ماجرای کامل قسمت اول سریال خانه امن از شبکه یک

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت اول سریال خانه امن به کارگردانی احمد معظمی را می خوانید: با ما همراه باشید… سریال خانه امن هر شب  ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه یک سیما می رود.

قسمت اول سریال خانه امن

دو آدم سیاهپوش که بهشون می خورد که داعشی باشند در ساختمانی نیمه کاره هستند و منتظر ماشین دیگری هستند که به سمتشان می‌رود، دو نفر از ماشین پیاده می‌شوند اما دو نفر دیگر درون ماشین هستند و یواشکی آن جا را می‌بینند.
آن ها داعشی هستند، چند نفر با هم صحبت می‌کنند که بزرگترین هدفشان ورود کردن به ایران هستند تا بتوانند داخل ایران نفوذ کنند آن هایی که درون ماشین پنهان شده بودند پیاده شدند در مقر داعشی ها قایم شده اند و نیرو های آن جا را یکی یکی می‌کشد اما دست و پای یک نفرشان را می‌بندد و نمی‌کشد.
فرمانده ای که آمده بود با یکی از سران آنجا راه می‌افتد تا به ایران بروند اما او به شک می‌افتد و باور نمی‌کند که او راست بگوید که با هم درگیر می‌شوند و دست و پای فرمانده داعش را می‌بندد و او را پشت ماشینش می‌اندازد که می‌فهمد ماشینش خراب شده است و با آن فرمانده به خرابه های آن اطراف می‌روند تا نیروهایش برسد و به او کمک کنند که بعد از مدتی آن فرمانده داعشی به او می‌گوید که اگر با او همراه شود می‌تواند کمکش کند به شرطی که زنده بماند اما او به حرفش گوش نمی‌دهد و او به یارانش که تازه رسیده اند می‌سپارد و به تهران می‌رود تا جلو انفجار ترمینال جنوب را بگیرد‌‌.
آن ها در ترمینال جنوب کمین کرده اند و تمامی تلفن ها و افراد را چک می‌کنند و تا بلاخره آن شخص را پیدا می‌کنند و به دنبالش می‌افتند تا شخص بالاتر را پیدا کنند…
امجد طاها که گیر ماموران افتاده است در اتاق بازجویی است که از حرف زدن طفره می‌رود و مقاومت می‌کند. آن ها همچنان دنبال آن پسر هستند…
امجد طاها همچنان در حال بازجویی است که با آمدن اسم زنش حالش بد می‌شود از عصبانیت شروع به لرزیدن می‌کند و از آن ها درخواست می‌کند که ریما را ببیند و اطلاعاتی را که آن ها می‌خواهد و به آن ها بدهد…
آن ها همچنان به دنبال آن پسر هستند که آن ها باهوش تر بودند و نفهمیدند که او کوله پشتی اش را از چه کسی گرفته است.
امجد طاها با زنش دیدار می‌کند که زنش به او می‌گوید که با او همدست نمی شود و زن و بچه مردم را نمی‌کشد که امجد عصبی می‌شود و قصد کشتنش را می‌کند که ماموران ایرانی امجد را می‌گیرند و جلو کشته شدن زنش را می‌گیرند.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا