خلاصه داستان قسمت ۵۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۵۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۵۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۵۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

سرکان با پدر مایدا قرار میزاره و درباره آژانس حرف میزنن. پدر مایدا از آژانس میناله و میگه من فکر نمیکردم آژانس انقدر نزول کنه سرکان بهش میگه خوب شما الان میخواین چیکار کنین؟ پدر مایدا میگه قصد دارم آژانسو بفروشم، سرکان بهش میگه اگه الان این کارو کنین خیلی ضرر میکنین پدر مایدا میگه دیگه مهم نیست میخوام ردش کنم و به سرکان پیشنهاد میده که آژانسو میخری یا نه؟ سرکان بعد از کمی فکر کردن میپرسه میخرم با ۱۰ میلیون دلار فقط به یه شرط اونم این که خیلی زود کارهاشو بکنین تا واگذار بشه بهم پدر مایدا که میبینه شرایط خیلی خوبیه دستشو دراز میکنه و باهم دست میدن و بهش تبریک میگه سرکان میگه مبارک هممون.

کراج سر میز صبحانه با مایدا درباره آژانس حرف میزنه و مایدا میگه که بابام قصد داره آژانسو بفروشه کراج میگه نه نباید این کارو بکنه این آژانس درسته الان ضرر کرده ولی درست میشه دوباره، مایدا آرومش میکنه و میگه فقط تو فکرش هست عملی نکرده هنوز که. فریس ماجرای استرس بورا به پریده میگه. پریده بهش یه قوطی قرص آرامبخش میده و میگه کاملا ارگانیکه خیالت راحت آرومش میکنه و بهترین امتحانشو میده.  هاکان کارگردان فیلم جدید به اتاق چینار میاد و چینار جولیده را بهش معرفی میکنه و میگه این همونیه که بهتون گفته بودم بازیگر آقا کراجه. جولیده به هاکان میگه که من هیچ سابقه بازی‌جدی ندارم ولی میخونم خوندنم بد نیست، هاکان میگه مهم نیست واسه من بیشتر صدا مهمه که بتونه با طبیعت خوب ارتباط بگیره و بیانگر طبیعت باشه‌.

کراج وارد اتاق میشه و از جولیده میخواد تا یه کاری انجام بده، جولیده استرس میگیره که مبادا هاکان بفهمه جولیده منشی آژانس هم هست. فریس و دجله با بورا میرن جایی خلوت تا قبل از امتحان رانندگی تمرین کنه اما مثل همیشه هول میکنه و خوب رانندگی نمیکنه، دجله به فریس میگه بزار من امتحان بکنم و آروم آروم بهش میگه چیکار کنه، بورا بهتر رانندگی میکنه ولی باز هم در آخر خراب میکنه. فریس و دجله استرس میگیرن که موقع امتحان قراره چه اتفاقی بیافتد. بورا سر امتحان میره، فریس قبلش بهش یکی از اون قرص هارو بهش میده و میخوره. بورا خوب امتحان میده و قبول میشه وقتی دجله و فریس میفهمن که موفق شده خوشحال میشن و دجله میگه منم از اون قرصا میخوام ‌خیلی کارساز بوده ولی فریس میگه من همه ی قرصارو خالی کرده بودم بورا موفقیتی که بدست آورده به خاطر خودش بوده نه قرص.

سرکان کادوهای سال نو مدیر برنامه ها و دستیارهای آژانس اگو را میفرسته. کراج از این کارهای سرکان کلافه میشه. مادر چینار که از قبل دعوتنامه گالری را تو جیب چینار پیدا کرده بود با پدر چینار آماده میشن و منتظر چینار میمونن تا بیاد باهم برن. از طرفی مادر چینار به جولیده زنگ میزنه و میگه که اون هم بیاد. چینار به خونه میرسه ولی با دیدن مادر و پدرش که حاضرن جا میخوره، مادرش دعوتنامه هارو نشون میده و چینار میگه حال ندارم خودتون برین، مادرش با ناراحتی و گریه راضیش میکنه. سر راه جولیده را برمیدارن که چینار جا میخوره. جولیده میگه مادرت زنگ زد دعوتم کرد و باهم به طرف گالری میرن. باریش و آیدین فیلم میبینن و باریش میگه نمیرم گالری و مطمئن باش که دجله به خاطر من میره و زنگ میزنه که ببینه کجام چرا نرفتم. دجله حاضر میشه و به گالری میره تو مسیر به مرال زنگ میزنه و میگه دارم میرم، مرال میپرسه باریشم هست؟

دجله میگه آره تازه با اون بازیگر مهمانه میاد مرال واسش آرزوی موفقیت میکنه و میگه همه چیزو بعدا واسم تعریف کن. مادر چینار هر کدوم از اثر هنری هارو که میبینه ربطش میده به موضوع ازدواج یا چیزهایی که به ازدواج مربوطه. دجله تو گالری میچرخه و بعد از چند دقیقه با امیر حرف میزنه و با چشم دنبال باریش میگرده. به باریش زنگ میزنه تا ببینه کجاست، باریش با دیدن اسم دجله روی گوشیش به آیدین میگه دیدی گفتم زنگ میزنه و وقتی تلفنو جواب میده، دجله بهش میگه کجایی؟ باریش میگه با داداشم دارم فیلم میبینم دجله میگه یعنی من اشتباه فکر کردم که میای؟ باریش میگه نه نظرم عوض شد، دجله که تو ذوقش خورده میگه باشه خوبه همان موقع امیر صداش میزنه و دجله از قصد میگه الان میام امیر و تلفنو قطع میکنه.

باریش که میفهمه امیر هم اونجاست و نظرش عوض میشه و حاضر میشه میره سمت گالری. دجله اونجا آسلهان را میبینه. آسلهان سراغ باریشو ازش میگیره که میگه باریش نمیاد نظرش عوض شده، آسلهان میگه ای بابا ای کاش بهم خبر میداد منم نمیومدم، دجله حسودی میکنه و میگه یعنی شما فقط به خاطر باریش اومدین؟ آسلهان میگه آخه میخواست فریس خانم باهام آشنا کنه، دجله پیشنهاد میده که آشناش کنه اما مخالفت میکنه و میگه نمیخواد خود باریش بعدا معرفی میکنه و میره. مادر و پدر چینار به یه استند عروس و داماد میرسن و میخوان حرف عروسیو پیش بکشن که چینار جلوشونه میگیره. جولیده میگه برعکس این استند میگه به زور نباید کسیو مجبور به ازدواج کرد.

دجله به یه مجسمه زل زده که باریش یک‌دفعه از پشت سر میاد و میگه به چی زل زدی؟ دجله میترسه و بهش میگه ایندفعه شد ۲ دفعه چیشد؟ فیلم میدیدی که!! باریش میگه تموم شد گفتم بیام یه دوری بزنم و ازش درباره مجسمه میپرسه. دجله میگه فقط بهم نگاه میکنن و حرفها و احساسشونو اینجوری بهم منتقل میکنن. بعد از مدتی آسلهان اونارو باهم میبینه و از باریش گلگی میکنه. دجله میگه من میرم دیگه تا با نگاهتون بهم دیگه حرفاتونو بزنین. دجله پیش امراه میره و باریش و آسلهان پیش فریس. فریس از دست آسلهان کلافه شده و از دستش فرار می‌ کنه.

دجله در حال رفتن است که باریش میبینتش و او را همراهی میکنه. باریش و امیر بهشون یه کار پیشنهاد شده که مدیر برنامه باریش فریس و نماینده امیر دجله ست. دجله و باریش تو موفق شدنشون تو این کار شرط میبندن. باریش میگه سر یه چک سفید امضاء چون من به خودم مطمئنم دجله هم میگه ببینیم. فردای ان روز دجله به جلسه میره و بعد از معرفی خودش یه گزارش کوتاه و مفید برای کارگردان ارائه میده. کارگردان ازش تعریف میکنه و میگه این بهترین گزارشی بود که تاحالا شنیده بودم خیلی کوتاه و مفید و بهش میگه تاحالا به کار تبلیعات فکر کردی؟ ….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا