خلاصه داستان قسمت ۴۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۴۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امیدها و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.َ

قسمت ۴۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۴۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۴۳ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

دجله شروع میکنه تو اینترنت درباره اوکان تحقیق میکند ولی چیزی پیدا نمیکنه. سرکان و مایدا باهم درباره آژانس حرف میزنن که سرکان میپرسه چرا آژانسو خریدی؟ مایدا میگه خب تو هم حتما خبرو شنیدی که جیلان میخواست بفروشه حتی تا دم معامله با قطری ها هم رفت ولی ما گفتیم آژانس دست خودمون باشه بهتره. مایدا بابت خرید شرکت بهش تبریک میگه و اضافه میکنه که باز خوبه تو از این کارها سر در میاری من که هیچی نمیدونم سپردم دست خودشون. سرکان میخندد و در جواب میگه آره از این صنعت چیزهایی بلدم ولی تو هم نزار که هرکاری خواستن بکنن تو رئیس آژانسی پس حرف اول و آخرو تو باید بزنی تو باید اول از همه از همه چیز باخبر بشی اینو یادت نره.

فریس پیش دجله میره و درباره اوکان دوست پسر سلن میپرسه، دجله بهش میگه اصلا از این پسر خوشم نیومد تو همه چیز دخالت میکنه از همه چیز ایراد میگیره خیلی هم مشکوکه میترسم آخرش کلاه بردار از اب دربیاد. فریس و دجله باهم تو کاروان سلن میرن. فریس از گل هایی که اونجاست تعریف میکنه که سلن میگه کار اوکانه نشده من یه روز با گل روزمو شروع نکنم و شروع میکنه به تعریف از اوکان. اوکان درباره موقعیت و لباس های سلن با فریس حرف میزنه و اعلام نارضایتی میکنه. فریس به سلن میگه چرا هیچجا حرفی از رابطتون نزدی؟ من اصلا خبر نداشتم! سلن میگه به خاطر اینکه چشم نخوره خوشبختیمون، اوکان هم میگه عکسی چیزی بزاریم همش میخوان بگن کی ازدواج میکنین، سلن میگه هرچند تو فکرش هستیم، اوکان جا میخوره که سلن بهش میگه فریس از دوستای نزدیکمه جای نگرانی نیست.

وقتی از کاروان بیرون میان، فریس به دجله میگه باید دنبال مدرک باشیم تا به سلن ثابت کنیم که اوکان عیاشی بیش نیست. پریده یه فکری به ذهنش میرسه، به هرکدام از گولین، امراه، بکیر و جولیده خبرهای مختلفیو میگه و میره تو یه کاغذ مینویسه که به کی چه خبریو گفته و لای مجله میزاره. پریده با میرو حرف میزنه و میگه حالا باید فقط منتظر باشیم تا ببینیم کدوم خبر درز میکنه تا جاسوسو بفهمیم کیه. شب چینار به خانه اش میره که میبینه مادر و پدرش اومدن اونجا. چینار که حسابی جا خورده میگه کی اومدین؟ چجوری اومدین تو؟ مادرش میگه سری قبلی از روی کلیدت یدکی گرفتیم با اون اومدیم داخل. چینار میگه حالا واسه چی اومدین؟ مادرش درباره همسایه قدیمیشون حرف میزنه، نشانه هتی مختلف میده که چینار میگه یادم اومد، مادرش میگه درباره دخترشون سویلای.

چینار که فکرش میره سمت موضوع ازدواج با اون دختر ‌پکر میشه که مادرش میگه اون ازدواج کرده اومدیم عروسی اون. پدر چینار تو یه موقعیت به چینار میگه خودتو نجات بده پسرم، مادرت اومده تا واستم زن نگیره از اینجا نمیره. دجله در حال رفتن به خانه است که یکدفعه میبینه خبرنگارا جلوی در خانه اش هستن. دجله هول میکنه و به مرال زنگ میزنه و میگه درو بزن و به سمت خانه میدود و از دست خبرنگارا فرار میکنه. دجله به مرال میگه اینا از کجا ادرسو پیدا کردن، مرال بهش میگه فعلا اونارو ول کن یه مشکل بزرگتر داریم. دجله به خانه میره که میبینه مامانش اومده.

دجله میپرسه مامان تو کی اومدی؟ چرا خبر ندادی؟ مادرش میگه میگفتم که بگی نیا؟ اینجا چه خبره؟ همه جا اسم توعه همه جا عکس توعه من تورو فرستادم اینجا واسه این چیزها؟ کیراچ به جایی زنگ نزد؟ کاری نکرد؟ دجله میگه خودم گفتم کاری نکنه وضع خرابتر نشه فریس خانم خودش همه کارارو میکنه، مادرش میگه اگه این ماجرا ادامه دار بشه میبرمت آنتالیا. باریش و آیدین برادرش به کلوپ میرن که برن و سدا دوستش هم اونجان و وقتی انها را میبینن میرن پیشش. بعد از چند دقیقه باریش میخواد بره سرویس بهداشتی و آیدین برای جواب تلفن دادن اونجارو ترک میکنن. دونفر به باریش متلک میندازن و باهم دعواشون میشه ایدین سعی میکنه جداشون کنه که سرکان از راه میرسه و باریشو میبره. و به خانه میرن.

سرکان به باریش میگه دلیل این کارت چی بود؟ که باریش میگه چرت و پرت گفتن عصبی شدم آیدین میگه درباره مشکل من که نبوده؟ باریش میگه اگه اینجوری بود میومدن پیش خودت نه من. سرکان میگه من همه تلاشمو میکنم که خبرنگارا این خبرو پخش نکنن و وقتی میفهمه مشکل آیدین چیه میگه فردا بیا آژانس تا ببینیم چیکار کنیم واسه مشکلت و میره. آیدین میگه حواست هست این سرکان بیشتر از فریس بهت میرسه فکر کنم میخواد بری با اون کار کنی اگه همچین پیشنهادی داد درباره اش فکر کن. سرکان به دوست خبرنگارش زنگ میزنه و میگه که حتما فیلما به دستت رسیده، فقط میخوام فیلمهایی که برن توش هستو دربیاری اون هیچ کاره بوده.

پردیده فردای آن روز تو حیاط آژانس میبینه یکی از خبرهایی که گفته بود پخش شده و با خوشحالی میره تو اتاقش که ببینه تو اون برگه ای که نوشته بوده خبر منتشر شده واسه کی بوده که میفهمه بکیر اون مجله را کلا انداخته دور . کراج و گولین یه نقشه میکشن که سر راه یه کارگردان فرانسوی که دنبال خواننده خیابانی میگرده، مراد یکی از بازیگراشو که هم خواننده میخونه هم گیتار میزنه را قرار بده تا اینجوری نقش را بگیره. مراد شروع به نواختن میکنه و نظر کارگردان جلب میشه و به طرف صدا میره و ازش خوشش میاد و مترجمش به مراد میگه که میخوان ازتون تست بازیگری بگیرن.

مراد تا عینکشو برمیداره مترجمش اونو میشناسه و مراد بهش میگه که چک سفید امضاء میدم بهت ولی منو لو نده با کلی پیشنهادی که بهش میده مترجم بالاخره نرم میشه و قبول میکنه و بهش میگه شماره تلفنتونو بدین آدرس تست بازیگریو براتون بفرستیم. بعد از رفتن آنها کراج و گولین میرن سمتش و کراج میگه دیدی گفتم اوکی میشه. مراد میگه شب تست بازیگریه اونو چیکار کنیم؟ کراج میگه اونم یه کاریش میکنیم، ازش میپرسن چجوری قانعش کردی؟ مراد میگه میخوای بدنی چجوری راضیش کردم؟ چک سفید دادم بهش، همگی میخندن و میرن.

 

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا