ماجرای کامل قسمت ۳۰ سریال خانه امن شبکه یک

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۰ سریال خانه امن به کارگردانی احمد معظمی را می خوانید: با ما همراه باشید… سریال خانه امن هر شب ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه یک سیما می رود.

قسمت ۳۰ سریال خانه امن

تابان به ماشینش برمی‌گردد و مامور های بپا که او را زیر نظر دارند به افشین خبر بازگشتش را می‌دهند.
داوود به فرودگاه‌ رفته و همسرش را از رفتن پشیمون کرد و قبول کرد که بچه را نگه دارند.
نرگس خواهر کمال با او درباره وضعیت فرشته باهم صحبت می‌کنند و اصلا حال خوشی ندارد که محسن پایین می‌آید و با کمال هم صحبت می‌شود و می‌گوید می‌خواهد به بیمارستان برود، کمال و عمه اش به محسن روحیه و دلداری می‌دهند که محسن می‌گوید روی نگاه کردن توی چشمانش را ندارم.
شهروز همچنان در اتاقش است و ماموران نیز زیر نظرش دارند که تماس می‌گیرد و درخواست صبحانه می‌دهد و به سرویس بهداشتی می‌رود که یک شخصی که از سمت کامران اومده است با او حرف‌ می‌زند و‌ بر رویش اسلحه می‌کشد که یکی از مامور ها به عنوان یکی از افرادی که در هتل است به داد شهروز می‌رسد و جانش را نشان می‌دهد.
تابان به سراغ پیام می‌رود و داستانی که پیش آمده است را تعریف‌ می‌کند و به پیام می‌گوید اگر کاری که آن ها می‌خواهند را انجام دهد با او ازدواج می‌کند و با هم از ایران می‌روند.
افشین به پیام می‌گوید سر کوچه برود و حرف هایی که تابان به او زده است را یک به یک تعریف کند.
پسر داعشی که سعید نام داشت باز هم به همان پارک رفته است و رو به روی آن سوپر مارکت لحظاتی ایستاد و بعد رفت.
حبیب و دو نفر دیگر درحال دادن اطلاعات به کمال هستند و می‌گویند سعید چند باری در ایستگاه های مترو دیده شده است، افشین با کمال تماس می‌گیرد و جریاناتی که پیام تعریف کرده است به او می‌گوید.
پسر داعشی به خانه ای که سعید دیگر داعشی در آن است رفته است و باهم درباره وضعیت خانه و شرایط صحبت می‌کنند و به سعید می‌گوید وسایلی که شامل مهمات و جلیقه و اسلحه است را بیاورد.
کمال نقشه ای را جلوی ابوعامر می‌گذارد و می‌گوید بعد از تایید مکان ها جزئیات را بگوید و فیلم لحظه تسلیم شدنش را نشانش می‌دهد و می‌گوید، اگر دروغ و یا خبر سوخت شده ای بدهد این فیلم را به ابوبکر بغدادی نشان می‌دهد و بعد از آن نسخه دیگرش را در اینترنت به اشتراک می‌گذارد و با گفتن خاطره ای از گذشته ها‌ او را در بهت می‌گذارد و می‌رود.
پیام درحال انجام کارهایی است که تابان و آدم های کامران از او خواسته اند.
نرگس به کمال می‌گوید که فردا روز عمل فرشته است و بهتر است حضور داشته باشد که کمال می‌گوید نمی‌تواند ولی حواسش را بیشتر به او می‌دهد…
کمال و افشین به سراغ مهران رفته اند و گزارش کار را تحویل دهند و از اتفاقات پیش آمده می‌گویند که او می‌گوید هرچه می‌خواهد به پیام بدهند تا در کار بماند و بتواند آن ها را به تیم دون برساند.
همه در بیمارستان منتظر عمل جراحی فرشته هستند که حال نسرین خانم اصلا خوب نیست و بی تابی می‌کند.
فرشته درحال رفتن به اتاق عمل است که به محسن می‌گوید برود و دیگر پشت سرش را نگاه نکند، محسن با حال بد در حیاط بیمارستان نشسته است و کمال می‌خواهد با او صحبت کند و می‌گوید به حرف دلش گوش بدهد و پای عشقش بایستد.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا