نقد و بررسی کامل قسمت هشتم سریال قورباغه

قسمت هشتم سریال قورباغه بالاخره به همان روایتی که تماشاگرش را معطل کرده، بازمی‌گردد و این جشن هیجان‌انگیز را به خوبی مدیریت می‌کند. با مطرح‌کردن پاسخ‌های قابل قبول به همه پرسش‌های رهاشده حالا این امید شکل گرفته که نیمه دوم سریال قورباغه همان انفجاری باشد که از آن انتظار می‌رود. با نقد قسمت هشتم سریال قورباغه با جدولیاب همراه باشید.

تمایزی که هومن سیدی رقم می‌زند

سابقه سریال‌های شبکه نمایش خانگی در دنیای مجموعه‌های داستانی ایران به سال ۱۳۸۹ بازمی‌گردد. سریال قلب یخی با کارگردانی محمدحسین لطفی و تهیه‌کنندگی کمال طباطبایی فضای جدیدی را به مخاطب ایرانی معرفی کرد که برای او بیگانه بود. سریال‌های شبکه نمایش خانگی هم‌گام با فصل‌های دوم و سوم سریال قلب یخی آهسته آهسته وارد ماجرا شدند و تلاش کردند سهم بیشتری از بازار نوظهوری که جمعیت عظیمی از مخاطب‌های کنجکاو را میزبانی می‌کرد، پیدا کنند.

اگرچه سریال‌هایی که خارج از محدودیت‌های صدا و سیما ساخته می‌شدند در نهایت بیرون از چارچوب خسته‌کننده و اسفناک تلویزیون ملی قرار می‌گرفتند اما این آزادی عمل هم کمک بزرگی به آن‌ها نمی‌کرد و در نهایت شکست‌خورده به نظر می‌رسیدند. تا امروز بیشتر از ۵۰ سریال تلویزیونی در شبکه نمایش خانگی عرضه شده که بسیاری از آن‌ها کاملا فراموش شده‌اند. شکست‌های معمولا بزرگی که این سریال‌ها تجربه می‌کردند، چند دلیل عمده داشت:

  • در شرایطی که سریال‌های تولیدی صدا و سیما بودجه مشخصی از سازمان دریافت می‌کرد، سرمایه مورد نیاز سریال‌های شبکه نمایش خانگی که شامل هزینه تولید، دستمزد بازیگران، قراردادهای پخش و انتشار می‌شد آن‌قدر زیاد بود که هر تهیه‌کننده‌ای حاضر به مدیریت پروژه نبود.
  • سرمایه‌گذارانی هم که تهیه‌کنندگی سریال‌های شبکه نمایش خانگی را برعهده می‌گرفتند از انتشار غیرقانونی محصولاتشان در فضای مجازی ناراضی بودند. این اتفاق عملا باعث می‌شد که بخش قابل توجهی از درآمد سریال‌ها که از فروش در بسترهای قانونی به دست می‌آمد، از دست برود.
  • کارگردان‌هایی که سابقه قابل توجهی در دنیای هنر هفتم داشتند از حضور در پروژه‌هایی که ریسک بزرگی به نظر می‌آمدند، امتناع می‌کردند.
  • و از همه مهم‌تر؛ مخاطب سریال‌های شبکه نمایش خانگی برای تماشای هر اپیزود باید سی‌دی یا فایل سریال را به‌صورت جداگانه تهیه می‌کردند. این دردسر نسبتا بزرگ باعث می‌شد بسیاری از مخاطبان احتمالی این سریال‌ها از تماشای آن‌ها پشیمان شوند و یا روش‌های غیرقانونی که عملا هیچ سودی برای شرکت تولیدکننده نداشت را جایگزین کنند. به عبارت دیگر، بستر مناسبی برای انتشار سریال‌های شبکه نمایش خانگی وجود نداشت.

آن‌چه هومن سیدی با تهیه‌کنندگی علی اسدزاده و هنرنمایی نوید محمدزاده، سحر دولتشاهی و صابر ابر ساخته تفاوت عمده‌ای با همه سریال‌های قبلی شبکه نمایش خانگی دارد. حل مسئله در سرمایه‌گذار ثروتمند، مجموعه‌ای شناخته‌شده از بازیگران بی‌نظیر [که تماشای آن‌ها حتی در یک سریال شبکه نمایش خانگی هم غیرممکن به نظر می‌رسید] و حضور یک تیم تولید ماهر خلاصه نمی‌شود؛ قورباغه قدرت سرویس‌های استریم را پشت نام اندکی مضحکش احساس می‌کند.

اگر سریال قورباغه به جای سال ۹۹ در سال ۹۵ پخش می‌شد، حتی با وجود همه تمایزهایی که به خرج داده احتمالا شانس زیادی برای موفقیت نداشت. قدرت شبکه‌های اجتماعی در آخرین روزهای قرن چهاردهم شمسی بیشتر از هر زمانی به نظر می‌رسد و سرویس‌های استریم هم مشکل بزرگ پخش و انتشار سریال‌های تلویزیونی را حل کرده‌اند. با این حال یک حقیقت غیرقابل انکار وجود دارد؛ سریال قورباغه چند سطح بالاتر از همه سریال‌های شبکه نمایش قرار گرفته و این همان تمایزی است که هومن سیدی رقم می‌زند.

این سریال که از همان ثانیه نخست اولین اپیزود در مدیومی نزدیک به مدیوم سینما قرار گرفته بود، در چند اپیزود پس از روایت‌های ابتدایی‌اش ناامیدکننده ظاهر شده بود اما قسمت هشتم سریال قورباغه دقیقا همان کیفیتی را ارائه می‌دهد که از یک مجموعه داستانی با هنرنمایی نوید محمدزاده، صابر ابر، سحر دولتشاهی، فرشته حسینی و البته هومن سیدی انتظار می‌رود.

بازیابی ریشه‌های روایت

قسمت‌های ابتدایی سریال قورباغه به‌زیبایی روایتش را مطرح می‌کرد اما پس از آن‌که داستان شکل و جنس محتوایش را بسط داد، ناگهان تغییر مسیر داده بود و ترجیح می‌داد در روایت‌های موازی با داستان اصلی حرکت کند. به همین دلیل اگر تماشاگر اپیزودهای سوم تا هفتم را تماشا هم نمی‌کرد، شاید اطلاعات بیشتر و مفیدتری برای تماشای قسمت هشتم سریال نداشت. همه داده‌های مهمی که سریال قورباغه برای پردازش داستان اصلی‌اش در اپیزودهای سوم تا هفتم ارائه می‌کند در یک اپیزود خلاصه می‌شود. هومن سیدی در اپیزودهای میانی نیم‌فصل نخست سریال قورباغه فرصتی را فراهم کرد تا یک مرگ جان‌کاه را به تصویر بکشد، ادای دینی به فرهنگی که از آن آمده داشته باشد، یک عاشقانه شکست‌خورده را انتقام بگیرد و یک داستان جنایی را روایت کند.

در میان همه این روایت‌ها بود که جزییات اندکی از مسیر اصلی درگیری‌های نوری [نوید محمدزاده] با رامین [صابر ابر] مطرح شد، آباد [نیما مظاهری] و سروش [محمدامین شعرباف] به‌عنوان نوچه‌های نوری جایگاه بیشتری در داستان پیدا کردند و لیلا [فرشته حسینی]، خواهر نوری، فرصت ورود به ماجرا را پیدا کرد و نشانه‌های بیشتری از مرد ناشناخته‌ای به اسم شمس‌آبادی [هومن سیدی] دیده شد. اگرچه ایرادهایی به نیمه دوم اپیزودهای نیم‌فصل اول سریال هومن سیدی و دوستانش وارد است اما قسمت هشتم سریال قورباغه ماجرا را به همان نقطه اوجی می‌رساند که از آن انتظار می‌رفت. قسمت هشتم سریال قورباغه با کنار هم‌چیدن همه تکه‌های گم‌شده پازلی که میان قطعات دیگر جورچین گم شده بودند، تماشاگران را به تالاری دعوت می‌کند که حالا همه می‌دانند که آن‌ها حسرت قدم‌زدن در آن را از اپیزودهای ابتدایی به دوش کشیده بودند.

 

روایت دقیق

قسمت هشتم سریال قورباغه به نخستین رویکرد ماجرا بازمی‌گردد؛ جایی که نوری به‌تنهایی در برابر لشکر سه‌نفره رامین و رفقای حسودش ایستاد و تراژدی تلخی را رقم زد که ناخودآگاه به مسیر اصلی داستان تبدیل شد. در قسمت هشتم سریال قورباغه بخشی از رازهای پشت‌ پرده شخصیت نوری آشکار می‌شود و در شرایطی که سریال در هفت اپیزود قبلی اطلاعات قابل توجهی از گَرد گیج‌کننده‌ای که رامین در پورشه اهدایی نوری پیدا کرده بود هم نمی‌داد، قسمت هشتم سریال قورباغه این معمای پیچیده را به معنای واقعی کلمه باز می‌کند. روایت دقیق و سرشار از جزییات این قسمت می‌تواند عیار واقعی ساخته هومن سیدی را نشان دهد.

از زخم‌های روی صورت نوری و آباد تا داستان انگشتی که مشخص نبود چگونه در پورشه جادویی شده بود؛ روایت دقیق و سرشار از جزییات قسمت هشتم سریال قورباغه تماشاگر را یک سطح دیگر به هیجانی که از نخستین تجربه سریالی هومن سیدی انتظار می‌رود، نزدیک می‌کند. جزییات پنهان‌شده نیم‌فصل نخست در قسمت هشتم سریال قورباغه مانند چرخ‌دنده‌ای که بالاخره پیچ گم‌شده‌اش را در جای درست می‌بیند، داستان را به حرکتی جنون‌آمیز تشویق می‌کند و نتیجه این جهش هیجان‌انگیز دیدنی‌تر از همیشه به نظر می‌رسد.

در پایان نیم‌فصل نخست سریال جنگ جالبی شکل گرفته که نشانه‌های آن در نیم‌فصل دوم ظهور می‌کند؛ به همان میزان که نوری احساس می‌کند باید شمس‌آبادی را از به درون مرداب گَردهای انحصاری‌اش فرو ببرد، سروش هم نیاز دارد که بفهمد نوری دقیقا چگونه مردم را تحت تاثیر خودش قرار می‌دهد. با بریدن انگشت شمس‌آبادی توسط سروش [که نشانه‌هایی از لورفتن ماجرا در اپیزودهای قبلی دیده شده بود] احتمالا کشمکش ویران‌کننده‌ای میان نوری و سروش شکل می‌گیرد که با سایه سنگین شمس‌آبادی ترسناک‌تر هم می‌شود. در این میان، رامین که منتظر روزنه‌ای برای نفود به خانواده نوری و نابودکردن آن است احتمالا از درگیری‌های پیش آمده نهایت استفاده را می‌کند. نیمه دوم سریال قورباغه دقیقا همان داستانی را روایت می‌کند که برای تماشای آن بیشتر از دو ماه، هشت هفته و پنجاه و شش روز انتظار کشیده‌ایم.
۰ ۰ آرا
امتیازدهی به مقاله

ایمیل برای اطلاع رسانی
بهم خبر بده
guest
0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام کامنتها
دکمه بازگشت به بالا