قرائتهای رسمی در شوروی، امکان انتشار آن در روسیه شوروی وجود نداشت، کتاب به صورت قاچاقی و به سختی به دست ناشری در ایتالیا رسید و انتشار آن در سال ۱۹۵۷ همه توجهات را به خود جلب کرد تا جایی که آکادمی نوبل در سال ۱۹۵۸ پاسترناک را برنده جایزه نوبل ادبیات اعلام کرد (هرچند بعدها با انتشار اسناد سازمان سیا مشخص شد که فشار زیادی بر آکادمی نوبل آمده تا در اوج جنگ سرد، پاسترناک به عنوان برنده معرفی شود.)
پاسترناک به دلیل ترس از لغو تابعیت خود، جایزه نوبل را نپذیرفت و کمی بعد در سال ۱۹۶۰ درگذشت. در نهایت پسرش در سال ۱۹۸۹ به نمایندگی از وی جایزه نوبل پدر را دریافت کرد. کتاب بالاخره در سال ۱۹۸۸ و کمی پیش از فروپاشی در شوروی به چاپ رسید. در سال ۱۹۶۵ دیوید لین کارگردان مشهور، فیلمی اقتباسی از رمان پاسترناک ساخت که بیشتر بر جنبههای عاشقانه داستان تمرکز داشت و در مجموع اثر قابل قبولی بود و پنج جایزه اسکار را به خود اختصاص داد.
دکتر ژیواگو ، این اثر حماسی و تامل برانگیز که بدون شک یکی از مهمترین آثار قرن بیستم به شمار میرود، در سالهای مختلف چند بار به فارسی ترجمه شده است. سالهاست که صحبت از ترجمه آن به دست «سروش حبیببی» میشود، اما این نسخه تاکنون منتشر نشده است. در میان نسخههای موجود، ترجمه «علی اصغر خبره زاده» نسبتا قابل قبول است. چاپ پانزدهم این کتاب با ترجمه «علی اصغر خبره زاده» (که از نسخه فرانسوی صورت گرفته است) در سال ۱۳۹۷ توسط نشر نگاه منتشر شده است. این نسخه در ۸۴۰ صفحه و با قیمت ۱۲۰.۰۰۰ تومان عرضه شده است.
-از متن کتاب دکتر ژیواگو : “رهگذران کنار میرفتند تا راه را بر مشایعتکنندگان باز کنند. تاج گلها را میشمردند و بر خود صلیب میکشیدند. کنجکاوان به این گروه میپیوستند و میپرسیدند: چه کسی را به خاک میسپارند؟ جواب میشندیدند: «ژیواگو». درست، ثواب دارد برای این مرد دعایی بکنیم، مرد نیست زن است، چه فرقی میکند، خدا بیامرزدش، مراسم خوبی است! “
نمایشنامه «هِدا گابلر» اثر هنریک ایبسن
«هنریک یوهان ایبسِن» (۱۹۰۶-۱۸۲۸) نمایشنامهنویس مشهور نروژی، یکی از بزرگترین و مهمترین چهرههای ادبیات نمایشی و تئاتر مدرن در اروپا محسوب میشود. متنهای وی تا به امروز در تمامی نقاط جهان به روی صحنه رفته و نویسندگان زیادی نیز آثاری خلق کردهاند که ارجاعات فراوانی به آثار ایبسن داشته یا از آن تاثیر پذیرفته است.
برای علاقمندان به هنرهای نمایشی، “پس از غولهای یونانی و قدمایی مانند یوروپید و سوفوکل، و شکسپیر و مولیر در دوران میانه”، خواندن متنهای ایبسن در دوران جدید اهمیت فراوانی دارد. از مشهورترین آثار ایبسن میتوان به «امپراطور و جلیلی»، «کمدی عشق»، «خانه عروسک»، «اشباح» و «دشمن مردم» اشاره کرد.
ایبسن از جوانی تا میانسالی، حدود سه دهه از زندگی خود را در ایتالیا گذراند و به شدت از فرهنگ و هنر ایتالیا در دوران مختلف تاثیر گرفت. واقع گرایی خاص وی با نوعی استهزاء و بدبینی همراه بود که عموما به سنتها و هنجارهای عمومی حمله میکرد و موجب میشد بسیاری از مخاطبان و منتقدان، آثار وی را مورد مذمت قرار دهند. به عنوان نمونه «کمدی عشق» به طرز واضحی ازدواج و وفاداری به همسر را مورد تمسخر قرار میداد.
«هِدا گابلر»، اما اوج این مساله بود، هدا زنی است در آستانه ۳۰ سالگی و با مشکلات فراوان. او در عین زیبایی، جذابیت و اغواگری در دام یک ازدواج مصلحتی قرار میگیرد در حالی که از زندگی خود رضایتی ندارد. هدا متوجه میشود معشوق سابق وی با نام لووبِرگ که مردی بود هرزه، با چاپ یک کتاب تبدیل به مردی موفق شده است. هدا تصمیم میگیرد با اغواگری خود مجددا لووبرگ را تحت سلطه خود بگیرد، اما مسائل جور دیگری پیش میرود و فاجعهای رخ میدهد.
نمایشنامه «هِدا گابلر» از جمله آثار متاخر ایبسن است که برخلاف آثار ابتداییش که شاعرانه و نمادین بود، به سمت “صراحت، واقعگرایی و جسارت در لحن” حرکت میکرد. این اثر در دوران خود به شدت مورد حمله واقع شد و بدنامی را برای نویسنده خود موجب شد، در حالی که امروزه به عنوان یکی از پایههای ادبیات مدرن شمرده میشود و شخصیت هدا گابلر را یکی از نمونههای اعلا و دقیق زن در ادبیات نمایشی میپندارند.
هدا گابلر زنی است مورد توجه دیگران که مردان را تحت سلطه خود در میآورد و تا جایی بر آنها نفوذ دارد که شخصیت لووبرگ کتاب خود را با الهام از شخصیت وی نوشته است. گابلر در نمایشنامه ایبسن، زنی است که از دیگران اعتراف میگیرد و در جاهایی سرنوشت دیگران را هدایت کرده یا رقم میزند. شخصیت پردازی عمیق ایبسن از یک زن با ذکر جزئیات دقیق، از چهره تا تمایلات ظاهری و اجتماعی وی مانند «علاقه به دکوراسیون تیره»، تا خصوصیات اخلاقی و نیات درونی او یکی از درخشانترین و دقیقترین تصویرها در تاریخ ادبیات است.
سایر شخصیتها نیز مانند لووبرگ، قاضی و دکتر و … به تناسب در خدمت متن قرار دارند و موجب بسط مضامین نویسنده شده اند. خود ایبسن درباره این نمایشنامه گفته است: ” قصد من فقط این بوده است که انسانها را به تصویر درآورم. حالات و سرنوشت انسانی و تقدیر را که در حصار تنگ محدودیتها و شرایط و باورهای اجتماعی محصور شده اند. “
درک عمیق نمایشنامه «هدا گابلر» نیازمند آشنایی نسبی با سبک زندگی اجتماعی و احوال فکری مردمان اروپایی در محافل شهرنشین قرن نوزدهم میباشد. همچنین بایستی آشنایی نسبی با ادبیات رمانتیک اروپایی در دوران گذشته داشت، زیرا ایبسن کاملا در برابر آنها میایستد و موضع میگیرد. از سویی نمیتوان تاثیرات ایبسن از «مکتب اصالت فردی» و فیلسوفی مانند «سورن کیرکگورد» را در نظر نگرفت و تمامی اینها موجب سختی در خوانش این نمایشنامه میگردند. اما خواندن این اثر برای افرادی که هیچ آشنایی با پسزمینه اجتماعی و ادبی نیز نداشته باشند، به دلیل جذابیت داستان یک تجربه خاص و لذتبخش خواهد بود. گفتنی است اجرای این نمایشنامه در ایران در سالهای گذشته بر روی صحنه با مشکلات متعددی مواجه شده است از جمله توقیف.
نمایشنامه هدا گابلر در ایران ترجمههای متفاوتی را به خود دیده است. چاپ سوم از ترجمه درخشان «مینو مشیری» توسط انتشارات علمی فرهنگی در سال ۱۳۹۶ منتشر شد. این اثر در ۹۵ صفحه و با قیمت ۶.۰۰۰ تومان منتشر شد و یافتن آن کمی دشوار به نظر میرسد. انتشارات مهراندیش در سال ۱۳۹۷ ترجمهای دیگر از زبان نروژی ارائه کرد که توسط «میرمجید عمرانی» صورت گرفته و نسخه بسیار باکیفیتی است.. این نسخه در ۱۳۶ صفحه و با قیمت ۲۳.۰۰۰ تومان به فروش میرسد. نشر بیدگل نیز به تازگی نسخهای با ترجمه «بهزاد قادری» در ۲۹۵ صفحه و با قیمت ۳۸.۰۰۰ تومان عرضه نموده است.
-از مقدمه مترجم: ” با ایبسن «زندگی» نمایش شد و «نمایش» زندگی. این کار یا کارستان او بود. ایبسن در میدان نمایش از چنان پایگاه و جایگاهی برخوردار است که نه زن نه مرد، نه جوان نه پیر، نه دارا نه ندار و … از خواندن کارهایش بینیاز نیست. آن کس که سر و کاری با زندگی دارد، سر و کاری هم با ایبسن خواهد داشت. “