خلاصه داستان قسمت ۳۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امیدها و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.َ

قسمت ۳۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۳۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۳۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

دجله که مادرش زنگ زده رفته جواب بده که مادرش بهش تولدشو تبریک میگه دجله ذوق میکنه و بعد از چند دقیقه حرف زدن میگه من باید برم بعدا بهت زنگ میزنم حرف بزنیم. تو این فاصله باریش به امیر میگه دجله دختر خوبیه بهش نزدیک نشو، امیر میخنده و میگه نمیفهمم چه ربطی به تو داره؟ باریش تهدیدش میکنه و میگه بهتره که ازش فاصله بگیری امیر داد میزنه به تو چه؟ و باهم درگیر میشن که فریس از راه میرسه و آنها را از هم جدا میکنه و به باریش میگه ماجرا چیه چرا دعوا میکنین؟ که باریش به سمت امیر حمله میکنه و میگه مثل ادم حرف نمیزنه جواب نمیده فریس یه ماشین میگیره و میگه سریعا میدی خونه. دجله آنها را میبینه که دعواشون شده و چون فریس اونجا بود نمیره جلو و پشت امیر قایم میشه و از اونجا بیرون میرن. نجات فریس را میبینه و میره پیشش، فریس بهش میگه چرا نگفتی امیر برادرزادته؟ نجات میگه آخه لزومی نداشت تو چرا نگفتی میای اینجا؟ فریس بهش میگه اومدم که سورپرایزت کنم. باریش سوار تاکسی میشه که میبینه همان موقع دجله سوار ماشین امیر میشه و به راننده میگه اونارو تعقیب کنه. امیر دجله را به خانه اس میرسونه و میره.

دجله وقتی وارد میشه میبینه که مرال براش یه کیک تولد گرفته و گذاشته رو میز و براش یه نامه گذاشته و تولدشو تبریک گفته و گفته یه مشکل خانوادگی پیش اومده امشب باید خونه خاله ام میرفتم و بهش گفته شمع را روشن کن حالا ارزو کن و فوت کن دجله این کارو میکنه که همان موقع باریش در میزنه و دجله با دیدنش جا میخوره و میگه اینجا چیکار میکنی بیا تو. باریش بهش میگه چرا انقد با امیری؟ چیه بین شما؟ ‌دجله میگه آروم باش بشین حرف بزنیم نمیفهمم چی میگی که باریش کیک تولدشو میبینه و میگه امروز تولدت بود؟ حتی تاریخ تولدتو هم بهم نگفتی ولی به امیر گفتی که واست هدیه هم گرفته بود دجله میگه من واسه اون هدیه گرفتم باریش میگه تو؟ و با حرص میگه چرا؟ دجله میگه واسه خونه کمک کرده بود خواستم تشکر کرده باشم، باریش کلافه میشه و با عصبانیت بهش میگه دیگه حق نداری بهش نزدیک بشی دجله میگه چرا؟ باریش میگه دوست ندارم دیگه هیچ جوره نزدیکش بشی نباید بشی میفهمی؟ دجله میگه اونوقت چرا؟؟ باریش میگه چون و بدون اینکه حرفشو بزنه از خانه میره. دجله به مرال زنگ میزنه تا ببینه چرا اینکارو کرده و اینارو گفته که مرال میگه مثل اینکه بدجوری عاشقت شده از اینکه تورو کنار امیر دیده حسادت کرده و نمیتونه تورو پیش اون ببینه، دجله جا میخوره و تو فکر میره.

چینار یه برنامه زنده ترتیب میده تا آصلی درباره فیلم و پدرش توصیح بده. دجله با کراج اونجا میره و برنامه شروع میشه. گولین به آژانس میره که میبینه خلوته از جولیده میپرسه چه خبره؟ جولیده میگه تو اتاق جلسه جمع شدیم تا برنامه آصلی ببینیم. آصلی شروع میکنه و میگه من تا چند وقت پیش فکر میکردم پدرم مرده و اصلا ازش خبری نداشتم و تو نوزادی منو گذاشتو رفت مادرم منو بزرگ کرد، مدرسه و دانشگاه فرستاد از همینجا دستشو میبوسم، آصلی میگه من وقتی آدرسشو پیدا کردم رفتم و دیدم و از خونه اش ناراحت شدم خواستم خونه جدید بگیرم واسش که نذاشت، همان موقع پدرش میاد تو برنامه و میگه معلومه که ازت کمک نمیخوام. برنامه متوقف میشه و آصلی و پدرش باهم دعوا میکنن، به تصویربردار میگن که تصویرو بگیر و پخش کن جوری که نفهمن. آصلی و پدرش باهم بحث میکنن و به صورت زنده رو آنتن میره، کراج کلافه میشه و با عصبانیت با پدر آصلی خیلی کوبنده حرف میزنه و دعوا میکنه و از آصلی حمایت میکنه و گیگه اگه بچه بدون پدر زندگی میکنه تقصیر اون پدره هرچی بشه تقصیر توعه و  میره. بچه های اژانس با دیدن کراج و شنیدن حرفهایش شوکه میشن و تشویقش میکنن.

کراج با حالی گرفته میره یه جا میشینه، دجله میره پیشش میشینه و میگه حرفهات خیلی خوب بود و بعد از کمی حرف زدن باهم دیگه کراج بهش میگه همیشه دختر از پدر یاد نمیگیره بعضی وقتا پدر از دختر یاد میگیره حالا تو هر سنی که باشه، دجله خوشحال میشه و ذوق میکنه. جلال به کراج زنگ میزنه و مساعت ۴ باهم قرار میزاره  کراج به دجله میگه من باید برم اینجا حتما تو برو به آدرس کافه ای که ایمیل ازونجا زده شده دوربینارو یجوری چک کن ببین کی بوده، دجله میگه باشه من انجامش میدم . دجله به کافه میره و به گارسون اونجا میگه من لپ تاپمو اینجا جا گذاشتم شما ندیدین؟ گارسون بهش میگه بزار برم از مدیریت بپرسم، وقتی میاد میگه اینجا لپ تاپی پیدا نشده، دجله میگه میشه دوربینارو چک کنین ببینین کسی برداشته یا نه تنام پروژه های من اونجاست کارم تو شرکت خیلی بهم ریخته ست. انها هم قبول میکنن تا چک کنن، دجله با دیدن فیلم دوربینها میفهمه که برن بوده. کراج تو اتاقش با به نفر در حال حرف زدن است و میگه الان که دیگه قرار نیست باهم همکاری داشته باشیم بهتره که از من بشنوه خودم بهش میگم، گولین اینو میشنوه و فکر میکنه که کراج اونو میخواد اخراج کنه و با چشمانی اشکی میره وسایلشو جمع میکنه و با خودش میگه نمیخواد به خودت سختی بدی آقا کراج خودم میرم.

کراج به دجله زنگ میزنه و میگه چیشد دوربین های مدار بسته رو چک کردی کی بود؟ دجله به دروغ میگه نه دوربیناشون خراب بود، کراج عصبی میشه‌. برن با خوشحالی سر صحنه سریال میره که میبینه بوسه هنوز اونجاست و با کارگردان در حال حرف زدن است ‌که میگه دوباره باهم شروع میکنیم کارو. برن عصبی میشه و ایمیل میده، هنوز که بوسه اخراج نشده بهتره که زودتر عملیش کنی وگرنه به همه میگم. بلافاصله دجله جوابشو میده بله حتما البته که همین امروز این ماجرا تموم میشه برن خانم خیلی بد میشه که بابام بفهمه ماجرارو، برن شوکه میشه و پشت سرشو نگاه میکنه و با دجله چشم تو چش میشه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا