خلاصه داستان قسمت ۵۴ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۴ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۵۴ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۵۴ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۵۴ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

دجله و باریش ذوق زده بهم نگاه میکنن و دجله میگه خب دیگه بریم تو شاید دنبالمون بگردن. اول من میرم بعد از چند دقیقه تو بیا که مارو باهم نبینن چون مارو باهم ببینن به مشکل میخوریم باریش قبول میکنه. دجله اول میره پایین و مرال با دبدنش ازش میپرسه که کجا بودی؟ دجله میگه تراس بودم با باریش، مرال میگه چیشد؟ چی خواستی ازش؟ چک سفید امضاء داشتی، دجله میگه هیچی نخواستم یه اتفاقی افتاد که جا خوردم نتونستم چیزی بخوام دیگه، مرال گفت چیشد؟ دجله دم گوشش میگه باریش منو بوسید، مرال از شدت هیجان میخنده و جیغ خفیف میکشه که باریش میاد و میفهمه که به مرال گفته و بهم لبخند میزنن. کراج از شدت عصبانیت چیزی که شنیده در را محکم میبنده که پریده و چینار نگران میشن که چه اتفاقی افتاده.

کراج با مایدا دعوا میکنه که تو آژانسو فروختی من از هیچی خبر ندارم؟ اونم به سرکان؟ مایدا میگه آژانس وضعیت خوبی نداشت هیچکی حاضر نمیشد بخره، زیر قیمت گذاشتیم واسه فروش ولی هچ خبری نبود از خرید. تو خانه بعد از کمی بحث کردن کراج و مایدا دعواشون میشه سر اینکه تو تصمیم گیری برای فروش مایدا هبچ مشورتی با کراج نکرده که مایدا در آخر میگه آژانس خودم بود هرکاری دلم میخواست انجام دادم کراج ناراحت شده و از خانه بیرون می زند. کراج به چینار و پریده و فریس زنگ میزنه و شبانه میگه یه کار خیلی مهم دارم باهاتون و تو یه کافه باهاشون قرار میزاره. کراج اونجا ماجرای فروش آژانس به سرکان را میگه و ازشون میخواد که جلوی سرکان بایستند ولی پریده میگه من از آژانس نمیرم نیمتونم جای دیگه کار کنم برام سخته، چینار و فریس هم تایید میکنن، کراج میگه یعنی الان پشت منو خالی میکنین دیگه؟!

فریس میگه کراج اینجوری نیست ولی ما تا یه جایی میتونیم به فکر آژانس باشیم از یه جایی به بعد دیگه باید به فکر خودمون باشیم کراج فعلا کاری نمیتونیم بکنیم. فردای ان روز کراج تو تراس آژانس ایستاده که سرکان میره پیشش و باهم حرف میزنن. سرکان بهش میگه گفته بودم با من در نیوفت، کراج با عصبانیت بهش میگه یه روزی‌‌ من این آژانسو ازت پس میگیرم و میندازمت بیرون. سرکان پشت میز مینشیند و جلسه ای برای منیجرها میگذارد. بهشون میگه دلم واسه جمع شدنمون تنگ شده بود بعد از سالها دوباره دور هم جمع شدیم. و قراردادهای جدید را بهشون میده، بعد از خواندن و امضاء کردن سرکان بهشون میگه که من تصمیم گرفتم دوتا آژانس اگو و برلین را یکی کنم حالا باید شروع کنیم تا اگو را برگردانیم به روزهای قبل.

سرکان میگه اولین قدم یکی از بندهای قرارداده که بهش باید عمل کنیم اونم اینه که نباید هیچ بازیگری را از دست بدیم حواستون جمع باشه بازیگر از دست بدین از کازم اخراج گیشین. سرکان شروع میکنه تک تک ازشون میپرسه که واسه امروز چه کارهایی دارن و آنها از برنامه هایشان برای سرکان میگن. بعد از اتمام جلسه سرکان به کراج میگه تو بمون و بعد از رفتن همه بهش میگه مواظب باش دردسر درست نکنی چون سابقه خوبی نداری زیاد دردسر درست کردی ولی بگم بخوای دردسر درست کنی باید به فکر یه کار دیگه ای باشی. فریس سعی میکنه از سرکان دور بمونه ولی سرکان به اتاق فریس میره و میگه دیشب سرکان جلسه سری گذاشته بود؟ چون اگه اینجوری نبود قطعا بدون بیدار کردن من نمیرفتی، فریس بهش میگه دیشب هر اتفاقی بینمون افتاده اشتباه بود.

سرکان لبخند میزنه و میگه فکر نکنم از طرف من اشتباه نبوده که فریس میگه اگه اینجارو نگرفته بودی منم همین نظرو داشتم ولی الان که آژانسو خریدی ادامه دادن اشتباهه چون تو الان دیگه رئیس منی من میدونم که با رئیسم نباید رابطه داشته باشم. سرکان قبول میکنه و میگه باشه هرجور تو بخوای فریس و میره. دجله به اتاق کراج میره و ازش حالشو میپرسه، دجله به خاطر حال داغون کراج اعصابش خورد میشه. وقت از اتاقش بیزون میاد آقا سینان بهش زنگ میزنه و درباره عکس های امیر حرف میزنه باهاش و میگه نماینده شرکت معروف سینمایی فیرز گیمز اینجاست و از عکس های امیر خوشش اومده و میخواد اگه به توافق رسیدن از امیر برای کارهایشان استفاده کنند. دجله حسابی ذوق کرده و خوشحاله و به امیر پیام میده که یه خبر خوب دارم واست.

کراج با پریهان بازیگرش یه قرار میزاره تو دفترش تا درباره کار جدید و قرارداد صحبت کنن. موقع رفتن پریهان سناریو محمت را میبینه تو دست فریس و ذوق میکنه و میگه تو با مهمت کار میکنی؟ فریس میگه درسته چطور؟ پریهان میگه خدایی خیلی با استعداده و خیلی دوست دارم که باهاش کار کنم فریس میگه خیلی خوبه که حتما مهمت هم خوشحال میشه و سناریو به دست پریهان میده تا بخونه ولی کراج که میبینه فریس متوجه علامت های اون نمیشه سناریو از دست پریهان میگیره و به فریس میده و میگه ما کار خودمون فعلا زیاد داریم ولی باز هم فریس نمیفهمه و سناریو میده دست پریهان میگه بخون تا به قرار ملاقات بزارم‌. فریس از تو اتاقش زنگ میزنه به مهمت ولی او با شنیدنش میگه امکان نداره من با اون حتی یه فنجون قهوه هم نمیخورم.

دجله میپرسه چیشد؟ که فریس میگه بدبخت شدیم. باریش به دجله پیام میده که باهم صبحانه بخوریم؟ دجله ذوق میکنه و میگه فکر خیلی خوبیه ولی من آژانسم کار دارم، باریش با کلافگی میگه امروز که تعطیله، دجله میگه خیلی اتفاقا اقتاده دیدمت برات تعریف میکنم. ایدین در حال رفتن به آژانسه که باریش میگه امروزم کار داری؟ آیدین بهش میگه که سرکان اگو را خریده الانم گفته برم اونجا. باریش جا میخوره و میگه واقعا؟ آیدین تایید میکنه و میگه گفته بودم اوضاع اگو خوب نیست که. باریش به دجله زنگ میزنه و میگه بیا کافه پشت آژانس ببینمت یه قهوه بخوریم که دجله قبول میکنه و سریع به اونجا میره ولی وقتی میرسه خبرنگارا جلوی باریشو میگیرن و درباره نفر شخص سوم رابطه شون سوال میکنن. دجله با دیدن خبرنگارا حسابی ترسیده و میره و بهش پیام میده که اگه مارو باهم میدین فریس خانم میفهمید منو میکشت برمیگردم آژانس، باریش از دست خبرنگارا کلافه میشه و میره…

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا