خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی شعله های آتش (شعله ور)

سریال ترکی شعله های آتش که به ترکی استانبولی Alev Alev نام دارد، روایت گر زندگی سه زن از دنیاهای مختلف است. این سریال ترکی، به کارگردانی احمت کاتیکسیز در سال ۲۰۲۰ ساخته شده است. این سریال محصول کشور ترکیه و در ژانر خانوادگی و عاشقانه می‌باشد. در این سریال دمت اوگار، دیلان چیچک دنیز، هازار ارگوچلو، جیهانگیر جیهان، برکای آتش , جم بندر به هنرمندی پرداخته‌اند.

خلاصه داستان سریال

زندگی سه زنی که دنیاهای متفاوتی برا خودشان دارند با یک آتش‌ سوزی به هم متصل می‌شود. جمره مورد خشونت شوهرش قرار می‌گیرد و تلاش می‌کند همراه دخترش نجات پیدا کند، رؤیا با حقایق زندگی رو در رو می‌شود، و چیچک باید به زودی به خودش بیاد و یه کارایی برای خودش انجام بده…

جمره: جمره پس از ماجرای آتش سوزی باید در تلاش از طلاق چلبی و بدست آوردن گونش… پیدا کردن مکان و آرامش

چیچک: چیچک پس از اینکه در آتش می‌افتد باید خودش را با اوضاع وفق بدهد… و دوری از علی را تحمل کند.

رؤیا: رؤیا پس از جدا شدن از اسکندر و باور کردن مرگ چیچک سرگردان می‌شود دنبال حمایت کردن از جمره است.

خلاصه داستان قسمت ۸۹ سریال شعله های آتش

چلبی در اتاق تیمارستانش فریاد می کشد و خودش را به در و دیوار می کوبد و می خواهد که او را آزاد کنند……. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۸۸ سریال شعله های آتش

اوزان شب به دیدن جمره می رود و به او می گوید: «پاشو بیا دم در بشینیم و تخمه بشکنیم…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۸۷ سریال شعله های آتش

عمر اسلحه اش را به سمت چلبی می گیرد همان موقع رویا سر می رسد و از عمر می خواهد که این کار را نکند و با التماس می گوید….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۸۶ سریال شعله های آتش

شب شده و سرد است. با این حال جمره همراه گونش همچنان مقابل کلانتری نشسته اند که دختری کنارشان می نشیند و می گوید….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۸۵ سریال شعله های آتش

فاطما به اسکندر خبر می دهد که چلبی داخل خانه است. از طرفی عمر هم اسلحه را می گیرد و سراغ اسکندر را از چلبی می گیرد تا به کمک او چلبی را گیر بیندازد…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۸۴ سریال شعله های آتش

وقتی هولیا به اسکندر به خاطر لو دادن برادرش اعتراض می کند، اسکندر می گوید: «چلبی باید دستگیر بشه….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۸۳ سریال شعله های آتش

هولیا به پسرش می گوید: «اگه یکم صبر میکردی من گونش رو میاوردم پیشت. » چلبی می گوید: «نمیتونم صبر کنم گونش تنها دارایی منه….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۸۲ سریال شعله های آتش

وقتی چیچک به اسکندر می گوید که مادرش نقش بازی می کند تا او را از این واقعیت دور نگه دارد، اسکندر کمی از کوره در می رود و می گوید… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۸۱ سریال شعله های آتش

چلبی بعد از دیدن زنده بودن اوزان از رفتن به خاطر از کشور منصرف می شود و به محله هفت قلعه می رود و از دور به جمره و اوزان در عروسی عمر و رویا خیره می شود…. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۸۰ سریال شعله های آتش

وقتی هولیا برای هماهنگی قایق و فرستادن چلبی به یونان به کاپیتان زنگ میزند، چیچک حرف هایش را می شنود و به اسکندر می گوید که مادرش در حال خرید قایق است! …. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۷۹ سریال شعله های آتش

چیچک به جمره خبر می رساند که چلبی مرده است. جمره این را باور نمی کند و همراه اوزان و عمر و رویا به بیمارستان می روند و به هولیا می گوید …. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۷۸ سریال شعله های آتش

هولیا وارد خانه می شود و با دیدن چیچک به اسکندر چشم غره می رود. اسکندر می گوید: «این خونه متعلق به منم هست. …. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۷۷ سریال شعله های آتش

هولیا با عصبانیت به ملاقات چلبی می رود و می گوید: «نمیخوام دیگه اشتباه کنی. از این که به اسکندر اتهام بزنی دست بردار. »…. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۷۶ سریال شعله های آتش

تومریس به رویا می گوید که همراهش بیاید تا به کمک چیچک بروند اما رویا اشک می ریزد و می گوید: «تو درک نمیکنی. »…. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۷۵ سریال شعله های آتش

جمره و اثین بعد از به زندان انداختن چلبی، کنار ساحل نشسته اند و اثین از او تشکر می کند و می گوید: «بعد از سالها خیلی حالم خوبه. »… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال شعله های آتش

اسکندر که از مردن بولنت مطمئن شده، به چیچک نگاه می اندازد. چیچک وحشت می کند و دستپاچه می شود. اسکندر از او می خواهد آرام باشد تا… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال شعله های آتش

چلبی با دیدن آنها با خشم انجا را ترک می کند. جمره هم ناگهان گریه می کند و می گوید: «معذرت میخوام. من کار اشتباهی کردم»… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۷۲ سریال شعله های آتش

چلبی وقتی می بیند از اسکندر رکب خورده، عصبی می گوید: «انقدر بدبخت و پست شدی که از چیچک کمک خواستی تا پول رو بهت برگردونه؟! »… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۷۱ سریال شعله های آتش

رویا به جمره سر میزند. جمره بدون این که حرفی بزند به گوشی اش که شنود دارد اشاره می کند تا رویا حرفی از دهنش نپرد…. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۷۰ سریال شعله های آتش

رویا با ناراحتی و چشمان خیس از اشک پیش چیچک می رود و دعوایی که بین او و عمر گذشته را برایش تعریف می کند…. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۶۹ سریال شعله های آتش

چلبی با دیدن بالن دیگر در آسمان فورا به عدنان دستور می دهد تا نگهبان ها را به اطراف خانه بفرستد که ببیند کسی انجا هست یا نه… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۶۸ سریال شعله های آتش

وقتی رویا و عمر از مقابل خانه ی زینب رد می شوند، همان موقع زینب برای بیرون بردن آشغال ها از خانه بیرون می آید و با انها روبرو می شود …. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۶۷ سریال شعله های آتش

سرکان وقتی می بیند رویا حال و حوصله ندارد، از انجایی که او را خوب میشناسد برای خوردن ناهار او را بیرون می برد… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۶۶ سریال شعله های آتش

جمره وارد خانه ی چلبی می شود اما جز خودشان کسی آنجا نیست که چلبی می گوید…. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۶۵ سریال شعله های آتش

موقع دادگاه طلاق چلبی و جمره، وقتی قاضی از چلبی می پرسد که آیا مطمئن به طلاق هست، چلبی بلند می شود و می گوید…. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال شعله های آتش

تورمیس را به بازداشتگاه می برند و وقتی می بیند که دیگر راه فراری ندارد و باید زندانش را بکشد، تصمیم خودش را می گیرد…. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال شعله های آتش

جمره پایین می رود و اوزان به او می گوید: «وقتی دیدم پشت پنجره ای خیلی خوشحال شدم. بعد حس کردم تا ابدیت میتونم همونجا بمونم. »….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال شعله های آتش

جمره خودش را مقصر بلاهایی که چلبی سرشان می اورد می داند و خودش را سرزنش می کند و می گوید……. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۶۱ سریال شعله های آتش

جمره به چشمان او خیره می شود و اوزان می گوید: «پا پس نمیکشیم جمره. »……. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۶۰ سریال شعله های آتش

وقتی عمر و جمره و عایشه در مغازه هستند، چلبی به جمره زنگ میزند. او می گوید……. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۵۹ سریال شعله های آتش

جمره از این که حضانت موقت گونش با او است خیلی خوشحال است و حتی باور نمی کند که این اتفاق افتاده باشد و مدام به اوزان می گوید……. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۵۸ سریال شعله های آتش

وقتی رویا در محله با عمر روبرو میشود و می فهمد که پیش عصمت خانم بوده، می پرسد: «دختر عصمت خانم دوست دخترت بوده آره؟ »……. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۵۷ سریال شعله های آتش

وقتی رویا پیش عمر است، اوزون غذا در دست وارد مغازه می شود و عمر هر چقدر تلاش می کند به او با ایما و اشاره بفهماند که داخل نشود، اوزون متوجه نمی شود……. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۵۶ سریال شعله های آتش

چلبی با ناراحتی در همان پارکی که قبلا زباله دانی نشسته و اشک می ریزد…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۵۵ سریال شعله های آتش

تورمیس در کافه ای منتظر بولنت می ماند. بولنت سراغ پولی که از او خواسته بود را می گیرد. ….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۵۴ سریال شعله های آتش

وقتی به جمره خبر می رسد که چلبی به عنوان وکیل او، او را از بازداشتگاه آزاد کرده، جمره با عصبانیت وکالت چلبی را قبول نمی کند و منتظر می ماند تا رویا برسد. ….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۵۳ سریال شعله های آتش

دخترها به همراه تورمیس در خانه جمره جمع شده اند و بعد از دیشب صبحانه مفصلی کنار هم می خورند و خوشحال هستند…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۵۲ سریال شعله های آتش

چچیک از تورمیس می پرسد که چرا اسکندر شیمال را دوست داشته؟ ….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال شعله های آتش

صبح جمره همانجا در حیاط خوابش برده. او خواب می بیند که گونش پیشش آمده اما همین که چشمانش را باز می کند و نبود او را حس می کند قلبش به درد می آید…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۵۰ سریال شعله های آتش

عمر، رویا را روی تپه ای که محله از ان بالا دیده می شود می برد. بعد می گوید: «روزی که گشنه م شد اومدم اینجا…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۴۹ سریال شعله های آتش

بعد از این که رویا پدرش را در ان وضعیت می بیند، همه دوستانش کنارش هستند تا تسلی اش بدهند…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۴۸ سریال شعله های آتش

عمر و اوزان و رویا فکرهایشان را روی هم می گذارند تا ببینند چه کسی جای کنعان را لو داده است…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال شعله های آتش

سرین خانم پیش اوزان می رود و اوزان با دلی شکسته می گوید…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۴۶ سریال شعله های آتش

عمر، رویا را به سمت رستوران کوچکی می برد. رویا می گوید: «تو این وضعیت اوردی شام بخوریم؟ »…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۴۵ سریال شعله های آتش

بعد از رفتن رویا و کنعان، اسکندر مقابل عمر می رود و می گوید: «اینو بدون که ته این کار خیلی تاریکه. متوجهش نیستین اما بزرگترین آسیب رو شما به کنعان میرسونید. »…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۴۴ سریال شعله های آتش

وقتی رویا و عمر شبانه و دست در دست وارد محله می شوند، رویا سعی می کند وسط خیابان لبان او را ببوسد…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۴۳ سریال شعله های آتش

عمر و اوزان به دیدن تورمیس می روند و در مورد این که منبع خبری موثقش می تواند خیلی هن موثق نباشد و به او کلک بزند صحبت می کنند و از او می خواهند بیشتر مواظب باشد….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۴۲ سریال شعله های آتش

جمره وقتی از در اتاق جلسه ی دادگاه خارج می شود با چلبی که لبخند به لب دارد روبرو می شود…. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۴۱ سریال شعله های آتش

وقتی رویا و عمر دوباره به هم نزدیک می شوند که همدیگر را ببوسند، اوزان وارد مغازه می شود و از دیدن آنها تعجب می کند…. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید.

خلاصه داستان قسمت ۴۰ سریال شعله های آتش

اوزان پیش کمیسر می رود تا رفت و آمد کامیون ها را از طریق دوربین مداربسته چک کند و متوجه می شود یکی از کامیون ها مدام در رفت و امد است…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال شعله های آتش

چلبی خدمتکار خانه ی تورمیس را پیش خودش می آورد و به او می گوید…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۳۸ سریال شعله های آتش

اسکندر با غصه زیاد سر مزار شیمال می نشیند و به خاطر این که واقعا او را از دست داده اشک می ریزد……. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۳۷ سریال شعله های آتش

به محض این که چیچک حرف های اسکندر را مقابل دوربین خبرنگاران می گوید، اسکندر هم علی را در خرابه ای دیگر رها می کند……. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۳۶ سریال شعله های آتش

اسکندر به چیچک گفته که طرف های شب به او زنگ خواهد زد تا بیاید و علی را پس بگیرد. …… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۳۵ سریال شعله های آتش

بعد از کار، رویا و عمر نشسته اند تا خستگی در کنند. رویا در مورد این که هنوز کار ندارد و از طرفی همه اموالشان مصادره شده صحبت می کند…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۳۴ سریال شعله های آتش

عمر و اوزان بعد از صحبت با کمیسر کورکوت و فهمیدن این که بدون مدرک و شاهد نمی توانند اسکندر را گیر بیندازند…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۳۳ سریال شعله های آتش

چلبی خیلی ناراحت است و زیر گریه میزند. حتی دیدن گونش هم حال او را خوب نمی کند و با ناراحتی خانه را ترک می کند…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۳۲ سریال شعله های آتش

جمره در خرابه نشسته که آدم های چلبی سر می رسند و جمره از در پشتی پا به فرار می گذارد و آنقدر می دود تا به اوزان می رسد….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال شعله های آتش

بولنت قسم می خورد که رازی بین شیمال و راننده وجود دارد و حتی اضافه می کند…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال شعله های آتش

چلبی سراغ اسکندر می رود و به او می گوید که بولنت گفته او کسی نبوده که اسکندر را با چاقو بزند…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال شعله های آتش

چیچک ماسکش را کنار می زند و علی با دیدن صورت او رو برمیگرداند و وحشت می کند. چیچک به سمتش می رود و می گوید…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۲۸ سریال شعله های آتش

جمره به بیمارستان می رود تا نتایج سلامت روانی اش را ببیند اما بعد از خواندن برگه می فهمد که او را از لحاظ سلامت روانی رد کرده اند…….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۲۷ سریال شعله های آتش

روانشناس بعد از بررسی نقاشی های اطلس، به تورمیس و چیچک می گوید که اطلس فکر می کند مادرش را از دست داده و نمیداند چطور باید با این مسئله کنار بیاید…….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۲۶ سریال شعله های آتش

رویا به چیچک که فکر می کند شیمال است زنگ می زند و می گوید که نتوانسته اسکندر را راضی کند……. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۲۵ سریال شعله های آتش

جمره رو به دکترها می پرسد: «حالا به نظر شما سلامت عقلی من سرجاشه یا نه؟ »…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۲۴ سریال شعله های آتش

دو مامور به سمت خانه ی اوزان میروند و وقتی مادر او در را باز می کند، انها به بهانه ی بدهی های بالا به او هشدار می دهند…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۲۳ سریال شعله های آتش

چیچک با وجود حرف های تورمیس تصمیم خودش را گرفته و شبانه گویی که به اطلس داده بود را کنار او که خوابیده می گذارد…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۲۲ سریال شعله های آتش

افرادی با ادعای این که عمر مقدار زیادی پول در قمار از دست داده به سمت مغازه ی او می روند و همه جا را بهم می ریزند…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۲۱ سریال شعله های آتش

جمره به محض این که می بیند چلبی و اسکندر و حتی مادرشان از خانه خارج می شوند…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۲۰ سریال شعله های آتش

رویا که دل پری از عمر دارد و با ناراحتی می گوید: «ولی من میدونم این قیافه گرفتنا چه معنایی میده…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۱۹ سریال شعله های آتش

رویا قرار است همراه علی به خانه تورمیس بروند تا درخواست کند او را به عنوان راننده آنجا به کار بگیرند…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال شعله های آتش

بولنت دوباره مست کرده و وقتی وارد خانه می شود، اطلس با عجله و در حالی که ترسیده وارد اتاق چیچک می شود و در را هم قفل می کند و کنار او دراز می کشد تا به خواب بروند…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال شعله های آتش

جمره وقتی حرف های امیدوار کننده ی رویا را می شنود، او را در آغوش می گیرد….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۱۶ سریال شعله های آتش

چلبی با قیافه ای گرفته و ناراحت مقابل دوربین می رود و می گوید:….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۱۵ سریال شعله های آتش

رویا همراه اوزان و عمر به سمت خانه ی اوزان میروند تا جمره را پیدا کنند……. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۱۴ سریال شعله های آتش

جمره جلوی مدرسه گونش می رود و منتظرش می ماند تا او را ببیند…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۱۳ سریال شعله های آتش

بعد از حرف های جمره، چلبی سعی می کند عصبانیتش را کنترل کند و به جایش با قیافه ای محزون می گوید….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال شعله های آتش

اسکندر که از دست سلیم حرصش گرفته که به خاطر او نقشه هایش خوب پیش نرفته، او را به دفترش صدا می زند و با نفرت زیادی پشت سر هم به صورت او مشت می زند….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال شعله های آتش

اسکندر که خیلی عصبانی است دستور می دهد بدون این که اسم و رسمشان مشخص باشد، خبر قاتل بودن عمر و حمایت رویا از او را در رسانه پخش کنند. …. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال شعله های آتش

وقتی جمره به هوش می آید داخل ماشین اوزان است و با عصبانیت می گوید: «من باید پیش دخترم باشم. » …. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۹ سریال شعله های آتش

گونش و جمره به یک هتل می روند. جمره شبانه متوجه حالت تهوعش می شود و با ترس در آیینه به خودش خیره می شود…. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۸ سریال شعله های آتش

عمر، رویا را به مغازه ی سمساری اش می برد. رویا از دیدن وسایل قدیمی لذت می برد…. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۷ سریال شعله های آتش

وقتی رویا هرچیزی را که در شب حادثه از اسکندر و مرگ چیچک دیده به کمیسر می گوید، کمیسر می گوید…. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۶ سریال شعله های آتش

وقتی مادر اوزان، او را با سر و صورت زخمی و کبود می بیند نگاه بدی به جمره می اندازد چون او را مقصر این که پسرش به دردسر افتاده می داند…. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۵ سریال شعله های آتش

اوزان خبری در روزنامه منتشر می کند که در حمایت از زنانی که آن شب در آتش سوزی بوده اند است و نوشته…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۴ سریال شعله های آتش

گونش نامه ای را که جمره همراه نقاشی گذاشته را هم می خواند. جمره از او می خواهد منتظرش بماند و شب هم سر ساعت داستانی که خیلی دوست دارد را گوش بدهد و بعد هم نامه را پاره کند…… برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۳ سریال شعله های آتش

جمره در مورد رفتارهای بد چلبی و دروغ هایش و این که او را دیوانه جلوه داده تا اسیرش کند به اوزان می گوید ….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۲ سریال شعله های آتش

جمره به مراسم می رود و سعی دارد تا هرطور شده از جایی از انجا خارج بشود….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید

خلاصه داستان قسمت ۱ سریال شعله های آتش

رویا مسئول برگزاری بزرگترین خیریه چند سال اخیر در حمایت از زنان است. ….. برای خواندن ادامه داستان به لینک بالا مراجعه کنید