خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۷۴ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۷۴ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۷۴ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

روز ولنتاین به آژانس یک دسته گل بزرگ و بسیار زیبا فرستاده می شود امراه و گولین براشون سوال میشه که این دسته گل برای کی اومده که از حرف های ژولیده و مامور پست متوجه می‌شوند که برای پریده خانوم اومده. داداش بکیر پیش آن ها میره و بهشون میگه خوب معلومه دیگه آقا شریف براش فرستاده مگه ندیدی اونروز سر صحنه پدیده رفت به آقای شریف کمک کرد و خیلی هم با هم صمیمی و نزدیک شدن! امراه هم میگه آره گولین منم یه چیزایی شنیدم و در آخر می گویند که اصلاً صبر می کنیم خودش بیاد و ازش بپرسیم. پریده خانوم همون موقع از پشت سرشان میاد و می‌گه چی قراره از من بپرسید؟ آنها ماجرای دسته گل و بهش میگن بعد از چند دقیقه دجله میاد و پریده به همه آنها اعلام میکنه شب جشن ولنتاین گرفتن برای همه کسانی که سینگل و مجرد هستند.

همگی خوشحال میشن و دجله خودشو خوشحال نشون میده. سردار که چند وقتی‌ست افسرده شده و همش تو خونه هستش به چینار زنگ میزنه و بهش میگه که بره پیشش تا کمی صحبت کنند و حال و هوای شان عوض بشه وقتی چینار میره اونجا سردار با دیدن حال و هوای چینار حالش بدتر و بی حوصله تر میشه و بهش میگه من فکر کردم تو بیایی حال و هوامون عوض بشه نگو تو حالت بدتر از منه افسرده تر از منی بعد از چند دقیقه پریده به چینار زنگ میزنه ولی از آنجایی که حوصله حرف زدن نداره تلفن و میده به سردار تا جواب بده. پریده بهش میگه از اونجایی که دیدم هممون سینگلیم و کسی خو زندگیمون نیست تصمیم گرفتیم که امشب یه جشن سینگلی بگیریم، از همین جا تو و چینار هم دعوتین و باید بیاین. باریش به دجله زنگ میزنه و بهش میگه شب قبل از اینکه به جشن مجردها بریم بیا اینجل خونم تا یه ولنتاین دوتایی هم داشته باشیم دجله میگه دوست داشتم بیرون بریم ولی از اونجایی که نباید کسی مارو باهم ببینه بهترین‌ گزینه همین خونه است و قبول می کنه.

فریس با کلی سبک سنگین کردن بالاخره تصمیم میگیره تا بچه تو شکمش را سقط کند و به همراه چینار به مطب دکتر میره آنجا چینار به فریس می‌گه تصمیم قطعی تو گرفتی؟ فقط خواستم بگم هر وقت که منصرف بشی دیر نیستش وقتی نوبت فریس میشه او با چشمانی گریان به طرف مطب دکتر میره. شب فرا می رسه و دجله به خانه باریش میره باریش قبل از این که او را به داخل خانه راه بدهد چشمانش را می بندد و به سمت اتاق خواب راهنماییش میکند. آنجا بهش میگه الان میتونی چشماتو باز کنی دجله با یه جعبه کادو روی تخت روبه رو میشه و با باز کردن کادو می بینه که یک ست لباس خواب راحتی برایش گرفته از طرفی برای خودش هم بیژامه گرفته سپس دجله میگه خوب حالا چه کار کنیم؟ باریش میگه میخوابیم. دجله میگه ولی من نمیتونم بخوابم خواب میمونم به جشن نمیرسم!

باریش میگه خیالت راحت ساعت میزارم و با هم دیگه میرن میخوابم پنج دقیقه بعد آلارم گوشی باریش خورده میشه آنها از خواب بیدار میشن و باریش بهش میگه من و تو هنوز نتونستیم یه روز کامل با هم باشیم کادو ولنتاین من همینه یک روز باهم بودن سپس با هم میرن صبحانه می خورند، تا آلارم گوشی باریش زده میشه و به دوچرخه‌سواری میرن وقتی دوباره آلارم زده میشه سریع به خانه بر می گردد و به حیاط پشتی میرن که دجله میبینه باریش اونجا رو به بهترین نحو دیزاین کرده سپس میشینن و فیلم می بینند. آلارم بعدی برای کادوی دجله ست وقتی کادو اش را باز میکنه میبینه لباس فارغ التحصیلی است. دجله برای باریش یه جشن فارغ التحصیلی دو نفره ترتیب داده و از باریش میخواد تا روی سن بره و سخنرانی بکنه. باریش بعد از تشکر از کادر آموزشی میگه از مدیر ویژه تشکر بخصوصی دارم چون نمیدونه در آینده قرار یه دوست دختر فوق العاده بشه.

آلارم گوشی زده میشه و برای صرف شام میرن پشت میز و سپس بلند میشن و می رقصد آنها زندگی یک روزه را تجربه کردند اما در یک ساعت سپس حاضر می شوند و به سمت جشن میرن. فریس که از سقط بچه اش منصرف شده بوده از چینار میپرسه به نظرت من چه جور مادری میشم؟ تصمیم درستی گرفتم؟ چینار می گه تو همیشه بهترین تصمیمو میگیری و اینو بدون که من همیشه پشتتم تو یه مادر فوق العاده میشی که حسشو از بچه اش پنهان نمیکنه. فریس لبخند رضایت بخشی میزنه. برن و باریش به سمت خبرنگار میرند تا یه مصاحبه کوتاهی را درباره ولنتاین انجام بدهند یکی از خبرنگاران را درباره سینگل بودن یا تو رابطه بودن از آنها می پرسه که برن در جواب سوال میگه من نمیفهمم اگه کسی عشقی تو زندگیش هست و یه رابطه ای داره دلیلی نداره که آن را پنهان کند باریش هم تایید میکنه و باریش میگه درسته اگه عشق عشق واقعی باشه دلیل بر پنهان کاری نیست دجله کمی با شنیدن این حرف ناراحت میشه.

سرکان تو آژانس به اتاق فریس میره و بهش زنگ میزنه تا پرونده ای را از تو اتاقش برداره فریس بهش آدرس میده پرونده‌ای که میخواد را کجا گذاشته. سرکان به طور اتفاقی عکس سونوگرافی فریس را پیدا میکنه و با دیدن عکس و آزمایش ابتدا شوکه شده سپس از خوشحالی لبخند میزنه و به عکس سونوگرافی خیره میشه. سردار به چینار زنگ میزنه که ببینه داره چیکار میکنه چینار بهش میگه اومدم مهمونی گفتم بهتر از اینه که تو خونه بشینم و به سردار پیشنهاد میده تا او هم بیاد سردار بهش میگه براتون یه سورپرایز دارم و همان موقع تصویرش روی مانیتوره اونجا می افتد و شروع به خواندن می‌کند همزمان با خواندن او دو رقصنده عربی وارد جمعشان میشود و محفل را تو دستشان می گیرند همگی محو رقص زیبای آنها و صدای سردار هستند و رقص و پایکوبی می کنند بعد از تمام شدن این برنامه بلافاصله عکس بوسه ی دجله و باریش روی مانیتور می افتد و همگی با دیدن اون عکس به شدت شوکه می‌شوند دجله و باریش با دیدن اون عکس خشکشان می زند و به همدیگه خیره می شوند…

بیشتر بخوانید؛

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا