خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۶۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۶۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۶۲ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

کراج با دیدن اون پیغام درباره سرکان به هول و ولا می افته. دجله و باریش تو خونه بالاخره تنها میشن و باریش بهش میگه باورم نمیشه بالاخره تنها شدیم، دجله میگه واقعا؟ همان موقع زنگ در خانه اش میخوره که دجله میگه ۲نفر مردن نمیشناسمشون. باریش درو باز میکنه که آنها میگن پرستار هستیم آقا جلال فرستادن مارو تا بهتون رسیدگی کنیم باریش برای اینکه خلوتشون بهم نخوره میگه نه نیازی نیست ولی دجله استقبال میکنه و به داخل خانه راهنماییشون میکنه. آنها به باریش آمپول میخوان بزنن ولی از اونجایی که باریش از آمپول میترسه میگه نمیخواد لازم نیست ولی دجله میگه بزار بزنن زود خوب بشی. بعد از تزریق مسکن دستشو پانسمان میکنن و بهش میگن تو مسکن آرامبخشه چند دقیقه دیگه میخوابین.

باریش میگه من نمیخواستم بخوابم چرا زدین؟ از طرفی دجله میاد و میگه باید من برم دیگه و خداحافطی میکنه. باریش به خاطر اینکه اونجوری که میخواست پیش نرفته برنامه هاش کلافه میشه و پرستارهارو رد میکنه و به برادرش آیدین زنگ میزنه تا بیاد. فردای آن روز کراج با برن پیش آقا جلال میرن. برن عذرخواهی میکنه که جلال میگه نه نمیشه برن بار اولت نیست به خاطر حرمت دوستیم با کراج ازت شکایت نمیکنم ولی از این به بعد اسمت از سریال پریا خط خورده. برن ناراحت میشه و گریه میکنه. دجله در حال رفتن به محل کارش است که تصمیم میگیره قبلش به باریش سر بزنه. زنگ در خونه باریش زده میشه که آیدین میره درو باز میکنه و وقتی با دجله روبرو میشه جا میخوره، دجله هم تعجب میکنه چون باریش دیشب بهش گفته بود آیدین پیش خواهر زینب میماند. دجله وقتی وارد خونه میشه از ریخت و پاش ها و آشغال های تخمه متوجه میشه که باریش الکی میگه درد داره و به اصطلاح خودشو لوس می کنه.

دجله درباره خواهر زینب از آیدین میپرسه و از اونجایی که باریش چیزی بهش نگفته بود تضاد حرف هاشون مشخص میشه و دجله میره به اتاق باریش. دجله باریش را از خواب بیدار میکنه و باهم به طبقه پایین میرن. دجله میگه دیگه باید برم سرکار، باریش خودشو میزنه به درد و میگه منو میخوای بزاری بری؟ دجله که میدونه ادا درمیاره بهش میگه آخی درد داری؟ ولی من باید برم میخوای به پرستارها بگم بیان پیشت؟ باریش میگه نه نمیخواد لازم نیست. بعد از رفتن دجله آیدین میگه فکر کردی دجله این دروغ هارو باور کرده؟ باریش میگه تقصیر توعه دیگه. آیدین میخواد بره سرکار که باریش بهش میگه فهمیدم زنگ میزنم میگم خبرنگارها اومدن دم در خونه بیا کمکم کن. آیدین میگه مشخص میشه که دروغه چون اونا بیان نمیرن بگو طرفدارات اومدن این بهتره، باریش میگه شب دیر میای دیگه؟ آیدین میگه فهمیدم دیر میام و میگه خوش بگذره و میره.

دجله در تست فیلمبرداری جانر هستش. اونجا جانر باید در مقابل تامر لونت بازیگر مشهور ترکیه بازی کند ولی دیالوگهایش را یا یادش میره یا جابه‌جا میگه و همین باعث میشه که اسمش از نقش اول بودن خط بخوره. دجله استرس میگیره و به چینار میگه جانر که انقد مشتاق این نقش بود و همه چی داشت خوب پیش میرفت، الان چجوری بهش بگم رد شدی؟ چینار سعی میکنه آرومش کنه و میگه خیلی از این اتقاقا از این به بعد میوفته واست. از روش ساندویچ استفاده کن. دجله جا میخوره که چینار واسش تعریف میکنه یعنی اول یخورده از خوبیا میگی جنبه های مثبت بعد خبر بد بعد دوباره با جنبه های مثبت پوشش میدی خبر بدی که دادیو تو اکثر مواقع جواب میده امتحانش کن در ضمن ماجرای کراج جدا از کار هستش هرجا گیر کردی بهم بگو کمکت کنم باشه؟

دجله خوشحال میشه و قبول میکنه. دجله تو ماشین در حال تمرین کردنه که چجوری بگه به جانر که باریش زنگ میزنه و میگه طرفدارها اومدن اینجا بیا کمکم کن فراریم بده دجله میگه الان سریع میام از خونه بیرون نرو. باریش منتظر دجله میشینه. کراج به اتاق سرکان میره و بهش ماجرارو میگه. سرکان میگه بقیه شو بسپار به من، من برمیگردونمش به سریال. کراج با یادآوری اطلاعاتی درباره سرکان بنا به نامه ای که دریافت کرده به دنبال سرنخ هایی هست که سر از کارش تو آمریکا در بیاره‌. سرکان و فریس که خبری درباره رابطه اگه و سمیح در اینترنت میخوانند کلافه میشن. تهیه کننده به فریس زنگ میزنه و میگه سریعا بیاین باید یه جلسه بزاریم. تو جلسه تهیه کننده میگه نباید اگه و سمیح باهم دیده میشدن ولی الان که این اتفاق افتاد دیگه صلاح نمیبینم باهم تو یه پروژه باشین.

اگه کلافه میشه و سمیح از اون پروژه بیرون میاد و به اگه میگه دیگه به هیچکی ربطی نداره رابطمون.دجله به خونه باریش میرسه و بهش میگه از طرفدارا هیچ خبری نبود ‌که پس کجان؟ باریش میگه حتما اومدم تو رفتن، دجله میگه شایدم تو دروغ گفتی تا منو بکشی اینجا هان؟ باریش میگه نه بابا واسه چی همچین کاری باید بکنم؟ دجله به باریش رسیدگی میکنه. باریش هرموقع که میخواد به دجله نزدیک بشه دجله به یه بهونه ای کناره گیری میکنه. باریش و دجله تو یه موقعیت بالاخره میخوان همدیگر را ببوسند که دست دجله رو بازوی زخمیه باریش میخوره و باعث میشه زخمش سر باز کنه و خون میاد که دجله هول میکنه و میگه باید سریع پانسمانش کنم باریش میگه نمیخواد ولی دجله میگه نه اینجوری نمیشه. دجله بعد از پانسمان کردن زخم باریش میخواد جمع وجور کنه اونجارو که باریش سعی میکنه ببوستش ولی دجله میگه بزار یه تماس واجب دارم اونو انجام بدم اینجارو مرتب کنم بعد میام پیشت. دجله به تراس میره و برای جانر پیام صوتی میزاره و میگه جانر من دجله ارتمم تو استعداد فوق العاده ای داری خیلیا به این درجه نمیرسن که برای اولین بار جلوی آقا تمار بخوان تست بدن ولی خوب اونا خواستن از موردهای دیگه هم تست بگیرن تو ناراحت نباش مطمئنم سوپراستار موفقی میشی. جانر تشکر میکنه و قبول میکنه. دجله برمیگرده پیش باریش و بالاخره همدیگرو می بوسند. همان فردی که اسلحه الکی را با واقعی جا به جا کرده بود، لنت ترمز ماشین باریشو بریده بود، خونه باریشو زیر نظر داره و از صحنه بوسیدن همدیگه آنها ازشون عکس میگیره….

 

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا