ماجرای کامل قسمت هشتم سریال خانه امن از شبکه یک
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت هشتم سریال خانه امن به کارگردانی احمد معظمی را می خوانید: با ما همراه باشید… سریال خانه امن هر شب ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه یک سیما می رود.

شهروز با ثمین درحال صحبت هستند و شهروز درباره پیام با او صحبت میکند که ثمین به او میگوید که تمام کار ها از زیر دست پیام رد میشود و با او نمیتوانند کاریکنند.
سرگروه ثمین با او تماس میگیرد و میگوید که سیستمش نشتی دارد و داخل هچل افتاده است و از او میخواهد که اوضاعش را درست کند.
پلیس ها رحیم یا همان مصطفی را به خانه پدری اش آورده اند که او میپرسد چرا چنین کاری کرده اند و آن ها او را به داخل میفرستند. آن ها قصد بازی روانی با مرد داعشی را دارند تا بتوانند دهانش را باز کنند.
خانواده مصطفی درحال گریه زاری هستند و آبروی خودشان را رفته میدانند.
شهروز و ثمین در حال صحبت هستند و نقشه میکشند که بفهمند چه کسی کارهای ثمین را خراب میکند تا بتوانند هچلی که ثمین در آن گرفتار شده است را درست کنند.
کمال و افشین با هم صحبت میکنند و اطلاعاتشان را باهم رد و بدل میکنند تا بتوانند به سرنخی دست پیدا کنند.
ثمین درحال عملی کردن نقشه ای که کشیده است، میباشد تا جاسوس سیستمش را پیدا کند و پیام نیز با شنود تک تک آن ها را گوش میدهد.
کمال به سراغ مصطفیرفته است تا با او صحبت کند، مصطفی سرانجام دهانش باز میشود و میگوید مرد دیگری که داعشی است را فقط و فقط به او اسلحه داده است و اطلاعاتی از مشخصات او میدهد.
پیام با افشین در حال صحبت کردن است و آمار ثمین هدایت را به او میدهد و افشین به او اسلحه ای میدهد و میگوید که سر و کله ثمین هدایت با تروریست ها گرم شده است و بیشتر از این ها باید مراقب خودش باشد و تنها در مواقع ضروری باهم دیدار داشته باشند.
ثمین به پیام یه سری کارها رو سپرده است و به او نیز میگوید که باید او نیز یک کیف را با خودش به قبرس ببرد.
کمال و افشین با هم درحال صحبت هستند و از کار های ثمین هدایت میگویند و احتمال میدهند که کار جدیدش برای سنج امنیت سیستمش است.
کمال به دوبی رفته است و با مردی که نفوذی او در داعش است قرار اضطراری دارد و او اطلاعاتی را به کمال میدهد.
تمام فرمانده های پلیس باهم نشسته اند و در حال تصمیم گیری برای تروریست هایداعشی و ثمین هدایت هستند.
کمال بعد از مدت ها به خانه اش رفته است که پسرش به استقبالش میرود و با او صحبت میکند و به پدرش میگوید که از یک شرکت خارجی دعوت نامه برای کار برایش آمده است و پدرش با رفتنشان موافقت میکند و می گوید نام شرکت را به او بگوید تا اطلاعاتش را پیدا کند. افشین پلیس پرونده ثمین هدایت کار های رد شدن کیف های خانم هدایت را هماهنگ میکند.