خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی معصومیت Masumiyet + پخش صوت

در این مطلب از سایت جدولیاب شاهد خلاصه داستان قسمت ۱۰ سریال ترکی معصومیت Masumiyet هستید، برای خواندن این مطلب با ما همراه باشید. سریال ترکی معصومیت در ژانر درام، جنایی به کارگردانی عمور آتای و تهیه کنندگی فاروک تورگوت ساخته شده است. نویسندگی این سریال ترکیه ای بر عهده سیرما یانیک می باشد‌. بازیگران اصلی سریال معصومیت (Masumiyet) عبارتندا؛ ایلیدا الیشان در نقش اِلا، سرکای توتونجو در نقش ایلکر، دنیز چاکیر در نقش بهار، دنیز ایشین در نقش ایرم، هولیا اوشار در نقش هاله، مهمت اسلانتوق در نقش هارون و …

قسمت ۱۰ سریال ترکی معصومیت Masumiyet
قسمت ۱۰ سریال ترکی معصومیت Masumiyet

ایرم مقابل دوربین و لایو در اینستاگرامش، قرص می خورد و رو به فالوئرهایش می گوید: «دلیل مرگ من شوهرم و اون دختره هستن…. »
ایلکر، الا را در آغوش می گیرد. الا که ترسیده خودش را عقب می کشد و به سمت دکمه ی موارد اورژانسی می رود. ایلکر می گوید: «خواستی دکمه رو بزن. علیرغم این که میدونستم تو دادگاه شکست میخورم اومدم. میدونم دلیلی نداری تا منو ببخشی… » الا می گوید: «من مریض نیستم. » ایلکر که بغض کرده با سرش حرف او را تایید می کند. الا اشک می ریزد و از ایلکر می خواهد قضیه گردنبند و پیام های یک طرفه را توضیح بدهد. ایلکر می گوید: «گردنبند رو برای این که ایرم حسادت کنه خریدی… من یه گوشی دیگه بهت داده بودم تا با اون در ارتباط باشیم. این کار خیلی عصبانیت کرد و مدام به گوشی اصلیم زنگ میزدی منم مجبور شده بودم بلاکت کنم… »

الا گریه می کند و می گوید: «من خیلی بیچاره م. و شما از تمام بیچارگیم علیه م استفاده کردین… تو استفاده کردی… » ایلکر با ناراحتی می گوید: «معذرت میخوام اما منم مجبور بودم الا… » الا می پرسد: « اون شب چه بلایی سرم اومد؟ » ایلکر با ناراحتی توی سرش میزند و می گوید: «کاش یادم بیاد الا. اما من اون شب خیلی مست بودم. اگه واقعا من کاری نکرده باشم چی؟ » همان موقع بهار وارد اتاق می شود و به سمت ایلکر حمله می کند. ایلکر قبل از این که او متوجه بشود، شالش را زمین می اندازد.
خبر رفتن ایلکر پیش الا، همه جا پخش می شود. بعد از چهار ساعت دادگاهی شدن، به او پابند الکتریکی وصل می کنند تا از خانه نتواند خارج بشود.

اسماعیل مدام به سرزنش کردن او که با این کارش باعث لکه دار شدن اسمشان شده، ادامه میدهد.
وقتی این خبر به گوش ایرم می رسد او با گریه به اتاق می رود و وسایلش را جمع می کند. هاله پیدایش می شود و می گوید: «با رفتنت دیگه یه زن با غرور نخواهی بود. یه زن احمقی که بدو بدو میره با مردی که بهش خیانت کرده تو زندان ازدواج میکنه! » ایرم دوباره با حرف های او در خانه می ماند.
وکیل نمیداند از راه قانونی چطور می تواند از ایلکر دفاع کند که بانو پیشنهاد میدهد تا با قیافه ای مظلوم و حرف هایی که از قبل برایش نوشته شده، جلوی خبرنگاران برود و با مردم درد و دل کند و پشیمانی خودش را ابراز کند. هاله با این کار موافق است.

او پسرش را آماده می کند و مقابل دوربین می فرستد. ایلکر با قیافه ای ماتم زده و پشیمان از همه معذرت خواهی می کند و رابطه اش با الا را یک اشتباه یک شبه میداند. الا با شنیدن حرف های او خیلی عصبانی می شود.
بهار داخل روبالشی الا، شال ایکلر را می بیند و ناباورانه به دخترش که خجالت زده شده خیره می شود. الا شماره ای که ایلکر به شال چسبانده بود را برمیدارد و به آن زنگ میزند. ایلکر که منتظر تماس او بوده با عجله گوشی دیگرش را برمیدارد و با او صحبت می کند. الا سکوت کرده و ایلکر می گوید: «ببخشید الا من مجبور بودم اون حرفارو بزنم… » الا فورا گوشی را قطع می کند و مقابل چشمان بهار شال را درون سطل زباله می اندازد.

هاله سراغ ایرم می رود و به او می گوید که هیچ وقت موقع قهر و دعوا تختش را با شوهرش عوض نکند. ایرم با جدیت می گوید: «اون باید بیاد پیشم! » هاله، پسرش را هم راضی می کند تا پیش ایرم برود. ایرم از توجه ایلکر به خودش بالاخره خوشحال می شود.
هارون مقابل سوالات خبرنگاران در مورد این که به خاطر رابطه ی دخترش با ایلکر راضی نیست، سکوت می کند و این باعث می شود هاله به ایرم می گوید که پدرش را راضی کند تا در یک دورهمی خانوادگی و عکسی صمیمی این مشکل را حل کنند!

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی معصومیت + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا