گفتگو با بازیگر سریال جیران سیاوش چراغی پور: بازی کردن این نقش خیلی «هیجان انگیز» بود!
آثار «کمدی» می تواند نجات بخش باشد
سیاوش چراغی پور، متولد اولین روز سال ۱۳۴۲، در قصر شیرین، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است. در کارنامه هنری او می توان به فیلم های در خاطر مانده «من ترانه پانزده سال دارم»، «جامه دران»، «لانتوری»، «سرو زیر آب»، «ماهی و گربه»، «مارموز»، «ورود آقایان ممنوع»، «جهان با من برقص» و همچنین مجموعه های تلویزیونی «سفر سبز»، «باغچه مینو» و «لیسانسه ها» اشاره کرد. به مناسبت پخش سریال «جیران» با هنرنمایی سیاوش چراغی پور با این هنرمند دوست داشتنی گفتگویی مفصل داشته ایم که با هم می خوانیم.
خبرنگار : عباسعلی اسکتی
عکس: صدف آرین دوست
*در فصل جدید جوکر حضور دارید. ایجاد برنامه های طنز اینچنینی را چقدر لازم می بینید؟
سریال های طنز و اساسا آثار کمدی می تواند در جامعه نجات بخش باشد، می تواند راهکار بدهد و در حل مشکلات مردم و حل مشکلات جامعه هدفمند باشد. با زبان طنز می شود بسیاری از دردها را دوا کرد که کاش شرایطی فراهم بود تا ما می توانستیم چنین طنزی را به اجرا و نمایش بگذاریم، مردم ببینند و علاوه بر این که کیف می کنند و حال دلشان خوب می شود، این آثار بتوانند گره گشای مشکلات زندگی شان هم باشد. کاری که به اسم «جوکر» پخش می شود، به نظر من یک شوخی بسیار جذاب است که یک حال خوب را برای ساعاتی به مردم ما که با مشکلات اقتصادی و اجتماعی دست و پنجه نرم می کنند، می دهد. از این بابت وجود چنین آثاری خیلی لازم است، چون مردم نیاز دارند که ساعاتی و دقایقی نفس بکشند، انرژی بگیرند و برای ادامه زندگی امید پیدا کنند. به نظر من کار کمدی و کار طنز چه در عرصه تئاتر، سینما، تلویزیون و الان در این پلتفرم هایی که مسئولیت این کار را به عهده گرفته اند، اتفاقی خوب و ضروری در جامعه ماست.
*برنده می شوید؟
به نظر من کار را با هم ببینیم، لذت ببریم و در کنار مردم کیف کنیم. نه تنها هدف من، بلکه هدف همه دوستان شرکت کننده در این برنامه و هدف خود برگزارکنندگان برنامه جوکر، فقط این است که دل مردم را شاد و حال مردم را خوب کنیم. دوباره گرما ببخشیم به خانه های مردم. با این اثر، دورهمی های مردم و خانواده ها را بیشتر کنیم تا مردم ساعاتی بتوانند دور از دغدغه هایشان و فضای مجازی پای تلویزیون بنشینند، با هم فیلم ببینند و قهقهه بزنند و صدای شادی مردم را دوباره از خانه هایشان بشنویم. هدف اصلی بنده به عنوان شرکت کننده این بوده و می دانم هدف برگزارکننده ها هم همین بوده است. برد و باخت خیلی مهم نیست، هرچند جذابیت و هیجان می دهد، ولی بنشینیم دوشنبه به دوشنبه گام به گام با این برنامه جلو برویم و به این شکل حال کنیم و بیشتر لذت بخش است.
*و در سریال جیران به هنرنمایی پرداخته اید. آیا این مجموعه با تاخیر چندباره انتظار مخاطب را برآورده خواهد کرد؟
بله، من سعادت داشته ام در سریال جیران بازی کنم. به هر حال اتفاقی افتاد و مشکلاتی پیش آمد که هم فیلیمو به عنوان مجری طرح اثر و هم خود روابط عمومی سریال جیران توضیحات کافی را داده اند و اطلاعات کافی را به گوش مردم رسانده اند، ولی من فکر نمی کنم مشکلی ایجاد شود. گرچه همه ما از تهیه کننده و کارگردان اثر تا عزیزان پشت صحنه، پشت دوربین همه شرمنده مردم شده ایم که با اشتیاق و انرژی بلیت تهیه کرده اند و آماده بوده اند که طبق وعده ای که داده بودیم، این سریال پخش شود و آنها تماشا کنند، اما حقیقتا این تاخیر در پخش جیران تقصیر هیچ کدام از ما اجراکننده های سریال نبود و اتفاقاتی افتاد که خارج از اراده و توان ما بود، اما باز از این وقفه ای که در پخش به وجود آمد، عذرخواهی می کنیم، اما یقین دارم جیران جزو آثاری خواهد بود که مردم با عشق و انرژی و با شور و شعف به دیدن آن می نشینند و حتما آن را پیگیری می کنند.
*در رابطه با شخصیت خودتان هم صحبت می کنید؟
بنده نقش یکی از خواجه های جیران را در این سریال بازی می کنم. «جمال آقا» یک شخصیت دوگانه است که برای خود من بازی کردن آن خیلی هیجان انگیز بود، به این دلیل که خیلی فراز و فرودهای شخصیتی دارد و موقعیت های خیلی عجیب و غریب و غیرقابل پیش بینی دارد. امیدوارم برای مردم هم جذاب و دیدنی باشد و آرزو می کنم آن را دوست داشته باشند.
*آقای چراغی پور، چرا از این همه فعالیت هنری، بازیگری را انتخاب کرده اید؟
در واقع چون هنر دیگری نداشتم و تنها کاری که ذره ای بلد بودم، همین بازیگری بود. فکر می کردم شاید در آن موفق شوم.
*و چه اتفاقی افتاد که به این دنیای پرهیاهو سرک کشیدید؟
نمی دانم! انگار از بچگی یک انرژی برون ریزی و نمایش دادن داشتم و روحیه من در خانواده و اطرافیان اینگونه بود. همیشه به کسی معروف بودم که خیلی حرف می زند و حرف های او درشت تر از سن و سالش است. این حرف زدن شبیه بچه های دیگر نبود و از اشاره و زبان بدن هم کمک می گرفتم. جالب اینکه اینها بدون هیچ تربیتی در من وجود داشت تا وقتی که این تربیت به شکل کاملتر در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ده یا دوازده سالگی شکل گرفت. آنجا سالنی برای تئاتر و فیلم داشت که با بچه ها دور هم جمع می شدیم و کارهایی انجام می دادیم.
*از همان ده یا دوازده سالگی تا امروز لذت بخش ترین قسمت بازیگری برای شما کدام است؟
اینکه هر دفعه آدم نقشی را به سرانجام می رساند، به شخصیتی هویت می دهد و آن هویت را برای خودش می کند. این به نظر من خیلی برای آدم حس عجیب غریب و جذابی است. اینکه شما با کاراکتری که روحیات دیگری دارد، زندگی می کنید. حالا این اتفاق می خواهد برای یکی دو روز باشد یا چند ماه یا حتی چند سال. این آمدن و رفتن این شخصیت ها در روح و جسم و ذهن شما، زندگی را از یکنواختی نجات می دهد و به نظر من این اتفاق خیلی جذابی است.
*رقص های شما در هنگام ضبط «جهان با من برقص» بدون پخش همزمان موزیک بوده است؟
بله و این کار خیلی سختی بود. من باید در رقص ها ریتم را حفظ می کردم تا بعد که دوستان می خواهند موزیک را روی کار بگذارند، با حرکات من تناقض نداشته باشد. برای رقص دوم جالب است بدانید که من تقریبا یک شب تا صبح رقصیدم، چون از چند زاویه و برای پلان های مختلف فیلم برداری کردیم، آنهم فقط با آهنگی در ذهنم. ضمنا آقای صحت این لطف را به من داشتند و گفتند خودتان هم دنبال انتخاب آهنگ باشید که در نهایت طی مشورت با هم به ترانه آقای شاهرخ رسیدیم.
*چه ویژگی هایی باید در یک نقش وجود داشته باشد تا آن را بپذیرید؟
من یک ویژگی فیزیکال دارم، در صدا، میمیک و روحیاتم و این ترس همواره در من وجود داشته است که به خاطر این ویژگی ها در دام یکنواختی نیفتم. برای من این تعیین کننده است که فیلمسازها به من یک شکل فکر نکنند و نگویند این همان سیاوش چراغی پور مهربان و لطیف است با صدایی مشخص و آدمی با چهره مثبت و انرژی خوب. اینها شاید ویژگی های شخصیتی من در زندگی باشند، ولی دلم می خواهد بتوانم چیزهای نهانی که در وجود من کشف نشده، دیده شود. برای اینکه اعتقاد من این است که انسان از لایه های مختلفی تشکیل شده و این لایه ها می توانند از بی نهایت مثبت تا بی نهایت منفی باشند. من به عنوان بازیگر از پیشنهادی که متفاوت و دور از من باشد، استقبال می کنم.
*در میان صحبت هایمان حرف از تئاتر شد. این هنر چقدر در سبد فرهنگی مردم قرار دارد؟
تئاتر دوره های مختلفی داشته و جایگاه تئاتر هیچ وقت در سبد فرهنگی مردم یکسان نبوده است. ما با حضور مردم، دوره هایی درخشان و طلایی در سالن های تئاتر داشته ایم که خیلی دلگرم کننده و امیدوار کننده بوده و حتی توانسته به لحاظ مالی تئاتر را بسازد، ولی دوره هایی هم داشته ایم که خوب نبوده و همه اینها حاصل سیاست گذاری های کسانی بوده که همواره با تئاتر و تئاتری ها میانه خوبی نداشته است.
*وضعیت کلی تئاتر را چطور ارزیابی می کنید؟
یکی از دوستان تعبیر خوبی می کرد و می گفت تئاتر مثل خاکریز اول در جبهه است و اولین تیر ترکشِ کسانی که حمله می کنند، به آن برخورد می کند. همیشه اولین کسانی که در بین هنرهای نمایشی آسیب دیده اند، تئاتری ها بوده اند. همیشه این اتفاق برای تئاتر و تئاتری ها افتاده و این موضوع در اینکه مردم چقدر بیایند یا نیایند، تاثیر داشته است. اگر در مجموع حساب کنید، ما مملکتی نیستیم که مثل بسیاری از کشورهای اروپایی بلیت تئاتر سالانه برای یک خانواده رزرو شده باشد. برای اینکه حمایت دولتی درستی نداشته ایم و مردم اینقدر در چاله های اقتصادی و اجتماعی هستند که نه تنها تئاتر، بلکه سینما و کنسرت هم در اولویت های چندم آنها قرار دارد، و همه اینها حاصل سیاست گذاری ها و مدیریت دولتی بر تئاتر و تئاتری ها بوده که متاسفانه باید بگویم کفه سنگین ترازو بر دور کردن مردم از تئاتر بوده است.
*یک نکته جالب از خودتان برای مخاطبان ما بگویید.
نکته جالب اگر داشته باشم، شما باید بگویید. اما من یک ویژگی دارم که آن هم مدارا کردن است. اصولا در کار آدم سختی نیستم، اما سختکوشم و سعی می کنم خیلی صبورانه از کنار سختی ها عبور کنم.
*اگه با خودتان ملاقات کنید، از خودتان خوشتان می آید؟
بله! چون اصولا آدم خیلی مهربانی هستم، این را صادقانه و نه خدایی نکرده به عنوان تعریف می گویم که آدم خوش قلبی هستم. این جزو ویژگی های تربیتی و شخصیتی من شده و همیشه دلم می خواهد انسان ها به هم مهربانی کنند. اگر بحثی هم وجود دارد، بحث کنند، اما جدل و دعوا نداشته باشند. من این چیزها را در خودم ندیده ام، پس اگر به عنوان آدم دیگری با خودم برخورد کنم، عاشق چنین آدمی می شوم.
*و اگر دوباره متولد شوید، دوست دارید کجا و با چه شغلی باشد؟
من عاشق شهر خودم قصر شیرین هستم و آنجا را خیلی دوست دارم. برای اینکه خاطرات زیادی در دوران کودکی و نوجوانی در آنجا دارم که خیلی برای من ارزشمند است، به همین دلیل فکر می کنم اگر باز هم به دنیا بیایم، دلم می خواهد در قصر شیرین متولد شوم و اگر بخواهم از شهر دوم اسم ببرم، می توانم از لاهیجان اسم ببرم. اگر هم بخواهم بین المللی بگویم، فرانسه و شغل هم حتما همین بازیگری.
*چند شماره که از دیدن اسمشان در گوشی موبایلتان لذت می برید؟
آقای نقی سیف جمالی که خدا رحمتشان کند، به خاطر آرامش ایشان. خانواده ام که امید زنده بودنم هستند. سروش صحت که سرشار از انرژی و محبت است. شهرام مکری که عاشق او هستم و جزو آن دسته است که وقتی زنگ می زنم یا زنگ می زنند، حالم خوب می شود. آقای بهمن فرمان آرا که خیلی از ایشان امید به فردا را می گیرم و در نهایت خانم فاطمه معتمدآریا که عشق هستند و احترام.
*و چهار شخصیت که دوست دارید از نزدیک ببینید؟
چارلی چاپلین، والت دیزنی، ادیسون و سقراط؛ انسان های بزرگی که خیلی هیجان انگیز بوده اند و حتما خیلی خیلی حرف برای گفتن دارند.
نظر مخاطبانتان مخصوصا در فضای مجازی چقدر برای شما اهمیت دارد؟
به هر حال مهم است. اصولا نظر مردم برای من مهم است، به همین دلیل وقت می گذارم و برای خیلی از نظرهایی که می گذارند، جواب می دهم. مگر اینکه صحبت هایی ببینم که آدم را به هرز ببرد. برای من این مهم است که نظر طرفداران خودم و کسانی که من را می بینند، در مورد من چه می تواند باشد.
*بیشترین دایرکتی که دارید شامل چه موضوعاتی می شود؟
بیشتر ابراز لطف و محبت و قلب و گل!
*شهرت را دوست دارید؟
شهرت را بله، ولی خب در کنار امتیازاتی که دارد، خیلی هم دست و پاگیر است.
*چقدر به ماندگاری فکر می کنید؟
به ماندگاری واقعا فکر می کنم و برای من مهم است. از تنها جهتی هم که به آن فکر می کنم این است که بتوانم با کارهایی که انتخاب می کنم، بمانم. هنوز اول راه هستم و احساس می کنم دارم به جهان بینی جدیدی در کار می رسم و همین تازگی این حس را به من می دهد که اول راه هستم و چه چیزی در انتظار من است. امیدورام با انتخاب های درست و خوب بتوانم اثری از خودم را در هنر بازیگری به جا بگذارم و امیدوار هستم که ماندگار شوم.
*در بین بازیگران امروز کسی را داریم که ویژگی های ماندگار شدن را داشته باشد؟
خیلی ها با کارهایی که می کنند و خیلی ها با کارهایی که نمی کنند، قابلیت ماندگار شدن را دارند. مثلا پارسا پیروزفر با کارهایی که نمی کند، به ماندگاری می رسد و از آن طرف، بازیگرهای جوان درخشان زیادی داریم. مثلا شهاب حسینی، نوید محمدزاده و برای هوتن شکیبا هم آدم می تواند یک چشم انداز ببیند. از بین میانسال ها هم آقای پرویز پرستویی که به هر حال آثار قابل قبول و در خشانی در کارنامه دارند و آن کارها ایشان را ماندگار می کند.
*آخرین فیلم خوبی که دیده اید و کتاب خوبی که خوانده اید؟
آخرین کتابی که خوانده ام یک تعداد کتاب تخصصی است و در رابطه با آموزش بازیگری است، ولی کتابی که خیلی با آن کیف کرده ام، کتاب پیر پرنیان اندیش است که مجموعه مصاحبه با هوشنگ ابتهاج “سایه” شاعر بزرگ است که فوق العاده بود. در مورد فیلم هم فیلم «آفریقا»ی هومن سیدی را دیده ام.
*شنیده بودیم که شما هم به کرونا مبتلا شده بودید و در آن دوران قرنطینه خود را چگونه گذرانده اید؟
در آن مدت نه حوصله یک خط کتاب خواندن را داشته ام و نه انرژی یک سکانس فیلم دیدن را، فقط بی قراری مطلق بود. من فقط می خوابیدم و حس می کردم بدن من به یک میلیون ساعت خواب نیاز دارد.
*دوست داشتید در قرنطینه با چه کسی تنها باشید؟ لطفا نام کسی را بیاورید که بتوانیم چاپ کنیم!
نکند انتظار دارید بگویم آن خانم قد بلند که کار مدلینگ می کند و اسمش را هم نمی دانم؟! شما پوستر تئاتر کوکاکولا را دیده اید؟ کارگردان یک عکس به من نشان داد و گفت پوستر را می خواهیم از روی این کار بزنیم و من تا آن لحظه نمی دانستم آن خانم چه کسی است. از دوستان پرسیدم و رفتم سرچ کردم و فهمیدم ایشان خانم کیم کارداشیان هستند. بعد از آن تئاتر خیلی ها پست گذاشتند که مال آنها و مال ما و من هم به شوخی جواب می دادم که حق شماست که من مال شما باشم! ولی اگر بخواهم جدی جواب بدهم، باید بگویم در دوران قرنطینه اینقدر حال شما بد است که آرزو می کنید هیچکس کنارتان نباشد.
*نقشی بوده در میان فیلم های ایرانی که دوست داشته باشید شما آن را بازی کنید؟
بله، اما در بیشتر مواقع آن نقش ها را آن بازیگر آنقدر درخشان بازی کرده که شاید همین باعث شود شما بگویید کاش من این نقش را بازی کرده بودم، نه به این دلیل که آن بازیگر خوب بازی نکرده و من می توانستم بهتر بازی کنم، بلکه آن بازیگر خیلی خوب بازی کرده است، مثلا به قول امروزی ها من فن آقای پرویز فنی زاده هستم. یعنی دیوانه بازی های آقای فنی زاده و یکی از کسانی که سعی می کنم از بازیشان یاد بگیرم و بیاموزم ایشان هستند. کارهایی که بازی کرده اند جزو شاخصه های بازیگری در سینمای ایران به حساب می آید، مثلا ایشان سکانسی دارند در فیلم خشت و آینه ابراهیم گلستان که نقش یک شاعر روشنفکر را در یک کافه بازی می کنند که واقعا شاهکار است، یا در دایی جان ناپلئون و در کنار بازیگران قلدر و بزرگ آن دوره که همه درجه یک بوده اند، روی دست ایشان نداریم. در گوزن ها بی نظیر بازی کرده اند و آرزوی من اینچنین انعطافی در بازیگری است که قسمت من شود، به یکسری از نقش های ایشان غبطه می خورم و دوست دارم جای آنها باشم.
*در میان نقش های خودتان کدام را بیشتر دوست دارید؟
نقشم در فیلم «استرداد» به کارگردانی آقای علی غفاری. نقشم در فیلم «ورود آقایان ممنوع» به کارگردانی رامبد جوان. نقشم در «ماهی و گربه» به کارگردانی شهرام مکری و نقشم در «جهان با من برقص» سروش صحت.
*یک سوال از خودتان بپرسید و پاسخ دهید!
خدا رحمت کند آقای نوذری را یک مسابقه داشتند و می پرسیدند: از کی بپرسم؟! از خودم می پرسم که چقدر دغدغه محیط زیست دارید؟ و جواب می دهم که خیلی زیاد و خیلی برای من این روند نگران کننده است؛ روندی که مسئولین و مدیران محیط زیست و حفاظت از جنگل ها و منابع طبیعی در پیش گرفته اند. بی مدیریتی و بی برنامگی اینقدر نگران کننده است که من زمانی می گفتم این طبیعت ممکن است به نوه های ما نرسد و حالا نگران این هستم که به بچه های ما هم نرسد. اینقدر روند نابودی منابع طبیعی در ایران شدید است که آدم هیچ چشم انداز خوبی نمی بیند و من امیدوار هستم که یک معجزه اتفاق بیفتد.
*یک اتفاق ایده آل همین الان برای شما چه می تواند باشد؟
از حیطه شخصی به آن نگاه نمی کنم، پس بهترین اتفاقی که الان می تواند بیفتد، نابودی ویروس کروناست!
*آقای چراغی پور، از آن چیزی که امروز هستید، راضی اید؟
اگه بگویم راضی هستم، به این معنی نیست که به ته خط و ایده آل رسیده ام، بلکه به این معناست که خدا را شکر می کنم تا حالا با همه سختی ها و مشقات توانسته ام خودم را به اینجا برسانم، اما همچنان برای اتفاق های خیلی درخشان امیدوار به آینده هستم.
بیشتر بخوانید :
نکات خواندنی از مهران غفوریان که تا امروز نمی دانستید!