ماجرای کامل قسمت ۳۱ سریال خانه امن شبکه یک
در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال خانه امن به کارگردانی احمد معظمی را می خوانید: با ما همراه باشید… سریال خانه امن هر شب ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه یک سیما می رود.

پیام و افشین به رستوران رفته اند و باهم قرار گذاشته اند و صحبت میکنند و پیام میگوید بهتر است که مرگ ثمین را به تابان بگوییم که میگوید فعلا زمانش نیست و باید کارهای آن ها را انجام دهد و قضیه سوء قصد شهروز را به او میگوید.
خانمی ناشناس را در پاریس فرانسه نشان میدهد که در ماشین است و به سفارت ایران در فرانسه رفته تا از آن ها بخواهد در ازای دادن اطلاعات شوهرش ناصر را آزاد کنند.
یکی از افراد داعشی با آن یکی که نامش سعید است بحث میکند و میگوید برنامه عقب افتاده است که باعث عصبانیت سعید میشود و سر هم داد و بیداد میکنند.
پیام در خانه درحال انجام دادن کارهای تیم دوم کامران میباشد که زنگ خانه شان میخورد، گویا دنیا یکی از افراد داوود است که به او میگوید به پایین برود که فقط نامهای بر روی آیفون میبیند.
کمال و افشین درحال صحبت هستند که یکی از ماموران میآید و اطلاعاتی از داعشی هایی که از دستشان فرار کرده اند میدهد.
مهران فرمانده کمال با او صحبت میکند و قضیه نامه و سفارت را باهم مطرح میکنند و میگوید همه حرف ها گویای یک قرار در شانذلیزه میباشد.
سعید قصد بیرون آمدن از خانه را دارد که باز هم با آن رفیق داعشی اش که قرار است باهم عملیات انجام دهند بحث میکنند که در آخر سعید کار خودش را انجام میدهد و از خانه خارج میشود.
کمال با ناصر زندانی فراری که به ایران آورده اند صحبت میکند و سوال هایی درباره زندگی شخصی و خانواده اش میپرسد.
فرشته از اتاق عمل بیرون آمده است که مادرش، نسرین خانم بالای سرش است و از او نگهداری میکند و سعی میکند آرامش کند. فرشته اصلا حال خوبی ندارد وقتی میفهمد پایش قطع شده است شروع به جیغ و داد و بی تابی میکند و مادر و پدرش اشک میریزند.
سعید و دوستش که خیلی مصمم برای جهادی که داعش میخواهد است، باهم صحبت میکنند و او میگوید باید تمام احساساتش را از بین ببرد که صاحب خانه سعید میآید و او باز هم رو ترش میکند و میگوید به خاطر صاحب خانه فضولش اینجا دیگر امن نیست.
یکی از ماموران نفوذی پای قرار با زن ناصر میرود و با هم صحبت میکند که او میگوید شوهرش را با یک میلیون دلار در ازای دادن اطلاعات معامله میکند.
زن ناصر که میترسد کسی او را ببیند چیزی را روی دستمال مینویسد و از آن جا میرود، مهران با کمال تماس میگیرد و میگوید نادر گزارش قرار را فرستاده است و همسرش مطمئن است که آن ها ناصر را دزدیده اند که باعث تعجب کمال میشود.
دنیا و مرد دیگری در حال پاییدن خانه پیام هستند تا با خروج او به داخل خانه بروند و مدارک را بردارند و فلنگشان را ببندند.
پلیس ها به سراغ صاحب خانه سعید میروند و با شناسایی داعشی ها به او میگویند که از این به بعد دائما با او در تماس باشد و کاری را بدون هماهنگی انجام ندهد.