خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۵۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر را می توانید مطالعه کنید. با ما همراه باشید. این سریال به کارگردانی علی بیلگین، امید و ناامیدی‌ها، جنگ‌ها و تلاش‌های کارکنان صنعت سینما را به تصویر می‌کشد. سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر (Menajerimi Ara) در ژانر درام و کمدی محصول سال ۲۰۲۰ برگرفته از سریال فرانسوی Dix Pour cent به سفارش کانال Star Tv میباشد.

قسمت ۵۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر
قسمت ۵۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

قسمت ۵۱ سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر

دجله هول میکنه و کراج به مایدا میگه لازم نیست دجله بگه من خودم میگم، مایدا تعجب میکنه و میگه تو چرا باید بگی؟ چه ربطی به تو داره ؟ دجله که میبینه کراج تو فشاره و میخواد ماجرارو بگه به مایدا میگه بهتون میگم من به کسی نگفتم چون نمیخواستم فکر کنن که پدرم برام پارتی بازی کرده، بازیگر آقا کراج آقا تکتین پدر منه ولی هیچکی نمیدونه مایدا خانم فقط امراه و گولین میدونن ازتون خواهش میکنم به کسی نگین، کراج از شنیدن این حرف شوکه شده، مایدا میگه آره حتما خیالت راحت به کسی نمیگم. فریس به اتاق پریده میره و با چینار و پریده میگه که ارهان قبول کرد تا من منیجرش باشم و انها جا میخورن و تبریک میگن به خاطر این موفقیتش، چینار میپرسه چیکار کردی؟ فریس میگه هیچی، هیچ وعده ای هم ندادم فقط خودم بودم.

فریس به اتاق کراج میره و این خبرو میده ولی وقتی میبینه که کراج اصلا تو باغ نیست میگه داشتین حرف میزدین مزاحم شدم؟ که مایدا سریع میگه نه دجله جایگاه تزئیناتو اومد بپرسه گفتم بهش. دجله از اتاق بیرون میاد و کراج هم پشت سرش میره و بهش میگه باید حرف بزنیم، دجله میگه واستون همشو تعریف میکنم ده دقیقه دیگه تو تراس و میره. مایدا یه جلسه ترتیب میده و همه مدیر برنامه ها جمع میشن. مایدا از اوضاع بد آژانس میگه و بهشون گوشزد میکنه که نمیتونین امسال عیدی واسه بازیگرا بفرستین بودجه نداریم اگه با پول خودتون میخواین بخرین به من ربطی نداره ولی فیش پرداختیو به گردن آژانس نندازین. همگی صداشون در میاد و میگن که اینجوری نمیشه بالاخره یه چیزی باید بدیم که، مایدا میگه تازه جشن آخر سالمون هم مثل سالهای پیش نباید ریخت و پاش کنیم یه جشن ساده و جمع و جور باید بگیریم.

مدیر برنامه ها که از قبل برای بازیگرها عیدی هاشونو خریده بودن به دستیارهاشون میسپارن تا یه جایی قایم کنن تا مایدا نفهمه. بازیگر فریس که نقش یه راننده تاکسیو بهش دادن گواهینامه نداره به خاطر همین به تعلیم رانندگی میره تا بتواند گواهینامه اش را بگیرد اما تو امتحان ۶بار رد شده چون سر امتحان عملی هول میکنه، فریس باهاش میره تا با مربیش حرف بزنه و اونجا میفهمه که سلین دختر آن مربی از طرفداران بازیگرشه به خاطر همین بهش کارتشو میده تا از طریق اون بتواند کاری واسه بازیگرش بکند. به سلین زنگ میزنه و راضی میشه که در قبال عکس گرفتن با بازیگر مورد علاقه اش با مادرش جرف بزنه تا بهشون کمک کنه ولی سلین از فرصت استفاده میکنه و عکس هایی صمیمانه میگیره و وقتی فریس بهش میگه خوب با مادرت حرف میزنی؟ میگه سعیمو میکنم، فریس جا میخوره و میگه ولی تو گفتی که درستش میکنی؟!

سلین میگه اگه بهت اینجوری نمیگفتم که قبول نمیکردی فریس سعی میکنه گوشیو ازش بگیره که موفق نمیشه و فرار میکنه. کراج به دجله پیام میده که ۵ دقیقه دیگه بیا تراس. دجله همه چیزو برای کراج میگه‌ کراج میپرسه چیشد که مجبور به همچین دروغ بزرگی شدی؟ دجله با کلافگی میگه همش تقصیر گولینه، همش حواسش هست چیکار دارم میکنم تو موقعیت بدی قرار داد مجبور به گفتن این شدم، کراج میپرسه کیا میدونن؟ دجله میگه فقط گولین و امراه البته الانم مایدا خانمم میدونه دیگه. کراج میره پیش امراه و گولین و بهشون میگه از دهنتون چیزی در نمیاد اگه به کسی چیزی بگین اول اخراجتون میکنم بعد یه کاری میکنم که هیچ کجای دیگه ای هم شمارو استخدام نکنن فهمیدین؟ بعد از رفتن کراج گولین به طرف امراه حمله میکنه و بهش میگه خائن. کی به دجله رفتی گفتی؟ دیگه بهت هیچی نمیگم، دهن لق. مایدا که قصد فروش آژانسو داره پنهانی با پدرش حرف میزنه.

دجله و امراه در حال درست کردن و تزیین درخت کریسمس آژانس هستن. امراه به دجله میگه آقا چینار بهم دوتا دعوتنامه گالری امشبو بهم داده میای باهم بریم؟ خیلی خوش میگذره، دجله مخالفت میکنه و میگه نه من میخوام با لباس خوابم دراز بکشم تلویزیون ببینم. همانطوری که دجله در حال درست کردن درخت است، از پشت سرش صدای باریش را میشنود که خوشحال میشه و با دوق برمیگرده که میبینه باریش با آسلهان اومده و حسابی میخوره تو ذوقش‌. دجله خودشو جمع میکنه و جدی میگه اگه با فریس خانم کار مهمی دارین بگین تا بهشون بگم، باریش میگه نه بعدا میایم دوباره. دجله جلوی رفتن باریشو میگیره و بهش میگه ما درباره سناریو اونجوری که باید حرف بزنیم حرف نزدیم اگه بخوای شب میتونیم همو ببینیم تا حرف بزنیم، باریش میگه نه لازم نیست تازه من شب گالری دعوتم آسلهان با شنیدن این حرف میگه واقعا؟

منم شب اونجا دعوتم پس همدیگرو میبینیم، دجله میگه باشه و خداحافطی میکنن. امراه با دیدن دجله دوباره کارت دعوتو بهش نشون میده و میگه هنوز نظرت عوض نشده؟ دجله کارتو از دستش می قاپد و میگه نه. ‌مایدا و دخترش برن باهم تو کافه قرار قهوه دارن. اونجا برن متوجه میشه که مادرش قصد فروش آژانس اگارد راِ داره و به آژانس برمیگرده تا این خبرو به سرکان بده. تو حیاط برن باریش را میبینه و بهش‌ گوشزد میکنه که هر لحظه امکان داره آژانس را بفروشن ای کاش میومدی پیش ما با سرکان کار میکردی، باریش میگه من از کارم با فریس راضیم‌. بعد از رفتن برن پیش ایدین برادرش میره تا باهم حرف بزنن. باریش از آیدین میپرسه حقیقت داره که وضع آژانس اگو خرابه؟ آیدین تایید میکنه و میگه روند آژانس اگو نزولیه و معلوم نیست چه بلایی سرش میاد ولی هر اتفاقی بیوفته واسه آژانس واسه تو هیچ فرقی نمیکنه.

تو از فریس راضی با اون کار میکنی اگه آژانس سقوطم بکنه اتفاق خاصی نمیوفته، همه مدیر برنامه ها پخش میشن میرن آژانس های دیگه کار میکنن یا به صورت خصوصی کار میکنن. تو نگران نباش ته تهش اینه که خودم میارمت اینجا. بکیر به اتاق پریده میره که پریده بهش پول میده و میگه بهش برو هرچی که لازمه واسه جشن تهیه کن امسالم مثل سالهای پیش خوش میگذرونیم. بکیر حسابی خوشحال میشه و به اهالی آژانس میگه که پریده خانم مشکلو حل کرد بهم پول داد و گفت هرچی لازمه بگیرم واسه جشن آخر سال. بکیر با حالتی خوشحال از اتاق پریده بیرون میاد… .

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی با منیجرم تماس بگیر + عکس

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا