ماجرای کامل قسمت ۳۹ سریال خانه امن شبکه یک

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت ۳۹ سریال خانه امن به کارگردانی احمد معظمی را می خوانید: با ما همراه باشید… سریال خانه امن هر شب ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بر روی آنتن شبکه یک سیما می رود.

قسمت ۳۹ سریال خانه امن

کمال باز هم به سراغ ناصر می‌رود و فیلمی به اون نشان می‌دهد که باعث منقلب شدن ناصر می‌شود و او‌ شروع به صحبت و دلتنگی خانواده اش می‌گوید. کمال به او می‌گوید که الان اولویت آن ها نجات دادن دخترشان سارا است و او استقبال می‌کند و کمال می‌گوید طی یک تماس تصویری از یلدا بخواهد که یه سراغ سارا برود و او را از عراق رفتن نجات دهد.
کمال و افشین باهم صحبت می‌کنند که حبیب تماس می‌گیرد و اطلاعات جدیدی که از زن داوود گرفته است را با آن ها به اشتراک می‌گذارد.
مهسا عصبانی به رستورانی که داوود مدیر آن است می‌رود و باهم سر بی مسئولیتی های داوود بحث می‌کنند و داوود بخاطر اینکه همسرش بچه دارد او را آرام می‌کند و او را به آرامش دعوت می‌کند.
ماموری که مسئولیت زیرنظر گرفتن یلدا را برعهده دارد متوجه قراری می‌شود که به او نمی‌رسد و عصبی می‌شود.
کمال به سر قرار با خالد خبرنگار العربیه می‌رود و او می‌گوید در ازای دادن خبری به آن ها قول آزادی اش و پایان قرارها را می‌خواهد و به کمال می‌گوید که پای قولش بایستد.
مامور ها درباره غزل، مهسا و داوود صحبت می‌کنند و سوابق آن ها را‌ بررسی می‌کنند و احتمال می‌دهند که غزل هووی مهسا و هم دست با داوود در کار تروریست ها است.
محسن و نسیرین مادر فرشته باهم صحبت می‌کنند و محسن ‌می‌گوید فرشته زن من است و نمی‌خواهم او را از دست بدهم اما‌ نسرین به او می‌گوید که رابطه آن ها به صلاح نیست و هفته بعد برای طلاق دادن فرشته باید به محضر برود و او را ترک می‌کند.
داوود به خانه غزل رفته است تا با او صحبت کند و به او می‌گوید که پای‌ پلیس به میان آمده است و هرچه زودتر باید از ایران برود و می‌گوید دوستش دارد که می‌خواهد کمکش کند اما‌ این حرف ها به خرج‌ او نمی‌رود.
یکی از نیروهای کمال به افشین‌ می‌گوید که تجهیز کردن رستوران کار سختی است که افشین قبول نمی‌کند و می‌گوید هرطور که شده است راهی پیدا کند.
کمال با یک شخص بومی دبی صحبت می‌کند و راه کار می‌خواهد تا رد یک جنس بار قاچاق که قرار است به سمت ایران بیاید را بگیرد و در ایران با دیگر نیروها هماهنگ می‌شود‌. یک قایق خودش را به ساحلی می‌رساند، دو نفر چند بسته را آن جا تخلیه می‌کنند و به سرعت از آن‌جا دور می‌شوند.
داوود و مهسا در خانه هستند، داوود اصرار دارد که او زودتر برگردد پیش خانواده اش که همسرش ممانعت می‌کند می‌گوید دزد دفترش شناسایی شده است و تا پیدایش نکنند هیچ جا نمی‌رود که باعث جا خوردن داوود می‌شود و این موضوع از چشمان همسرش پنهان نمی‌ماند.
پدر فرشته همسرش را بابت رفتارش با محسن بازخواست می‌کند و باهم بحث می‌کنند…

۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا