خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان را می توانید مطالعه کنید. این سریال ترکیه ای که یکی از پربیننده ترین و پربحث ترین سریال های شبکه تی آر تی محسوب می شود، بر اساس داستانی واقعی درباره بیماران یه روانپزشکی به نام گولسرن بوداییجی اغلو می باشد. پخش سریال ترکی آپارتمان بی گناهان در ژانر هیجان انگیز و درام در شبکه های ترکی از ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰ بود و از شبکه های جم تی وی از شهریور ۱۴۰۰ روی آنتن رفت.

قسمت ۷۳ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان
قسمت ۷۳ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان

خلاصه داستان قسمت ۷۳ سریال ترکی آپارتمان بی گناهان

ناجی به خودش می آید و مقابل صفیه می ایستد و می گوید: «خیلی منتظر موندم صفیه. دیگه بریم بیرون.. » و دستش را به سمت صفیه بلند می کند. صفیه تازه می فهمد که نمی تواند این کار را بکند و لبخندش از بین می رود. او به دست ناجی خیره می شود و می گوید: «میام بیرون. اما میشه دستتو نگیرم؟ » ناجی لبخند میزند و قبول می کند. آنها با هم به سمت خروجی اپارتمان می روند. صفیه مکث می کند و ترسیده. حتی حسیبه پیدایش می شود و مانع صفیه می شود اما صفیه با نگاه کردن به ناجی تمام ترسش می ریزد و پا به بیرون گذاشتن و هم گام با ناجی چند قدم هم جلو می رود و از هوای آزاد و آسمان آبی بالای سرش لذت میبرد.

گلبن با ذوق به اینجی می گوید که ناجی و صفیه عاشق و معشوق هستند و به خاطر همین صفیه اینطور با خوشحالی از خانه بیرون زد. اینجی اتفاقی چشمش به صفحه ی آخر دفتر خاطرات ناجی می افتد که نوشته زمان زیادی ندارد و به زودی خواهد مرد. او از فهمیدن این حقیقت شوکه و ناراحت می شود و آن یک صفحه را پاره می کند.
هان با لبخند از پنجره به خواهرش نگاه می کند و به اینجی می گوید: «بعد سال ها اولین باره از خونه رفته بیرون. این آدم حال خواهرمو خوب میکنه… خیلی خوشحالم. »
صفیه از این همه تغییر در کوچه، ذوق زده شده. ناگهان واقعیت را جلوی چشمانش می بیند و با آدم هایی که اطرافشان است روبرو می شود و می ترسد. هان که از بالا او را زیر نظر دارد با عجله به سمت در می رود که اینجی جلویش را می گیرد و می گوید: «بذار ناجی کمکش کنه هان. »

ناجی از صفیه می خواهد به جایی نگاه نکند و به او خیره شده تا قدم به قدم به آپارتمان برگردند. صفیه با بغض می گوید: «بازم نتونستم! خیلی بی عرضه م! » ناجی می گوید: «تو امروز قدم بزرگی برداشتی صفیه. » صفیه پشت سر هم به خودش توهین می کند که ناجی با جدیت از او می خواهد بس کند و می گوید: «کسی حق نداره با صفیه من اینجوری صحبت کنه. » او کتش را روی نیمکت راهرو می اندازد و از صفیه می خواهد بنشیند. وقتی هالوک از کنار انها رد می شود و نگاه معناداری به صفیه می اندازد، صفیه شروع به بدگویی از او می کند. ناجی جا می خورد و می گوید: «من مطمئنم به مرور زمان این هم درست میشه. دوباره ظریف بودنت رو بهت برمیگردونیم. »

صفیه می گوید: «من عوض نشدم ناجی. دنیا عوض شده. من فقط سعی میکنم خودمو وفق بدم. » ناجی می گوید: «دنیاتو با هم عوض میکنیم. فردا بازم میام صفیه… » و می رود. با رفتن ناجی، صفیه تازه به خودش می آید و خجالت زده می شود.
حکمت جلو می رود و به هان و اینجی می گوید که خودش دفتر خاطرات ناجی را روی میز صفیه گذاشته چون از اول در جریان همه چیز بوده و میدانسته ناجی به خاطر دخترش برگشته و فقط خواسته تا صفیه را خوشحال کند. اینجی و هان از این که او انقدر به فکر صفیه بوده خوشحال می شوند.

 

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی آپارتمان بی گناهان + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا