علت فوت صاعد اصفهانی رئیس انجمن کمال چه بود؟ + بیوگرافی
استاد محمدعلی صاعد اصفهانی ، شاعر توانمند دیار نصف جهان و از شاگردان مرحوم صغیر اصفهانی و مرحوم شیدای اصفهانی، عصر روز یکشنبه ۲۴ مرداد ماه جاری بر اثر کهولت سن درگذشت و در قطعه هنرمندان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد.
این شاعر ۹۶ ساله اصفهانی خواندن اشعار صائب را در محضر و به توصیه صغیر اصفهانی از سال ۱۳۳۲ و در منزل خود با تعدادی از اساتید و شعرای اصفهانی آغاز کرد و پس از مدتی در محل مزار صائب اصفهانی و پس از آن در دانشکده ادبیات ادامه داد و از سال ۵۲ سرپرستی این انجمن که به انجمن ادبی مکتب صائب موسوم شد را بر عهده گرفت.
محمد علی صاعد فرزند میرزا اسد اللّه در سال ۱۳۰۴ ه. ش در اصفهان در یک خانواده مذهبی متولد شد. خواندن و نوشتن و قرائت قرآن را از سن ۵ سالگی تحت توجه پدرش فرا گرفت. پدرش که از فعالان سیاسی مذهبی بود تمام دوران رضا شاه را بیشتر در حال تبعید در شهرهای مختلف گذراند و مقارن با رفتن رضا شاه از ایران به رحمت ایزدی پیوست.
محمد علی پس از تحصیلات ابتدایی به ناچار درس خواندن را رها کرد و به شغل آزاد رنگرزی اتومبیل روی آورد و ضمن اشتغال به کار در مدارس قدیمه به کسب علم پرداخت.
صاعد سرودن شعر را از همان سنین کودکی در مدرسهی ابتدایی شروع کرد و چون پدرش علاقهی وی را به شعر دانست او را به نزد مرحوم صغیر برد و از این طریق بود که پایش به انجمنهای شعری وقت «انجمن عشیق» باز شد، ریاست آن انجمن با میرزا عباس خان شیدا بود که تخلّص نام «صاعد» که بعد آن را لقب خانوادگی خود قرار داد، از طرف استاد صغیر توسط مرحوم «شیدا» در همان جلسهی اول انجمن برای محمد علی انتخاب گردید. با انحلال انجمن عشیق انجمن دیگری با نام «کمال» توسط مرحوم شیدا و مرحوم صغیر و صاعد اصفهانی و یازده نفر دیگر تأسیس گردید که از سال ۱۳۵۴ تاکنون ریاست آن بر عهدهی صاعد اصفهانی قرار گرفت.
صاعد در شعر نو هم دستی بر آتش داشت و در کتاب «تجلی در منی» خود، شعرهای نو در همه شیوههای آن اعم از سپید، موج نو و نیمایی را دارد و کتاب «بر آستان غزل» و «سبک شعر اصفهان» هم از آثار ایشان است.
ابیات زیر بخشی از مثنوی «تجلی در منی» صاعد اصفهانی است:
کیست زینب؟ جان محزون حسین!
خواهر همعهد و همخون حسین
خلقتی از اصل عشق و اصل نور
طینتی ممزوج از عقل و شعور
گلبنی مسندنشین باغ عشق
لالهای مرسولهبند داغ عشق
پرتوش، آیینه و آب و بلور
شبنمش دریای عشق و شطّ نور
صبح خلقت لحظه میلاد اوست
صور محشر تندر فریاد اوست
پرطراوت باغ خلد از شبنمش
دجلهها جاری است از چشم غمش
باغ دین آباد ز آب چشم او
کاخ کفر آوار سیل خشم او
ریخت از چشمش در این جا هر شهاب
در سپهر عشق گردید آفتاب
نور ریزد از جبین نام او
مهر تابد از طنین نام او
باغ دین سرسبز نام زینب است
تاک عرفان مست جام زینب است
لیلهالقدری که دانی شام اوست
والضّحی یک لحظه از ایّام اوست
گر نبودی عزم زینب، دین نبود
یا اگر بود احمدی آیین نبود
عقل حیران است آیا این زن است؟
یا تجلّیگاه طور ایمن است!
عاجزند الفاظ، از توصیف او
بازماند معنی از تعریف او
حدّ زینب برتر از تعریفهاست
حدّ این تعریف در حدّ خداست…
بیشتر بخوانید :
علت فوت حسین شیبانی قهرمان پرورش اندام چه بود؟ + بیوگرافی