خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان را می توانید مطالعه کنید. این سریال ترکیه ای که یکی از پربیننده ترین و پربحث ترین سریال های شبکه تی آر تی محسوب می شود، بر اساس داستانی واقعی درباره بیماران یه روانپزشکی به نام گولسرن بوداییجی اغلو می باشد. پخش سریال ترکی آپارتمان بی گناهان در ژانر هیجان انگیز و درام در شبکه های ترکی از ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰ بود و از شبکه های جم تی وی از شهریور ۱۴۰۰ روی آنتن رفت.

قسمت ۶۴ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان
قسمت ۶۴ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان

خلاصه داستان قسمت ۶۴ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان

صفیه یادگاری ها و هرچیز مربوط به ناجی را در کیسه زباله انداخته و به دست گلبن می دهد تا آنها را دور بریزد. اما گلبن دلش نمی آید این کار را بکند و وسایل را به دم اتاق هتل ناجی می برد که دختر کوچک او در را باز می کند. گلبن با ناراحتی یادگاری ها را به دست ناجی می دهد و می گوید: «برای خواهرم آشغاله ولی شاید برای تو نباشه… » و می رود. ناجی با ناراحتی به وسایل داخل کیسه خیره می شود و عکس سه تایی خودش و صفیه و گلرو در مدرسه را می بیند که صفیه چهره خودش را خط خطی کرده و ناراحتی اش بیشتر می شود…
صفیه در کشویش متوجه کتابچه مدرسه می شود و با باز کردن آن عکسی از خودش و ناجی و گلرو را می بیند و یاد گلرو می افتد که همیشه کنارشان بود و ذوق رابطه شان را داشت… او با نفرت کتابچه را می بندد و داخل کشو پرت می کند. همان موقع در خانه به صدا در می آید و صفیه با باز کردن آن، با گلرو روبرو می شود و با عصبانیت می گوید: «چی از جون من میخواین؟! راحتم بذارین! » گلرو می گوید: «این دلیل اومدنم نیست. من و اون دیگه با هم نیستیم اما اون هنوز دوست صمیمی منه.

برای همین اومدم. شاید تو حالش رو خوب کنی… بذار بیام تو در موردش صحبت کنیم. » صفیه می گوید: «باشه قبول مدرن هستین ولی این همه زیادیه برامون. » گلرو می گوید: «بعد از این همه سال پاشده به خاطر تو اومده. هیچ معنایی برات نداره؟! » صفیه پوزخند میزند و می گوید: «اون موقع هم اینجوری بودی. همیشه سعی میکردی کمکمون کنی. اما نمیدونستم از پشت خنجر میزنی! » گلرو می گوید: «منم عاشق اون بودم اما هیچ کاری نکردم همش ریختم تو خودم. تو خودت منصرف شدی. فرق بین منو تو اینه که من میجنگم اما تو تسلیم میشی. » صفیه فقط می گوید: «نمیتونم بذارم بیای تو چون همه جا گلی میشه و اونو حتی منم نمیتونم پاک کنم! » و در را به روی او می بندد.
شب، هان از پشت دختری را می بیند و فکر می کند اینجی است و حواسش پرت شده وسط خیابان نگه میدارد. از پشت کسی به ماشین او می کوبد و شروع به داد و هوار می کند. هان که عقلش را از دست داده، شروع به تحقیر مرد می کند تا کتک بخورد و با هر کتک خوردن زیر خنده میزند. او آخر شب، با سر و صورت زخمی، وارد خانه می شود. گلبن و صفیه از دیدن او وحشت می کنند. هان جلوی پای صفیه روی زمین می نشیند و گریه می کند. صفیه هم بی صدا اشک می ریزد…

صبح زود صفیه و گلبن به خاطر هان صبحانه اماده کرده اند. حتی گلبن می گوید که هان سوسیس خیلی دوست دارد و صفیه برای این که خوشحالش کند برای اولین بار به بایرام میسپارد تا سوسیس بخرد.
نریمان قبل از صبحانه پیش هان می رود و به او می گوید: «داداش ناراحت نباش. من از اگه شنیدم اینجی هم خیلی ناراحته و حال خوبی نداره. اگه هم گفت اگه انقدر ناراحت میشن معلومه که آشتی میکنن. » هان لبخند تلخی میزند… نریمان ادامه میدهد: «تو کلاس ما یه دختره هست پنج ساله پسره رو دوست داره با این که هیچ امیدی نیست باهم باشن اما اصلا منصرف نمیشه… » هان لبخند معناداری میزند و می پرسد: «چرا منصرف نمیشه؟ » نریمان به فکر فرو می رود و با لبخند می گوید: «چون دلیلیه برای صبحا از خواب بیدار شدنش… » و با دستپاچگی می گوید: «یعنی دختره خودش بهم گفت. » و هان را از جایش بلند می کند تا پایین بروند و صبحانه بخورند. هان از دیدن سوسیس ها لبخند میزند. صفیه و گلبن با ذوق می گویند که به خاطر او این صبحانه را آماده کرده اند. همان موقع کسی در می زند و گلبن در را باز می کند و با اسرا روبرو می شود. گلبن می گوید: «اسد بهت گفت؟ چون من میخواستم ازت معذرت خواهی بکنم؟ » اسرا بدون حرفی، پاکتی را به دست گلبن می دهد تا به هان بدهد. هان با باز کردن پاکت و دیدن درخواست طلاق اینجی ناباورانه و با ناراحتی به سقف خیره می شود..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا