فرنوش نیک اندیش بازیگر سریال دراکولا: دوست دارم نقش یک «بیمار روانی» را بازی کنم!

فرنوش نیک اندیش، متولد ۵ مرداد ۱۳۷۲، لیسانس رشته صنایع غذایی و دیپلم بازیگری است. در کارنامه هنری او سریال هیولا، فیلم های سنیمایی «بی حسی موضعی»، «کلمبوس» و تئاترهای پر مخاطب «دوشس ملفی»، «فعل»، «فرشته تاریخ»، «آشپزخونه»، «هامان کشان»، «فردای شب»، «گزارشی از یک اجرا»، «چلچلا»، «خاتون پرده نشین»، «رام کردن زن سرکش»، «مرثیه ای برای ژاله میم» به چشم می خورد با فرنوش نیک اندیش که سریال «دراکولا» هر سه شنبه با هنرنمایی او پخش می شود، گفتگویی صمیمی داشته ایم که با هم می خوانیم.

گفتگو: عباسعلی اسکتی

عکاس: فائزه سلیمیان

*این سریال چه حرفی برای گفتن دارد؟

همانطور که در جریان هستید، دراکولا قسمت دوم سریال هیولا است. دو مورد که برای من مهم بود و در این سریال به آن اشاره می شود، یکی معضلات اجتماعی است در قسمتی که راجع به جوان ها حرف می زند و آنها به سایت های شرط بندی می روند، اتفاق هایی که برای آنها می افتد و از این دست موضوعات و دوم اینکه نقش هم نقش جذابی بود.

*و چه شد بازی در آن را پذیرفتید؟

تجربه هیولا برای من جذاب بود. کار کردن با این گروه و با آقای مدیری و همانطور که گفتم به دلیل اینکه چنین حرف هایی در این مجموعه زده می شود که برای خود من هم که در این جامعه زندگی می کنم، دغدغه است.

*جالبترین اتفاقی که در مواجهه با مردم نسبت به این سریال داشته اید، چه بوده است؟

جالبترین اتفاق این بود که یک دفعه یک نفر برگشت و به من گفت خیلی آدم چندش و پزی هستید و عینک شما هم خیلی زشت است!

*کار کردن با مهران مدیری چگونه تجربه ای است؟

سریال های آقای مدیری همیشه سریال های ماندگاری بوده است. همین حالا ما قسمت هایی از سریال های ده سال پیش ایشان را در اینستاگرام می بینیم و می خندیم. ایشان بالاترین سطح طنز را در کشور ما کار می کنند. من سابقه تئاتری داشتم و چند فیلم کار کرده بودم، ولی وقتی در یک سریال با آقای مدیری کار کنید، هم طنز را کامل یاد می گیرید که این تجربه جذاب و هم شیرین است و هم اینکه خیلی حواسشان به شماست که سمت کمدی و هجو نروید، چون من خودم این سبک کمدی را دوست ندارم. اگر سابقه تئاتری من را هم نگاه کنید، همیشه سعی کرده ام کمدی کار نکنم و یک ویژگی دیگر که کار کردن با آقای مدیری دارد این است که وقتی جلوی دوربین ایشان هستم، به شدت احساس آرامش می کنم. شما خیلی راحت می توانید بازی خودتان را ارائه بدهید. جاهای دیگر شاید استرس داشته باشید، اما اینجا خیال شما راحت است که یک نفر دارد شما را درست راهنمایی می کند.

*خصوصیات این نقش چقدر به شخصیت درونی شما نزدیک است؟

من به عنوان بازیگر باید از حافظه حسی خودم کمک بگیرم و آن قسمت ها را بیرون بیاورم و بولد کنم، خصوصا در کار طنز آن خصوصیات را «اگزجره» می کنم که تبدیل شود به ویژگی های غالب شخصیتی که بازی می کنم، این اگزجره شدن در طنز باعث می شود که نقش آن شیرینی و بامزگی را داشته باشد.

*چه برنامه های از پیش تعیین شده ای برای سال ۱۴۰۰ دارید؟

با توجه به شرایط کرونا خیلی مشخص نیست که کارها به اجرا می رسد یا نه، برای همین خیلی دقیق نمی توانم اسم کارهایی که برای امسال دارم را با جزئیات بگویم، اما برای یک کار سینمایی و دو تئاتر صحبت کرده ام که ان شاءا… برای سال ۱۴۰۰ قرار است آن دو تئاتر به اجرا برسد و فیلمبرداری آن سینمایی هم شروع شود.

*بهترین اتفاق سال گذشته برای شما چه بوده است؟

بهترین اتفاقی که برای من در سال گذشته افتاد این بود که توانستم زنده از این سال بیرون بیایم و با اینکه سال کرونا بود و تئاتر و سینما تعطیل بود، ولی کار کردم و از تئاتر و سینما و بازیگری که عشق من است، دور نشدم.

*تئاتر کجای زندگی شماست و وضعیت امروز تئاتر را چگونه می بینید؟

تئاتر و هنر بازیگری اصولا همه زندگی من است و در رابطه با قسمت دوم سوال شما باید بگویم که وضعیت امروز تئاتر را خیلی خوب نمی بینم، اما به آن بسیار امیدوار هستم. قسمتی از این خوب نبودن می دانم تقصیر کروناست و قسمت دیگر هم اینکه از ابتدا تئاتر مهجور بوده است.

*این هنر با تعطیلی و این کمای یک سال و چند ماهه دوباره به زندگی برمی گردد؟

چه سوال ترسناکی می شود اگر جواب آن منفی باشد. حتما برمی گردد، چون زندگی بدون هنر اصلا جذاب نباشد، چه برای ما که هنر کار می کنیم و چه برای آنهایی که تماشاگر هنر هستند. ممکن است برگشتن آن، روند کندی داشته باشد، اما حتما برمی گردد.

*امروز تئاتر چقدر در اولویت های هنری مردم است؟

بگذارید از قبل از کرونا بگویم، چون ما کلا تعطیلی عجیب و غریبی داشتیم. فکر می کنم تئاتر قبل از کرونا یک مقدار بیشتر از قبل جا افتاده بود. ما سالن های تئاتر را پرتر می دیدیم و اینکه مردم به تئاتر رو آورده بودند. با اینکه درصد کمی از مردم در ایران تئاتر می بینند، اما خوشایند بود و انگار داشت جا می افتاد. امروزه به دلیل وجود کرونا ممکن است دوباره همین مسیر را طی کند. دوباره مردم به سمت سالن ها بیایند و این هنر را دوست داشته باشند.

*چه مقدار از تئاتر شامل دانش و آگاهی و چقدر مهارت های فردی می شود؟

چه تئاتر و چه هر هنر دیگری مثل موسیقی، نقاشی یا… حتما به دانش و آگاهی نیاز دارد و مهارت های فردی باید تمرین شوند تا به اوج خودشان برسند.

*یک نکته جالب از خودتان برای مخاطبان ما؟

معمولا مخاطبان به خاطر نقش هایی که بازی کرده ام، تصوری که از من دارند این است که یک آدم مغرور و به دردنخوری است که همیشه خودش را می گیرد و پز می دهد، ولی همینجا اعلام می کنم که اصلا اینگونه نیست و به دلیل نقش هایی که بازی کرده ام، این تصور در ذهن آنهاست.

*اگر با خودتان ملاقات کنید از خودتان خوشتان خواهد آمد؟

من هم مثل همه آدم ها هم خصوصیات بد دارم و هم خصوصیات خوب رفتاری و بستگی دارد که در چه حالی قرار است با خودم ملاقات کنم. اگر در حال خوبی باشم، با خودم خیلی دوست هستم و به خودم خوش می گذره و اگر در حال بدی باشم، ممکن است با خودم دعوایم بشود.

*نظر مخاطبانتان مخصوصا در دنیای مجازی چقدر برایتان اهمیت دارد؟

من محصولی را تولید می کنم که مصرف کننده های آن مخاطبان من هستند، پس خیلی طبیعی است که دوست دارم مخاطبان من بیشتر باشند، پس حتما به نظریاتشان چه مثبت و چه منفی توجه می کنم. خصوصا اگر یک کامنت تکرار شود، بیشتر توجه من را جلب می کند.

*بیشترین دایرکتی که دارید، شامل چه می شود؟

بیشترین دایرکت و مهمترین هایش راجع به صدای من بوده است، چون من صدای بمی دارم و خیلی اوقات صدای من را  با آقایان اشتباه می گیرند. دایرکت ها و کامنت ها بیشتر راجع به تُن صدای من است.

*بهترین تعریفی که از خودتان شنیده اید، چه بوده است؟

خیلی سعی می کنم سر پروژه ها اخلاق و اصول حرفه ای را رعایت کنم و وقتی از این ویژگی به عنوان تعریف کردن از من استفاده می کنند که فرنوش نیک اندیش در پشت صحنه آدم با اخلاقی است، من می فهمم به مقصودی که داشته ام، رسیده ام و این خیلی من را خوشحال می کند.

*اگر یک دوست تخیلی انتخاب کنید، چه شخصیتی را انتخاب می کنید؟

دوستی که از بچگی دوست داشتم کنار من باشد، وروجک در کارتون وروجک و آقای نجار بود.

*و خودتان شبیه کدام شخصیت کارتونی هستید؟

خودم شبیه شخصیت رز یا راز در کارخانه هیولاها هستم که اتفاقا در سریال دراکولا هم به لحاظ تصویری همه چیز خیلی شبیه آن شده است.

*اگر دوباره متولد شوید، دوست دارید این اتفاق کجا و با چه شغلی بیفتد؟

همین شغل و در یونان باستان!

*چهار شماره در گوشی تان که وقتی به اسم آنها می رسید، حالتان خوب می شود؟

مادرم، پدرم، خواهرم و هر کدام از آن لیست کارگردان هایی که در ذهنم دارم و دوست دارم تماس بگیرند که کار کنیم.

*چهار چیزی که به جزیره تنهایی خودتان می برید؟

کتاب، دوربین عکاسی، یک عالمه فیلم و یک قابلمه بزرگ آش رشته با کشک زیاد.

*زندگی را چه رنگی می بینید؟

زندگی برای من رنگی رنگی است و هیچ رنگ ثابتی ندارد. رنگ ها همیشه عوض می شوند.

*خط قرمزهای شما چیست؟

خط قرمز من تعهد است. چه در زندگی شخصی و چه در زندگی کاری دوست دارم آدم ها به هم و به حرف هایی که می زنند، متهعد باشند، به قول هایی که به هم می دهند که خود تعهد شامل خیلی چیزها می شود.

*یک سوال از خودتان بپرسید و پاسخ بدهید؟

از خودم می پرسم تئاتر را بیشتر دوست دارید یا تصویر را و جواب می دهم قطعا تئاتر را.

*باشکوه ترین لحظه زندگی شما؟

باشکوه ترین لحظه زندگی هنوز اتفاق نیفتاده است، ولی لحظه ای که در ذهن من ماندگار است و آن لحظه حس درونی خوبی داشتم، این بود که در جشنواره تئاتر استانی تهران به عنوان بهترین بازیگر زن انتخاب شدم و آن سال وقتی این اتفاق افتاد، شوق عجیبی داشتم.

*یک اتفاق ایده آل همین الان برای شما چه می تواند باشد؟

از آن لیستی که خدمت شما عرض کردم، هر کدام تماس بگیرند، خوشحال می شوم، مخصوصا اگر آقای حسن فتحی تماس بگیرند و همین الان من را برای کار دعوت کنند، این اتفاق ایده آلی برای من خواهد بود.

*یک آرزو برای سال ۱۴۰۰؟

بزرگترین آرزو برای همه ما تمام شدن این موج کرونا و سلامتی و آن زندگی قبلی است که خیلی وقت می شود از آن دور شده ایم و اینکه از ته دل آرزو می کنم وضعیت اقتصادی برای همه مردم خیلی زیاد بهتر شود.

*یک کاراکتر متفاوت که همین الان برای بازی کردن به ذهن شما می رسد؟

دوست دارم نقش یک بیمار روانی را بازی کنم.

*چرا «بازیگری» را انتخاب کرده اید؟

من کلا عاشق هنر و نه فقط بازیگری هستم. بازیگری برای من در هنر اولویت است، ولی بقیه رشته ها را هم دوست دارم و دوست دارم بیشتر در هنر فعالیت کنم. بازیگری برای من این شکلی است که شما می توانید شخصیت های مختلف با جهان های مختلفی که در ذهنشان دارند را بازی کنید و کمتر هنری را سراغ دارم که شما بتوانید این میزان زندگی کردن را در آن تجربه کنید.

*چه ویژگی هایی در یک نقش باعث می شود آن را بازی کنید؟

فارغ از اینکه نقشی که به من پیشنهاد شده نقش اصلی یا یک سکانس و یا در تئاتر یک اپیزود یا یک صحنه باشد، برای من مهم این است که نقش متفاوت باشد و تاثیر آن در روند داستان هم خیلی برای من مهم است.

*رسیدن به دنیای تصویر و دیده شدن چه المان هایی می خواهد؟

رسیدن به دنیای تصویر کار سختی نیست. اگر راه آن برای شما مهم نباشد، اما اگر از ابتدا راه برای شما مهم باشد، تمرین تمرین تمرین و تا حدودی تلاش و استعداد، مطالعه، دیدن و… اینها در آن راه می تواند به شما کمک کند.

*خوش چهره بودن چقدر در پیشنهاد نقش تاثیر دارد؟

خوش چهره بودن در بعضی سبک های سینما تاثیر مثبت دارد و یک ویژگی مثبت برای بازیگر تلقی می شود، اما همانقدر هم در یکسری سبک های دیگر می تواند ویژگی منفی باشد و شما حتی به خاطر خوش چهره بودن برای یک نقش انتخاب نشوید.

*شما جزو بازیگران خوش چهره هستید؟

نه؛ من خودم را خوش چهره نمی دانم!

*از کار بازیگران و کارگردان های خارجی کدام را می پسندید؟

حتما «رابرت دنیرو» و«مریل استریپ» وکارگردان هم «اسکورسیزی».

*و بیشتر دوست دارید چه نقش هایی را بازی کنید؟

نقش هایی که به نظر ساده می رسد، ولی پیچیدگی های شخصیتی دارند.

*دوست دارید در کنار کدام هنرپیشه ها و برای کدام کارگردان ها بازی کنید؟

اینها برای من در حد آرزو است، ولی خیلی دوست دارم در کنار استاد علی نصیریان و خانم سیمین معتمد آریا بازی کنم و آقای حسن فتحی را هم که گفتم. به علاوه آقای بهرام توکلی و بزرگترین آرزوی من کار کردن با آقای بهرام بیضایی است.

*نقشی بوده در میان فیلم های ایرانی که دوست داشته باشید بازی کنید؟   

نقش هایی که دوست داشته ام آنها را بازی کنم خیلی زیاد بوده، اما اگر بخواهم یکی را به شما بگویم، نقش الی در فیلم درباه الی که خانم ترانه علیدوستی آن را بازی کرده است، خیلی دوست داشتم.

*چقدر به ماندگاری در تاریخ هنر ایران فکر می کنید؟

این آرزوی هر هنرمندی است که در طول تاریخ هنر یا اثر او ماندگار شود. طبیعتا من هم خیلی به این موضوع فکر می کنم.

*در بین بازیگران امروز کسی را داریم که ماندگار شود؟

فکر می کنم جدا از اساتیدی که دارند در حوزه تئاتر و سینما، بازیگری، کارگردانی و نویسندگی می کنند، خیلی از جوان هایی که الان کار می کنند ماندگار خواهند شد، چون مسیر آنها مسیر درستی است.

*چه توصیه ای برای علاقه مندان به «بازیگری» دارید؟

خیلی اهل توصیه کردن و نصیحت کردن نیستم، ولی می خواهم بگویم مهمترین چیز این است که علاقه مندی اصلا کافی نیست و راه درست را پیدا کنند. به آنهایی که راه صد ساله را یکشبه می روند نگاه نکنند، چون همه ما دیده ایم که چه افتاقی می افتد، پس به صورت آکادمیک و با تمرین و مطالعه این راه را شروع کنند.

*موسیقی کجای زندگی شما قرار دارد؟

موسیقی بخش جدایی ناپذیر از زندگی من است. من در تمام لحظات زندگی موسیقی می شنوم و با موسیقی لحظاتی از زندگی ام را می بینم.

*خواننده محبوب هم دارید؟

خواننده مورد علاقه من استاد همایون شجریان است که فکر می کنم خواننده مورد علاقه همه ما باشد.

*آخرین فیلم و کتاب خوبی که خوانده و دیده اید را معرفی می کنید؟

کتاب بازیگری به شیوه متد «لی استراسبرگ» و فیلم پدر.

*ازدواج چقدر برای هنرمندان سخت تر از مردم عادی است؟

به نظر من الان فرقی ندارد که بگوییم برای یک قشر ازدواج سخت تر است یا راحت تر. این موضوع خیلی شخصی است و به شخصیت طرف و شرایط آن آدم بستگی دارد که ازدواج برای او سخت یا راحت باشد.

*شما قصد ازدواج دارید؟

خیلی اینگونه نیست که بگوییم قصد داریم یا نداریم و به نظر من در یک شرایطی خودش اتفاق می افتد.

*در سینما و تلویزیون دوست صمیمی هم دارید؟

بله، دوستی دارم که ایشان را خیلی دوست دارم؛ باران کوثری اولین دوست صمیمی من در سینماست، ولی الان می توانم بگویم تعداد آنها بیشتر شده است و خانم ها گلاره عباسی عزیز و ویشکا آسایش دوست داشتنی هم دوستان من هستند.

*مافیا تا چه حد در سینمای ایران وجود دارد؟

مافیا در همان حد که در بقیه رشته ها در کشور ما وجود دارد، در سینما هم وجود دارد، نه کمتر و نه بیشتر!

*و حسادت بین بازیگرها تا چه حد وجود دارد؟

من خیلی قطعی نمی توانم بگویم که حسادت در بین بازیگرها وجود دارد یا نه، اما می توانم خدا را شکر کنم که تا الان در بین کسانی که با آنها همبازی بوده ام یا همکاری کرده ایم، این حس را نگرفته ام و یا ندیده ام.

*جلوی آینه تمرین جایزه گرفتن می کنید؟

جلوی آینه، شب موقع خواب و هنگام بیدار شدن تمرین می کنم و همه دیالوگ هایم را هم نوشته ام که ان شاءا… به زودی آن بالا برای شما بگویم و جایزه را بگیرم.

*شهرت را دوست دارید؟

نمی توانم بگویم نه، چون دروغ است، اما منتظر آن نیستم و برای من خیلی اهمیت آنچنانی ندارد.

*و حاشیه را؟

حاشیه نابودکننده هنر است و شما را از اصل ماجرا دور می کند. مثلا در مورد شهرتی که حاشیه باعث به وجود آمدن آن شده، خیلی قاطع می توانم بگویم دوست ندارم.

*اتفاقی افتاده که دوست نداشته باشید چهره مشهوری باشید؟

شاید این زیر ذره بین بودن آدم های مشهور در ابتدا جذاب باشد. کسانی که می گویند شهرت را دوست ندارند به دلیل این است که دیگر برای آنها آن جذابیت اول را ندارد و عادی شده است، حالا بدی های آن را می بینند، در نتیجه من الان نمی توانم بگویم شهرت را دوست ندارم.

*چقدر اهل ورزش هستید؟

تا سه چهار سال پیش به شدت اهل ورزش بودم و شاید برای شما جالب باشد که مربی ورزش بودم، ولی نمی دانم چرا ورزش کردن برای من خیلی کمتر و محدود به پیاده روی یا گاهی جلسات باشگاه شد.

*اگر ده میلیارد پول داشتید، چکار می کردید؟      

اگر ده میلیارد پول داشتم، پنج میلیارد را برای خودم برمی داشتم و چیزهایی که نیاز داشتم را می خریدم و پنج میلیارد را هم صرف هنر تئاتر می کردم.

*چهار شخصیت که دوست دارید از نزدیک ببینید.

باز هم «رابرت دنیرو»، «مریل استریپ»، «آل پاچینو» و استاد «بهرام بیضایی».

*بعد از کرونا اولین جایی که سفر بروید کجاست؟

به هند می روم!

*چیزی که از خودتان انتظار داشتید امروز باشید، هستید؟

نه نیستم، ولی سعی می کنم که باشم و اصلا دوست ندارم به آن چیزی که دوست دارم برسم. دائم انتظار خودم را از خودم زیادتر می کنم، چون به نظر من آن لحظه نقطه پایان هر آدمی است.

*فکر می کنید ده سال بعد کجا باشید؟

به لحاظ کاری دوست دارم ده سال دیگر در جایی باشم که کارگردان های تئاتر و سینما حتما به من فکر کنند، نه اینکه حتما من را انتخاب کنند که یک نقش را در فیلم یا تئاتر آنها بازی کنم، ولی بازیگری باشم برای اینکه به من پیشنهاد بدهند و در ذهن آنها باشم به عنوان بازیگری که می تواند آن نقش را بازی کند.

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا