سحر بیرجندی : هیچ آرزویی دست نیافتنی نیست

سحر بیرجندی، متولد ۹ شهریور ۱۳۷۰، در تهران است و لیسانس حقوق دارد. وی علاقه مند به کارهای مکرومه بافی است که در حال حاضر شروع به بافت کارهای مکرومه کرده است. همچنین از پختن کیک و شیرینی های جذاب بسیار لذت می برد و مشغول یادگیری انواع کیک و شیرینی و نان است. با «سحر بیرجندی»، همسر مهرداد شفیعی، گفتگویی کوتاه داشته ایم که با هم می خوانیم.

 

خبرنگار: شقایق خوشحال
عکس: مجتبی محسنی

*این آشنایی چگونه پیش آمد؟
من با خواهر مهرداد از اول دبیرستان همکلاسی و دوستان صمیمی بوده ایم و تقریبا به مدت ۲۰ سال است که با هم دوست هستیم و رفت و آمد خانوادگی داریم که طی این رفت و آمدها ما به هم علاقه مند شدیم تا اینکه امسال عید وارد زندگی مشترک و یکی شدیم.

*چقدر با هم همفکری می کنید و چقدر شما ایده می دهید؟
ما برای تمام برنامه ها و تصمیمات زندگی مان خیلی زیاد همفکری می کنیم و به همدیگر ایده می دهیم. با هم آنقدر صحبت می کنیم تا به یک نتیجه عالی می رسیم. اصلا بدون همفکری نمی توانیم کاری را انجام بدهیم و در تمام مسائل با هم همفکری داریم.

*تفریحات و علاقه مندی های شما چیست؟
عاشق دویدن و ورزش کردن هستم. اابته همراه با مهرداد همیشه ورزش می کنم. دیدن سریال های خارجی برای من بسیار لذت بخش است که معمولا شب ها بعد از گذراندن یک روز طولانی، کنار همسرم فیلم می بینم. علاقه شدیدی به پخت کیک و شیرینی و نان دارم و در حال یادگیری هستم و البته غذا خوردن در رستوران های درجه یک، یکی دیگر از تفریحات ما دوتاست که کلی لذت بخش است. سفر کردن و وقت گذراندن در طبیعت را خیلی خیلی دوست دارم و اکثر مواقع باهم به طبیعت می رویم و روزمان را با درست کردن آتش و درست کردن غذای خوشمزه و چای زغالی می گذرانیم.

*یک آرزوی دست یافتنی و یک رویای دست نیافتنی برای شما؟
من فکر می کنم آرزویی نیست که دست نیافتنی باشد و ما هر چقدر سعی و تلاشمان را بیشتر کنیم و واقعا روی هدفمان تمرکز کنیم، بالاخره دیر یا زود به آن دست پیدا می کنیم، اما شاید یک آرزوی دست نیافتنی، برگشتن به دوران کودکی و خوش گذراندن آن دوران شیرین و بدون دغدغه است که هیچ وقت دیگر نمی شود به آن دست یافت.

*تعریف عشق از نگاه شما؟
عشق یعنی احترام گذاشتن به طرف مقابل، و هر زمان که احترام از بین برود عشق هم وجود نخواهد داشت. ما به هم نهایت احترام را می گذاریم، حتی در بحث و بدترین شرایط ممکن، و عشق یعنی محبت ورزیدن و مهربانی کردن که مهرداد فوق العاده مهربان است. قلب خیلی خیلی بزرگی دارد و تمام وجودش پر از عشق است و من از وقتی با مهرداد آشنا شده ام، کلا نگاهم و دیدم به زندگی تغییر کرده و عوض شده است. من از مهرداد یاد گرفته ام که برای اهدافم تلاش کنم و بجنگم و تمام فکر و ذکرم را روی اهدافم و روی کارم بگذارم، کلا با کلمات «نمی توانم» و «نمی شود» و «سخت است» خداحافظی کنم و یاد گرفته ام که بخشنده باشم، حتی در بدترین شرایط و مهربان باشم تا می توانم. به اطرافیانم عشق بدهم و سرم در زندگی خودم باشد و در مورد هیچ کس قضاوت نکنم. این همه تاثیرپذیری از نظر من فقط با عشق امکان پذیر است. فقط با دوست داشتن قلبی امکان پذیر است. عشقی که مهرداد به من می دهد، واقعا برای من قوت قلب و مثل یه کوه تکیه گاه من است. من در کنار همسرم خود خودم هستم، خود واقعی ام و این به نظر من یعنی عشق. من در کنار همسرم آرامش مطلق دارم و هیچ گونه استرس و ناراحتی ندارم این یعنی عشق. مهرداد برای من مثل یه کوه می ماند و به معنای واقعی مردانگی را در حق من تمام کرده و همان آرامشی که برای من فراهم کرده، برای من معنی اش عشق است.

 

*یلدا شما را یاد چه می اندازد؟
پدر بزرگ و مادربزرگ من خارج از کشور زندگی می کردند و من هیچ وقت جشن شب یلدا را خانه آنها تجربه نکرده ام، ولی چون پدر و مادرم بسیار مقید به رعایت کردن سنت ها هستند، خانه ما همیشه در شب یلدا حال و ‌هوای دیگری دارد و با خواهرانم و برادرم و خانواده دور هم جمع می شویم و سعی می کنیم که اوقات خوشی را در کنار هم، هر چند ساده، اما بدون دغدغه بگذرانیم.

*برنامه ی شما برای یلدای امسال چیست؟
امسال من و مهرداد خیلی منتظر هستیم که کارهای خانه ای که گرفته ایم، تمام بشود و بتوانیم امسال همه خانواده را خانه خودمون جمع کنیم و اوقات خوش و خاطره انگیز برای همدیگر بسازیم.

*یک بیت شعر که همین الان به ذهن شما رسید.
هواخواه توام جانا و می دانم که می دانی/ که هم نادیده می دانی و هم ننوشته می خوانی.

 

*ده سال بعد این خانواده دو نفره را چگونه می بینید؟
یک خانواده سه نفره و شاید هم چهار نفره که همچنان پر از اهداف کوتاه و بلند هستیم و دست از تلاش و کوشش برنمی داریم. همچنان با عشق و مهربانی در کنار هم زندگی می کنیم و البته برنامه ما دو تا برای چندین سال آینده، سفر کردن به دور دنیا و گذراندن وقت در جاهای مختلف و تجربه کردن طعم های متفاوت غذاها و لحظات متفاوت است.

*زیباترین جاهایی که سفر کرده اید؟ و بعد از کرونا به جا سفر خواهید کرد؟
زیباترین جاده گردنه حیران را دیده ام و جاده شمال که به نظر من جزو زیباترین جاده هاست و بعد از کرونا حتما ایران گردی خواهیم کرد و بعد هم به امید خداوند بزرگ و مهربان به کشورهای مختلف سفر خواهیم کرد.

 

 

 

بیشتر بخوانید :

گفتگوی اختصاصی با بازیگر سریال سرجوخه سامان صفاری

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا