خلاصه داستان قسمت ۳۸ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۸ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امیدها و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.َ
قسمت ۳۸ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
بکیر تمام تلاشش را میکند تا به برنامه ابراهیم تاتلیس بره در آوخر با پریده خانم حرف میزنه و موافقت میکنن تا بکیر هم با خودشون ببرن، بکیر کلی خوشحال میشه و ذوق میکنه. فیلم دجله و ایرم تو دادگاه پخش می شود که فریس با دیدنش عصبی میشه و دجله را صدا میکند. دجله میگه ببخشید فریس خانم ولی یکدفعه تو موقعیت بدی قرار گرفتیم، یکدفعه دیدیم خبرنگارا دارن سمتمون میان هیچ فکری به دهنم نرسید، فریس با عصبانیت میگه من حواسم بهت هست دجله دردسر درست نکن، دجله چشم میگه و به سرعت به اتاقش میرود. برن در حال اماده شدن برای رفتن به برنامه ابراهیم تاتلیس است و همزمان به دوستش سدا که پیشش اومده از سرکان برایش تعریف میکند. بهش میگه که خیلی مرد متشخصیه تا حالا کسی باهام اینجوری حرف نزده بود حتی بابام. سدا بهش میگه تو الان میدونی که بعدا در قبالش چی میخواد ازت؟ مطمئنی از پسش برمیای؟ برن میگه بهش فکر نکردم تنها چیزی که بهش فکر کردم اینه که من میخوام دجله از آژانس بره من نتونستم موفق نشدم حالا که سرکان میگه بسپار به من بهترین فرصته منه.
سدا به برن میگه چند شب پیش امیر و بازیش باهم دعوا کردن سر دجله و فیلمی که اونجا ازشون گرفتند را به برن نشون میده. برن بهم میریزه و میگه فیلمو واسم بفرست. برن ماجرارو برای سرکان میگه و فیلمو میفرسته. سرکان به برن گوشزد میکنه که به کسی چیزی نگو بسپار به من. سرکان با اجه تو کافه نشستن. اجه با چک کردن صفحه شخصی برن متوجه میشه که با باریش بهم زده. سرکان میگه واسه همین موضوع اومدم به کمکت احتیاج دارم و به اجه میگه یه خبر بنویس که برن و باریش به خاطر یه نفر سومی باهم بهم زدن، اجه میپرسه این واقعا حقیقت داره؟ کی هست؟ بهم بگو دیگه؟ سرکان میگه آره حقیقت داره، اجه میپرسه که کیه؟ بهم یه اسم بگو، سرکان میگه میگم ولی الان نه به وقتش تازه یه خبر دیگه هم دارم. اجه خبر را منتشر میکند. باریش تو اتاق پرو هستش که دجله میره پیشش. دجله متوجه میشه که باریش کلافه ست و باهاش حرف میزنه تا خودشو کنترل کنه و با امیر دعوا نکنه و در اخر کمکش میکنه که کتشو بپوشه و میگه اینجوری خیلی خوب شد به اینچیزا فکر نکن.
امراه و گولین تو پشت صحنه برنامه هستند که امراه این خبر اجه را میخواند و شوکه میشه و میگه یعنی کیه؟ گولین میگه من یه حدسی دارم ولی خب، امراه میپرسه کی؟ همان موقع دجله از اتاق باریش بیرون میاد و میره به سمت فریس. امراه میگه این اواخر چقد جیگر شده دجله، گولین میگه فکر میکنی واسه چیه؟ امراه میگه چی؟ گولین کلافه میشه و میگه تروخدا یخورده فکر کن امراه. کمی بعد بکیر پیششون میره و میگه که کی میتونیم بریم داخل؟ امراه و گولین میگن پریده خانم قول داده که کاراتو بکنه بری تو سالن ولی الان فقط همینجا بمون و جایی هم نرو ما باید بریم به یکسری کارها برسیم گولین میگه ولی ۱۰۰٪ نیست داداش بکیر خودتو واسه هرچیزی اماده کن. اجه میپرسه بگو اون نفر سوم کیه؟ بوسه؟ سرکان بهش میگه نه دجله. اجه میپرسد که دجله؟ دجله کیه؟ سرکان بهش میگه دستیار فریس. اجه میگه عزیییزم، اون که سرش به کارهای خودش گرمه. سرکان میگه منم سرم به کارهام گرمه ولی در کنار کارم زندگی شخصیمو هم دارم، انسان احتیاج به تفریح و خوشگذرونی داره دیگه.
سرکان فیلم مصاحبه باریش با خبرنگارا درباره دروغ بودن خبر اضافه شدن امیر به پروژه قصه ی پریا را برای امیر میفرسته. امیر عصبی میشه تو اتقاش که به محضو ورود فریس به اتاقش میگه این چیه فریس؟ این پسر چی فکر کرده؟ چقد درس خونده؟ چجوری به خودش اجازه میده هر مزخرفیو درباره من به خبرنگارا بگه؟ چجوری تو اجازه میدی؟ چرا جلوشو نمیگیری؟ فریس سعی میکنه آرومش کنه و ازش میخواد تو برنامه باهم دعوا نکنن و خودشونو کنترل کنه که امیر میگه بهش برو بگو صبر من یه حدی داره مزخرف بگه از این به بعد ساکت نمیشینم. دستیاز صحنه به برن و باریش و امیر میگه ابراهیم تاتلیس یه آهنگ میخونه بعدش از سه ستاره سریال قصه پریا دعوت میکنه که با گفتن اسم هاتون میرین روی صحنه. باریش و امیر بهم نگاه میکنن که باریش میگه همچین چیزی نیست امیر میگه باریش بزار یه بازیگر حرفه ای هم وارد سریالتون بشه و به برن میگه ببخشید بز
