ماجرای کامل قسمت بیستم سریال خانه امن شبکه یک
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت بیستم سریال خانه امن به کارگردانی احمد معظمی را می خوانید: با ما همراه باشید… سریال خانه امن هر شب ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه یک سیما می رود.

کامران درحال صحبت با بالاسری اش میباشد و درباره آزاد کردن فرشته و به کار گرفتن پیام وشهروز صحبت میکنند و او به کامران دستور میدهد که خانه هایی که از او خواسته زودتر آماده شود.
افشین به کرمانشاه رفته است و قضایا را با کمال درمیان میگذارد و کمال به افشین میگوید کم کم پیام را آزاد کنند تا به زندگیاش برسد.
زهره از بیمارستان مرخص شده است و همراه محسن در محوطه بیمارستان باهم دعوایشان میشود و زهره به محسن میگوید مثل این که یادش رفته بابا چقدر دوستشون داره اما محسن از نبود الان پدرش عصبی و دلخور است.
دکتر قوامی همچنان پای تصمیمش ایستاده و میگوید که حاضر نیست پای پرونده ای بماند که شورای عالی امنیت حکم آزادی مجرم را صادر کرده و به دلیل مشکلات شخصی قصد واگذاری پرونده را دارد.
افشین به سراغ ثمین هدایت رفته است تا او را دوباره بازجویی کند، افشین به او میگوید که بهتره باهم صحبت کنیم و باهم توافق کنیم.
ثمین به او میگوید که حاضر هرچقدر که میخواهد در داخل و خارج ایران به او دلار بدهد که او میگوید خریدنی نیست و نشانی یک آدمی را میخواهد که باعث تو فکر رفتن ثمین میشود و افشین به او میگوید که عده به خاطر او یک نفر را گروگان گرفتند و نشانی او را میخواهد که ثمین میگوید دروغ میگوید و به توافق نمیرسند.
نوچه کامران به سراغ او رفته است و حرف های دکتر قوامی به او میگوید کامران در جواب میگوید که با دنیا به سوله بروند.
زن کامران در اتاقش حضور دارد و روی وزنه میرود خوشحال پایین میآید.
مردی به سراغ فرشته میشود و میگوید قصد دارد خیال خودش و خانواده اش را راحت کند که فرشته به او میگوید که خیلی وقته با مردن کنار اومده که آن مرد به مادر فرشته زنگ میزند و الکی شلیک میکنند تا آن ها بترسند که پلیس ها بعد از آن با خواهر کمال تماس می گیرند تا نسرین خانم را آرام کند.
افشین با یکی از همکارانش درباره اتفاقات پیش آمده صحبت میکنند و او میگوید باید جلسه بگذارند و تصمیم گیری کنند.
نسرین خانم به خواهر کمال میگوید که بعد از پیدا شدن فرشته آن ها باید از هم جدا شوند و دیگر این زندگی به درد دخترش نمیخورد.
نرگس خواهر کمال با او تماس میگیرد و حرف های نسرین خانم را به او میگوید که باعث ناراحتی کمال میشود و میگوید که هر وقت برگردد همه چیز را به آن ها میگوید.
ابوعامر در خانه امن میگردد و تا بخش های مختلف خانه را ببیند و آشنا شود و اطلاعاتش از اطراف کامل شود.
فرشته به همراه انسی نگهبانش در حال صحبت کردن است که فرشته با یک آجر تو سر او میزند و فرار میکند اما شوهر انسی او را با تیر میزند…