خلاصه داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۶۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۶۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۶۰ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

سرکان سر جلسه به همه میگه دجله لیاقت این ترفیع را داره ماه ها رازیو تو دلش نگه داشته و به کسی چیزی نگفته و از طرفی پریهان ساواش و مهمت را برگردوند به آژانس. بعد از جلسه فریس از سرکان میپرسه این موضوع که ربطی به کراج نداره؟ سرکان میگه نه اصلا به هم ربطی نداره. دجله این موضوع را میره به کراج میگه‌ کراج خوشحال میشه و میگه تو لیاقتشو داری سرکان درست میگه مدیر ب نامه خوبی میشی و اصلا هم به حرف بقیه نه فکر کن نه بزار ذهنتو درگیر کنه. امراه و گولین باهم به یه کافه خیابونی میرن و باهم قهوه میخورن، امراه از دجله گلگی میکنه و میگه دیگه از این به بعد ما هیچ کاری نمیکنیم چون کاری انجام بدیم یا انجام ندیم کارمون دیده نمیشه که فقط دجله را میبینن. گولین با طعنه میگه بالاخره دجله دختر آقا کراجه دیگه با ما یکی نیست که  امراه میگه اخه یعنی چی الان منم برم بگم نوه پریده خانمم تا ترفیع بگیرم؟

گولین چپ چپ نگاهش میکنه که امراه میگه همینجوری الکی گفتم بابا. دجله به خونه کراج رفته و باهاش درباره برن و وضعیتشون حرف میزنه که کراج میگه هنوز خبری نیست ازش نمیدونیم کجاست، دجله میپرسه با مایدا خانم حرف زدی؟ رابطتون خوب شد؟ کراج برگه را بهش نشون میده که مایدا نوشته من نمیتونم کنار بیام و باید از هم طلاق بگیریم. دجله استرس میگیره و میگه حالا باید چیکار کنیم؟ کراج میگه تو نمیخواد خودتو اذیت کنی به اندازه کافی کار کردی واسم خودم درستش میکنم. فردای آن روز دجله به آژانس میره ولی لمراه و گولین بهش اعتنایی نمیکنن و همین باعث میشه دجله ناراحت بشه. دجله میره پیش سرکان و میگه من نمیتونم پیشنهادتونو قبول کنم واسم خیلی زوده من از دستیار فریس خانم بودن راضیم امراه از من کار بلدتره تجربه بیشتری داره.

سرکان میگه ببین دجله گذشته هارو فراموش کن ماجرای من و کراج بین خودمونه و خودتو درگیرش نکن، الانم یا این پیشنهادو قبول میکنی یا این که باید به فکر یه کار دیگه باشی برو فکراتو بکن. دجله وقتی به اتاقش برمیگرده به امراه میگه به خدا من اصلا از هیچی خبر نداشتم امراه شما که دیدین حتی رزومه هم پر نکردم یا داوطلب نشدم من اصلا نمیخواستم مدیر برنامه بشم داشتیم با هم بقیه را رد میکردیم که تو انتخاب بشی، امراه میگه یعنی تو خودت از هیچی خبر نداشتی؟ دجله میگه معلومه که نه، امراه میپریه یعنی به باباتم چیزی نگفتی؟ دجله میگه نه نگفتم ولی امراه میگه ببخسید دجله ولی دیگه حرفاتو نمیتونم باور کنم، گولین هم همینو میگه و میرن. فریس از خبرهای تو فضای مجازی میفهمه که بازیگرش اگه با کارگردان فیلم رابطه داره. فریس با سرکان حرف میزنه و میگه باید جلوشونو بگیریم نباید تا آخر فیلم رابطه داشته باشن چون ریتینگ فیلم میاد پایین.

تانر بازیگر چینار تو کافه نشسته منتظر چینار که باریستا کافه از اونجایی که به بازیگری علاقه داره برای تانر یه نقشیو اجرا میکنه. چینار میاد و بعد از چند دقیقه تانر ازش میخواد ‌که جانر باریستا کافه را به کارگردان معرفی کنه و بهش تو این فیلم فراری یه نقش کوچیک بده. باریش را آماده میکنن تا سکانسش را فیلمبرداری کنن. تو لباس باریش کیسه خون مصنوعی میگذازند تا با برخورد تیر الکی بهش بترکد. سر صحنه فیلمبرداری وقتی موقع سکانس شلیک میرسه، آنها به جای اینکه تیر الکی بزارن تیر واقعی میزارن و دست باریش خراش بر میداره و روی زمین می افتد، کارگردان فکر میکنه که باریش داره نقش بازی میکنه و ازش تعریف میکنه ولی عوامل پشت صحنه میان و میگن کیسه خون نترکیده. سینان شوکه میشه و میگه یعنی چی؟ اونجا میفهمن که باریش واقعا تیر خورده و به امبولانس زنگ میزنن از طرفی به عوامل میگه که به فریس زنگ بزنین و خبر بدین بهش که فریس بر نمیداره و سینان ۲

به خاطر همین به دجله میگه زنگ بزن به کارگردان فیلم فراری و بهشون بگو تانر، جانر را برای یه نقش کوتاه انتخاب کرده یه نگاه بندازن بهشون. دجله زنگ میزنه و ماجرارو بهشون میگه. بعد از چند دقیقه با دجله تماس میگیرن ولی ماجرای تیر خوردن باریشو بهش میگن. دجله شوکه میشه و با ترس به اتاق فریس میره و بعد از خبر دادن به سرعت به طرف بیمارستان راهی میشه. سینان به باریش میگه من تا ته این ماجرارو میرم خیالت راحت باریش ازش میخواد آروم باشه و میگه چیزی نشده ولشون کن من از کسی شکایت ندارم، سینان با خشم میگه یعنی چی باریش؟ اگه سکانسی بود که به جای دست باید به قلب نشونه میگرفت چی؟ الان مرده بودی، باریش میگه حالا که چیزی نشده ول کن کش نده ماجرار. چند دقیقه بعد دجله با ترس و وحشت پیش باریش میره تا ببینه چیشده! دجله با ترس باریشو در آغوس میگیره و میپرسه که چیشد؟

همانجوری که دجله بالاسر باریش میگرده و بهش رسیدگی میکنه، آیدین به اتاقشان میره و حال باریشو میپرسه که چیشده؟ باریش میگه چیزی نیست یه کوچولو خراش برداشته. آیدین عصبی میشه و میگه من تا ته این ماجرارو میرم حالا ببین. باریش سعی میکنه که منصرفش کنه و وقتی فرصت لازمی پیدا میکنه به آیدین میگه پی این ماجرارو نگیر. آیدین متوجه میشه که همه این کارها زیر سر خودش بوده تا دجله ازش مراقبت کنه. آیدین تعجب میکنه و میگه خوبه پس یه کاری میکنیم هروقت بینتون شکراب شد تو یه تیر بخور. فریس از راه میرسه تا مطمئن بشه که حالش خوبه.

دکتر میاد و معاینه اش میکنه و میگه خوبی چیزیت نیست و میگه مرخصی، دجله میره کارهای ترخیصو انجام بده. ایدین میخنده و باریش میگه اگه سرما میخوردم ۲روز نگهم میداشتین حالا که تیر خوردم مرخصم؟ فریس به دجله میگه باریشو میرسونی خونه سریع میای که کار داریم. دجله تو خونه بعد از رسوندن باریش میخواد بره که باریش میگه منو تو این وضعیتم میخوای تنها بزاری بری؟ دجله میگه کار دارم باید برم ولی زود میاد تو این فاصله تو استراحت کن. بعد از رفتن دجله، باریش به آیدین میگه من باید تو خونه تنها باشم کسی هم نباشه که اینجوری دجله بیاد باهم باشیم. آیدین قبول میکنه و میگه خبر بده زمانشو بهم….

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا