ماجرای کامل قسمت ۳۲ سریال خانه امن شبکه یک

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۲ سریال خانه امن به کارگردانی احمد معظمی را می خوانید: با ما همراه باشید… سریال خانه امن هر شب ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه یک سیما می رود.

قسمت ۳۲ سریال خانه امن

افشین و کمال درحال تماشای فیلم قرار نادر و زن ناصر هستند که کمال فیلم را نگه می‌دارد و با افشین درباره این که امیدوار است او دروغ بگوید صحبت می‌کند.
حبیب عنوان سی دی فروش به محله ای که داعشی ها در آن خونه گرفته اند مستقر شده است و خانه را زیرنظر دارد. یکی از ماموران کمال به او می‌گوید که صاحب خانه سعید به بهانه حساب کتاب با آن ها قرار گذاشته است تا مامور ها بتوانند وارد خانه او بشوند و دوربین کار بگذارند و کارهایشان را بکنند که کمال دستور می‌دهد تیم عملیات آن جا مستقر شود و اگر خطری را احساس کردند آن ها را دستگیر کنند.
مرد صاحبخانه سعید به بهانه پول و آمدن یهویی دوستش آن ها معطل می‌کنند تا مامور های امنیتی کارشان را بکنند که بعد از عملیات مامور ها از مرد صاحبخانه تشکر می‌کنند اما دوست سعید عصبی است و می‌گوید بعد از عملیات حتما او را می‌کشند.
دکتر قوامی با محسن تماس می‌گیرد تا با او حرف بزند که به دیدن فرشته برود اما محسن می‌گوید حال او هم بد است و باید چند وقتی به او وقت بدهند.
محسن به شرکت محل کارش می‌رود و با یکی از همکارانش باهم صحبت می‌کنند و گپ می‌زنند، محسن به پارکینگ دفترشان می‌رود و به فرشته زنگ می‌زند و باهم صحبت می‌کنند و محسن از او می‌خواهد که باهم دوتایی برای زندگی شان تصمیم بگیرند که فرشته می‌گوید نمی‌تونم یه عمر با فکر و خیال اینکه داری تحملم می‌کنی زندگی کنم و من دیگر فرشته قبل نیستم و تلفنش را قطع می‌کند.
کمال به دیدن ناصر می‌رود و اسم زنش را می‌آورد که او جا می‌خورد و از رابطه اش با یلدا می‌گوید.
داوود با کامران درباره مدارک و پیام صحبت می‌کنند که کامران می‌گوید پیام آلوده نیست و تا آخر هفته وقت برای فرستادن مدارک دارد و تا وقتی که کارش تمام نشده است باید ایران بماند‌ که باعث عصبانیت داوود می‌شود.
تابان و پیام باهم دعوایشان شده است و تابان باز هم پیام را دروغگو خطاب می‌کند و بهانه دیدن خواهرش را می‌گیرد.
دو تا از داعشی ها در خانه با هم دعوایشان شده است و سعید دو دل از عملیات است که باعث عصبانیت آن یکی می‌شود و بر رویش اسلحه می‌کشد و می‌گوید به خاطر شکی که دارد استغفار کند بلکه خدا شیطان را از او دور کند.
فرشته به خانه برگشته است و به خاطر عمل قطع پایش بر روی ویلچر است، و با حال بد از خاطرات کودکی اش که تو حیاط با دوستانش می‌دویدند به مادر و پدرش می‌گوید.
کمال به پسرش زنگ می‌زند و می‌گوید خودش را به خانه دکتر قوامی برساند.
دنیا از باجه تلفن با پیام تماس می‌گیرد و زمان و مکان قرار را می‌گوید.

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا