ماجرای کامل قسمت بیست و چهارم سریال خانه امن شبکه یک
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت بیست و چهارم سریال خانه امن به کارگردانی احمد معظمی را می خوانید: با ما همراه باشید… سریال خانه امن هر شب ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه یک سیما می رود.
دکتر قوامی با یکی از افراد مرتبط با پرونده ثمین صحبت می‌کند و می‌فهمد که تمامی اطلاعات پرونده و ماجرای عقب نشینی دکتر قوامی در فضای مجازی پیچیده است که دکتر می‌گوید هرطور که شده است باید عامل این اتفاق محاکمه شود.
آدم رباها با منشی دکتر قوامی تماس می‌گیرند و می‌گویند اگر ثمین امشب در پرواز فرانسه نباشد دخترش را می‌کشند که ماموران به سرعت صدا را برای کمال می‌فرستند و او دستور می‌دهد که هیچ چیزی به دکتر قوامی نگویند.
یکی از همکاران کمال می‌گوی یکی از داعشی ها در ترمینال قزوین دیده شده است منتها تصاویر آنلاین نبوده و ما یک ساعتی عقب هستیم که کمال می‌گوید هماهنگ کنید تا تمام ورودی های تهران را ببندند.
دستور آزادی ثمین صادر شده و وسایلش را به او تحویل داده اند تا لباس هایش را عوض کند و او را با ماشین اسکورت به فرودگاه می‌برند.
یکی از داعشی ها که سعید نام دارد با آن یکی دوستش تماس می‌گیرد که می‌گوید چند روزی خودش را گم و گور کند و وسایل را در جای امنی قایم کند.
کمال به همراه یک نفر دیگر به فرودگاه رفته اند و لیست پرواز را چک می‌کنند تا بتوانند شخصی را به عنوان نفوذی پیدا کنند تا بتواند ثمین را زیر نظر بگیرد که بلاخره فردی را که استاد دانشگاه است و سفرش علمی است را پیدا می‌کنند و به حراست صداش می‌کنند.
ثمین از ماموران می‌پرسد که کی می‌روند که آن ها می‌گویند تا زمانی که سوار نشود نمی‌روند که باعث حرصی شدن ثمین می‌شوند.
کمال با مردی که انتخاب شده است صحبت می‌کند و می‌گوید برای کمک به پلیس ها او را صدا کرده اند و ثمین را یک قاچاقچی مواد مخدر معرفی می‌کنند و از آن مرد می‌خواهند که برای لحظاتی تنها حامل یک دوربین مخفی باشند تا پلیس ها بتوانند رابط ثمین را پیدا کنند و قبل از نشستن هواپیما دوربین را در دستشویی هواپیما بیاندازد…
آدم رباها به دنبال فرشته می‌روند و دستور می‌دهند که چشماشو ببندند و به داخل ماشین ببرنش.
یکی از آدم رباها سر انسی و ضیا داد می‌زند که چه بر سر او آورده اند که دنیا دیگر آدم ربا به سمت آن ها می‌رود و با بررسی او می‌گویند معلوم نیست تا وقت قرار حتی زنده بماند…
مردی که با پلیس ها همکاری کرده است ثمین را شناسایی می‌کند و آمادگی‌اش را اعلام می‌کند،
آدم ربا ها فرشته را سوار ماشین می‌کنند تا به قرار برسند.
ثمین به تابان زنگ می‌زند و خبر آزادی اش را می‌دهد و به او می‌گوید که دارد از ایران خارج می‌شود و مراقب خودش باشد تا به او خبر بدهد که کجا برود و با قطع شدن تماسش کمال به حبیب مامور همراه ثمین دستور می‌دهد که ثمین را ول کنند تا سوار هواپیما بشود. ثمین با ماموران خداحافظی می‌کند و به آن ها می‌گوید که اگر توانستند کسانی که باعث آزادی آن ها شده اند را دستگیر کنند بسیار از آن ها تشکر کنند.
ثمین داخل هواپیما می‌شود که با یکی از مهمانداران تماس گرفته می‌شود و درخواست می‌دهد که با ثمین هدایت صحبت کنند و بعد از صحبت او دو تا جعبه کادو پیچ را از صندوق بالای سرش برمی‌دارد.
کمال با افشین هماهنگ می‌کند تا شرایطی را ایفا کند که هواپیما قبل از خارج شدن از مرز ایران را بنشانند.
آدم رباها فرشته را آزاد می‌کنند و افشین با کمال تماس می‌گیرد و می‌گوید فرشته آزاد شده است و به لوکیشنی که افشین فرستاده است می‌رود و خبر می‌دهد که هواپیما می‌تواند خارج شود فرشته را پیدا کرده است.
فرشته با حال بد و داغون گوشه بزرگراه افتاده است که کمال او را سوار ماشین می‌کند تا به بیمارستان ببرنش و با دکتر قوامی تماس می‌گیرد و خبر آزادی فرشته را به او می‌دهد و می‌گوید خودشان را به بیمارستانی که نرگس خواهرش آن جا کار می‌کند، برسانند و قطع می‌کند و خبر را نیز به محسن می‌دهدک
فرشته را در حالی که شرایط خوبی ندارد به بیمارستان می‌رساند و صحنه های از گذشته دزدیده شدن و فرار کردن و تیر خوردنش را نشان می‌دهد…
