ضرب المثل های مشهور کابلی همراه با ضرب المثل پشتو با معنی فارسی

لیستی از ضرب المثل های مشهور کابلی و همچنین ضرب المثل هایی به زبان پشتو همراه با معنی فارسی آنها آماده کرده ایم که در این مطلب خواهید خواند .

ضرب المثل، پدیده‌ای مربوط به فرهنگ و زبان مهمترین قسمت فرهنگ است. در افغانستان حداقل سه زبان با گستردگی مورد استفاده قرار می‌گیرد. زبان «پشتو» مربوط به طایفه افغان؛ زبان «فارسی» که هزاره‌ها و تاجیکان به آن تکلم می‌کنند و زبان «اوزبیکی(ترکی)» که بیشتر در شمال افغانستان گویش می‌شود.

ضرب‌المثل‌ها بسیار از زمینه زمانی خود استفاده می‌کنند. ما نمی‌توانیم ریشه ضرب المثل‌های مردم فارسی زبان را تا قبل از استقلال افغانستان از کلیت جهان فارسی زبانان جدا کنیم؛ اما بعد از این تاریخ وضعیت جدید محیطی و جغرافیایی راهی جدا از دیگر نقاط فارسی زبان گرفته است.ضرب المثل های مشهور کابلی

دریافتن ریشه‌های تاریخی ضرب المثل‌های زبان «پشتو» به علت کمبود منابع مکتوب کاری بسیار سخت است. هر چند می‌توان از منابع فرهنگ‌های همسایه این زبان نشانه‌‎هایی یافت. ضرب المثل های مشهور کابلی ، سرمایه‌ای عظیم برای بررسی می‌باشد تا از این طریق به علل و دلائل بسیاری از رفتارهای اجتماعی مردم این منطقه پی‌برده شود.

ضرب المثل پشتو با معنی فارسی

ردیفضرب المثل افغانیمعنی ضرب المثل افغانی
۱هرچی کنی، دمب خر یک بلست اسهر کاری کنی بی فایده اس و طرف کار خودش را میکند .
۲چندان سمن است که یاسمن پیدا نیستحواشی یک ماجرا بیشتر از موضوع اصلیه.
۳میمان روزیخوده خود میارهمهمان روزی را با خودش می‌آورد
۴پیل هر چی مردنی بشه د شکمشی یک زانو آوهفیل هر چه مردنی‌تر باشد در شکمش یک زانو  آب وجو داره .
۵گشنه ره یک لقمه، مانده ره یک قدمگرسنه را یک لقمه، مانده را یک قدم
۶خر خو همان خر است، لاکن پالانش نو شدهمعادل خر همون خره فقط پالونش عوض شده
۷خدا گفت: کلو و شربو نه گفت: گلو تا گلوخدا گفت بخورید و بیاشامید، ولی نگفت زیاده روی کنید.
۸خارپشتک چوچۀ خود را میگوید: بخملی بچه‌اممعادل بچه سوسکه از دیوار بالا می‌رفت، مادرش ی‌گفت: قربون دست و پای بلوریت.
۹شیشه کی میده شد تیز‌تر موشهشیشه که شکسته شد تیزتر می‌شود.
۱۰از یک دست صدا نمیبرایهمعادل یک دست صدا ندارد.
۱۱دیر آیه درست آیهدیر میاد اما درست میاد.
۱۲حاضره لقمه و غایبه تکبیراگر کسی حضور داشت میخورد و اگر غائب بود دعای خیر هم کافی است.
۱۳لاف در غربت، آواز در بازار مسگرانآدم در غربت هر چه لاف می‌زند، دیگران باور می‌کنند، چون کسی وی را نمی‌شناسد.
۱۴نان بخور خود پسند کالا بپوش خلق پسندهر چی خودت دوست داری بخور اما اما هر جور بقیه میپسندند بپوش .
۱۵تنگ آمد د جنگ امدمعادل یا به عبارتی کارد به استخوان رسید.
۱۶دود چراغ خوردهتلاش و شب زنده داری‌های زیاد برای کسب دانش .
۱۷زور از زاری کم نمی‌شودجایی که سخن از زور باشد، عذر و تضرع نمی‌تواند از شدت آن بکاهد.
۱۸خرس را که یاد کردی سوته در دستت بگیروقتی در مورد کسی حرف میزنی منتظر ورودش باش/ معادل موش آتیش زدن
۱۹دیگ شریکی را سر چار راهی مشکنمعادل آشپز که دوتا میشه غذا یا شور میشه یا بی نمک.
۲۰ده جنگ نان و حلوا بخش نمیشهدر جنگ نان و حلوا پخش نمی‌ کنن
۲۱آش مردا دیر پخته میشهمردا تو کاراشون عجله نمیکنن .
۲۲ناز بسیار محبته کم میکنهناز خریدن زیاد علاقه را کم می‌کند.
۲۳کم بخور نوکر بگیرحتی اگر قدرت و توانایی زیاد نداری از خرج خودت کم کن و نوکری برای خودت استخدام کن تا شخصیتت پیش دیگران بالا برود.
۲۴موش لوش خوردهطرف خیلی خسیس شده .
۲۵بوز د پای خو اوزویه، میش د پای خومعادل هر کسی را توی قبر خودش می‌گذارند.
۲۶کاسه را به کوزه می‌زنی و کوزه را به کاسهمعادل کاسه و کوزه شکستن
۲۷خوش درخشید، ولی دولت مستعجل بودبه خوشی‌های زودگذر گفته می‌شود .
۲۸آو طرف آو ریز خو مورهآب به طرف آبریز خود می‌رود.
۲۹کار کو داندازه که از دست و پای نندازهکار را با قاعده انجام بده تا از دست و پا نیفتی
۳۰آب از سر بند بسته می‌شودباید هر کاری را از مبدا و منشا  آن انجام داد.

ضرب المثل های مشهور کابلی

  • روز بد بیرار ندره
  • راستی فقط ده ترازویه
  • روباه دم خوره شاهد می کشه.
  • ضرب شمشیر ندارد اثر ضرب مثل
  • روز پس دو انگشت پُتْ نموشه
  • روز گذشته استاد مرگ
  • رگ کَشَنْدَه یه
  • روز بد نیک شود، آدم بد نیک نشود
  • روزم چه شده که شبم شوه
  • خدا روز ندیده ره روز ندیه، پای چک چک ره موزه
  • روباه از دَمْ آفتو بور شدو ندره
  • زور ندیده باتوره، مهمان ندیده جوان مرد
  • زورش که به خر نرسید، به پالانش می زنه
  • زبان سرخ سر سبز را ده باد می دیه.
  • زور جاهل را یک قلبه گاو ندره.
  • زور خلق، زور خدایه.
  • زخم بد نیکو شود، گپ بد نیکو نشود
  • زورت که نرسید شعار دولتی سر می دهی
  • زمستان تیر می شو د، سیاهی روی زغال می ماند
  • سنگ ده پای لنگ.
  • به سر یتیم بچه سر کل کدو یاد می گیره
  • سید بی دعاء وتاجیک بی کِشْتَه را کس ندیده
  • سگ سیاهی ندیده عوعو نمونه
  • سودا به رضا، خویشی به خوشی
  • سگ زرد بیرار شغال
  • سگ خاو رفته ره بیدار نکو
  • سوخه دروغگو بازی می دیه
  • سوخ، بای، و دزد سیر نموشه
  • سیری ره گوسفند سیاه حل مونه
  • سنگ ده جای خو سنگینه
  • سزای بی کمر زمستان می دیه، سزای بی نماز را گورستان
  • سال بد روباه چپوش خور موشه
  • سنگ شو زدو
  • سگ سرخ یار گرگ
  • سگ ده سایه شتر راه موره
  • سگ اصحاب کهف روز چند پی نیکان گرفت و مردم شد
  • سرکار هم ماره، دو مار هم ماره
  • سیاهی لشکر نیاید بکار، یکی مرد جنگی زند صد هزار
  • شیر خانه، روبای صارا
  • شبنم ده لانه مورچه طوفانه
  • شکم سیر نیم پاد شاهی یه
  • شتر دوزی از پلوان خزی نموشه
  • شیر،شیره گرچه بسته به زنجیره
  • شش خرید پنج فروش
  • شتر که بار خوره برد، غلبیل هم ده بَلٍشِی
  • شتر گفت کجای مه راسه که گردون مه راس بشه
  • شهری بسوزه که سر رگ نبشه
  • شد که موشه ، نشد آو خمیر که موشه
  • شُوْرَه طلب می یی، گُوْدَیْ پس کو
  • شوهر مرد، قرضدار شی استه
  • صد بار بیانداز ویک بار بیاندیش
  • صوفی گری از دست نارسی یه
  • صرفیان چنین کردند، ما نیز چنین کردیم.
  • صدای دُوْلْ از دور خوشنمایه
  • عجب شهر است این شهر تکاور
  • جو و گندم خر وخاتو برابر
  • عجله کار شیطانه
  • آشوقی ده خم خمک نموشه
  • عقل پند داده تمام موشه.
  • عقل هفت ساله به هفتاد ساله نیست
  • عاقل را اشاره، جاهل را سُوتَه

 

 

 

بیشتر بخوانید :

ضرب المثل های رایج در زبان افغانی

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا